کمی تا قسمتی سلامتی
اقدام شهرداری برای دراختیارگذاشتن «بیلبوردهای» میلیونی شهر به تبلیغ سلامتی جسم شهروندان کاری است قابلتحسین؛ هرچند در یک هفته و کیست که نداند این مشاورههای «بصری» در نگرش عموم، تأثیر درخوری خواهد داشت.
کد خبر :
۹۰۹۷
بازدید :
۸۸۶
ابراهیم عمران در روزنامه شرق نوشت:
اقدام شهرداری برای دراختیارگذاشتن «بیلبوردهای» میلیونی شهر به تبلیغ سلامتی جسم شهروندان کاری است قابلتحسین؛ هرچند در یک هفته و کیست که نداند این مشاورههای «بصری» در نگرش عموم، تأثیر درخوری خواهد داشت.
حال اگر نفس چنین کرداری را مهم و قابلفهم برای همگان بدانیم که لامحاله باید چنین پنداریم؛ از این رهگذر چه بهرهای میتوان در ابعاد دیگر زندگی برد؟ بعد از سلامت جسم که در وهله نخست سلامتیها قرار دارد و اگر اینگونه نباشد، سایر وجوه نیز بهکار نخواهد آمد.
توضیح آنکه در این قرینهسازی، دنبال سلامت «روح و روان» هستیم که بهتبع سلامتی جسم، نیاز حتمی یک زندگی پربار خواهد بود و به طریق اولی در این نوشته کوتاه در پی ترویج کتابخوانی در این برهوت «کمخوانی» هستیم.
با همین چند کلمه موجز و قابلفهم که در بیلبوردها خودنمایی میکنند، در مصرفکردن و نکردن؛ میتوان مابازاهایی درمورد کتاب هم پیدا کرد و برای یک هفته که شهرداری برای کارهای فرهنگی وقت میگذارد، دست به نوآوریهایی زد و بر سبیل اتفاق پیامهایی درباره «چرایی» کتابخوانی نوشت که تأثیرش بسان تأثیر جملههای کوتاه سلامتی جسم باشد و تلنگر به ذهن وارد کند.
کرداری که اگر نیک نگریسته شود، میتواند دریچه تازهای دراینباره باز کند و نشان خواهد داد که مسئولان فرهنگی میتوانند آنچه دوستداران کتاب در پی انجامش هستند را به سرمنزل مقصود رهنمون کنند و هر شهروندی در انتهای روز کاری یا آغازیدن بامداد با کتاب بیرون بیاید و با کتاب به خانه برگردد. هرچند شاید این نگاه کمی رؤیاپردازانه باشد ولی میتوان امید داشت که ایدون شود.
اقدام شهرداری برای دراختیارگذاشتن «بیلبوردهای» میلیونی شهر به تبلیغ سلامتی جسم شهروندان کاری است قابلتحسین؛ هرچند در یک هفته و کیست که نداند این مشاورههای «بصری» در نگرش عموم، تأثیر درخوری خواهد داشت.
حال اگر نفس چنین کرداری را مهم و قابلفهم برای همگان بدانیم که لامحاله باید چنین پنداریم؛ از این رهگذر چه بهرهای میتوان در ابعاد دیگر زندگی برد؟ بعد از سلامت جسم که در وهله نخست سلامتیها قرار دارد و اگر اینگونه نباشد، سایر وجوه نیز بهکار نخواهد آمد.
توضیح آنکه در این قرینهسازی، دنبال سلامت «روح و روان» هستیم که بهتبع سلامتی جسم، نیاز حتمی یک زندگی پربار خواهد بود و به طریق اولی در این نوشته کوتاه در پی ترویج کتابخوانی در این برهوت «کمخوانی» هستیم.
با همین چند کلمه موجز و قابلفهم که در بیلبوردها خودنمایی میکنند، در مصرفکردن و نکردن؛ میتوان مابازاهایی درمورد کتاب هم پیدا کرد و برای یک هفته که شهرداری برای کارهای فرهنگی وقت میگذارد، دست به نوآوریهایی زد و بر سبیل اتفاق پیامهایی درباره «چرایی» کتابخوانی نوشت که تأثیرش بسان تأثیر جملههای کوتاه سلامتی جسم باشد و تلنگر به ذهن وارد کند.
کرداری که اگر نیک نگریسته شود، میتواند دریچه تازهای دراینباره باز کند و نشان خواهد داد که مسئولان فرهنگی میتوانند آنچه دوستداران کتاب در پی انجامش هستند را به سرمنزل مقصود رهنمون کنند و هر شهروندی در انتهای روز کاری یا آغازیدن بامداد با کتاب بیرون بیاید و با کتاب به خانه برگردد. هرچند شاید این نگاه کمی رؤیاپردازانه باشد ولی میتوان امید داشت که ایدون شود.
۰