فقط دستمزد کارگران بازار آزاد را آشفته میکند؟
دیدگاهی افراطی در مورد تعیین حداقل دستمزد کارگران وجود دارد که اگر دولت هرگونه دخالتی در روابط کارگر و کارفرما انجام دهد، اقدامش بازار کار را آشفته میکند.
کد خبر :
۵۱۶۳۳
بازدید :
۹۵۰
احمد شیرزاد | دیدگاهی افراطی در مورد تعیین حداقل دستمزد کارگران وجود دارد که اگر دولت هرگونه دخالتی در روابط کارگر و کارفرما انجام دهد، اقدامش بازار کار را آشفته میکند.
کسانی که بیش از حد به اقتصاد بازار فکر میکنند و تصورشان این است که صرفا اقتصاد بازار میتواند همه مشکلات کشور را حل کند، چنین دیدگاهی دارند و معتقدند که دو نفر به هر شکل که با هم توافق کردند، توافق کنند و این سبب افزایش استخدامها و بهکارگیری بهتر نیروی کار و بازبودن دست کارفرما در کارآفرینی و استفاده بهینه از نیروی کار خواهد شد.
این دیدگاه شاید تا حدی در کشوری مانند آمریکا طرفدار داشته باشد، اما به نظر من درحالحاضر کمتر جایی را میتوان پیدا کرد که دولت خود را از روابط کارگر و کارفرما بهطور مطلق کنار بکشد. تجربه نیز نشان داده که ممکن است در چنین شرایطی مناسباتی غیرانسانی برقرار و کارگر استثمار شود.
در کشور ما در ٣٠ یا ٤٠ سال اخیر، دولت در کنار کارگر و کارفرما بخشی از روابط کار را شکل داده و بحث تعیین حداکثر دستمزد در کشور ما تبدیل به یک روال شده است که واقعا نمیتوان از آن فاصله گرفت. اگر این سطح وجود نداشته باشد و دولت رقمی را تعیین نکند و آن را به بازار واگذارد تا خود به تعادل برسد، واقعا ممکن است به کارگران اجحاف شود.
در کشور ما در ٣٠ یا ٤٠ سال اخیر، دولت در کنار کارگر و کارفرما بخشی از روابط کار را شکل داده و بحث تعیین حداکثر دستمزد در کشور ما تبدیل به یک روال شده است که واقعا نمیتوان از آن فاصله گرفت. اگر این سطح وجود نداشته باشد و دولت رقمی را تعیین نکند و آن را به بازار واگذارد تا خود به تعادل برسد، واقعا ممکن است به کارگران اجحاف شود.
کارگرانی که تحت شرایط بسیار سختی هستند ممکن است بهدلیل رکود موجود به هر شرایطی تن دهند و روابط غیر عادلانه برقرار شود.
اصل تعیین حداقل دستمزد در کشور ما جا افتاده و نتیجه نسبتا مثبتی داشته است. کارفرمایان میدانند که باید حداقل دستمزدی را به کارگر پرداخت کنند و از آن کمتر درواقع روابط کارگر و کارفرما شکل نمیگیرد.
میتوانیم بگوییم که جامعه به آن عادت کرده است، اما در مورد اینکه رقم آن چقدر باشد، هر سال مذاکراتی بین نمایندگان کارفرمایان و کارگران صورت میگیرد؛ هرچند ما تشکلهای قوی و جاافتادهای نداریم، اما به همین شکل نیمبند هم عدهای از منافع کارگران و عدهای از منافع کارفرمایان دفاع میکنند و دولت هم در این میان داور است.
اما در این مسئله نیز مانند دیگر اتفاقات، باید دو طرف ماجرا را در نظر گرفت. اگر این حداقل خیلی کم گرفته شود، ممکن است کفاف زندگی یک انسان عادی و خانوادهاش را ندهد و بهاصطلاح کسانی در جامعه زیر خط فقر زندگی کنند و این زندگی، غیراستاندارد و نامتعارف خواهد بود.
چنین وضعی ممکن است در ظاهر سودش به عدهای برسد و اشتغالی هم ایجاد کند، اما بچههایی که در این فضای فقر به دنیا میآیند، دچار فقر آموزشی، فقر فرهنگی و بهداشتی میشوند و جامعه معمولا مجبور میشود چندبرابر آن را برای عوارض فقر پرداخت کند. این یک طرف داستان است. از طرف دیگر اگر این حداقل خیلی بالا گرفته شود، واقعا بسیار ضداشتغال خواهد بود و اصولا بسیاری از کارها بهواسطه آن تعطیل خواهند شد؛ چون کارفرما بهکلی منصرف میشود و خیلی از فعالیتهای اقتصادی توجیهشان را از دست خواهند داد؛ بنابراین اگر این حداقل از حدی بیشتر در نظر گرفته شود، حتی به ضرر قشر کارگر تمام خواهد شد و انبوهی از بیکاران را در جامعه خواهیم داشت.
۰