آیا تاریخ به صورت تصادفی پیش میرود؟
آیا قوانینِ قابلتشخیص دربارهی مسیر تاریخ تصمیم میگیرند یا تاریخ براساس وقایع تصادفی و غیرقابلپیشبینی به پیش میرود؟
فرادید | برخی وقایعِ به ظاهر تصادفی عواقب عمیقی برای آیندهی بشریت دارند. نقش شانس در تاریخ را نمیتوان نادیده گرفت: تاریخ برخلاف علم فیزیک فاقد قوانین و اصول قابلتشخیصی است که به آشفتگی آغازین نظم بخشیدند. مورخان به طور روزافزون بر علم ریاضی و هوش مصنوعی برای بالا بردن درک عینی از گذشته متکی هستند، اما هنوز راه زیادی در پیش دارند.
به گزارش فرادید ، حدود سال ۱۹۳ پیش از میلاد، شیپیو آفریکانوس ژنرال مشهور رومی گروهی از نمایندگان را از رم به سوریهی امروزی فرستاد تا این پیام را به شاه آن، آنتیوخوس سوم برساند که از یونان فاصله بگیرد. برای نخستین بار در تاریخ، این منطقهی مهم به لحاظ فرهنگی و اقتصادی پس از جنگهایی با مقدونیه زیر سلطهی ایتالیاییها درآمده بود و آنها اصلاً حاضر به تسلیم شدن نبودند.
هنگام ورود گروه اعزامی به دربار سوریه، هیچکس جز هانیبال در آنجا نبود. هانیبال یک فرماندهی ارتشی تبعیدشده بود که سالها پیش از شهر ایالتی ثروتمند کارتاژ علیه تجاوز رومیها دفاع کرده بود و در جریان این مبارزه، جمهوری رم را با شکست سختی رو به رو کرده بود و البته بعد از آن در مقابل ژنرال سیپیو شکست خورده بود.
آخرین جایی که این دو نفر (هانیبال و سیپیو) با هم روبهرو شدند، میدان نبرد بود. اما این بار، هر دوی آنها بر سر میز آنتیوخوس مهمان بودند، یک تصادف نادرِ باورنکردنی که منجر به آغاز یک گفتگوی به همان اندازه باورنکردنی شد. سیپیو که مشغول صحبتهای دوستانه بر سر میز شام بود، از هانیبال پرسید از نظر او بزرگترین ژنرال تمام ادوار چه کسی است. هانیبال مقام نخست را به اسکندر کبیر داد، پس از آن ژنرالی به نام پیروس و در نهایت خودش را نام برد و این مثال سبب دلخوری سیپیو شد.
این حکایت اگرچه جذاب و شنیدنی است اما بر مسیر تاریخ اثر قابلتوجه یا معناداری نگذاشت. اما حوادث جزئی و تصادفی دیگری بودند که تبعات گسترده و دامنهداری در شکلگیری وقایع بعدی داشتند. مثل ماجرای حلزونها در جنگ تایوان.
حلزونها چگونه تایوان را نجات دادند
در سایهی جنگ جاری در اوکراین، رهبران غربی نه تنها به روسیه بلکه به چین هم چشم دوختهاند. چین از طریق مانورهای نظامی به باقی دنیا این دلیل را داده که باور کنند دوباره تلاش خواهد کرد کنترل جزیرهی تایوان را به دست بگیرد، چیزی که یک قرن پیش به خاطر مواجههی تصادفی با حلزونهای عفونی نتوانست آن را انجام دهد.
در جریان جنگ داخلی چین که از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۵۰ ادامه داشت و بین کمونیستها و ناسیونالیستها صورت گرفته بود، تقریباً دو میلیون نفر از ناسیونالیستها به تایوان گریختند. کمونیستها که تعدادشان تا حد زیادی از دشمنِ تقریباً شکستخوردهشان بیشتر بود، برای آمادهسازی یک حملهی آبیخاکی به جزیرهی مجاور زمان را هدر ندادند.
تصویر: کرمهای انگلی در بدن حلزونهای چینی که حمله به تایوان را خنثی کرد.
برای آمادگی در مقابل آنچه در ساحل تایوان انتظارشان را میکشید، بین ۳۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ سرباز کمونیست هفتهها وقت صرف آموزش در کانالهای جنوبی Zhejiang و شمالی Fujian کردند. با این حال، این کانالها بدون اینکه سربازان کمونیست بدانند، پر از حلزونهای حامل ویروس بود؛ ویروسی که با ورود به بدن انسان سبب تب، سرفه، درد عضلانی و ادرار خونی و نشانههای دیگر میشد. نیروهای تهاجمی کمونیست یکشبه از مامویت مرخص شدند. زمانی که داروها از طریق شبکههای تجاریِ به شدت آسیبدیده به چین رسید، تنگهی تایوانی توسط کشتیهای جنگی آمریکایی محافظت میشد و هرگونه نقشه حمله آتی را منتفی میکرد؛ بنابراین حلزونها در کنار شانس، جو سیاسی-جغرافیایی را که امروز در آن زندگی میکنیم شکل دادند.
قوانین عمل انسان
حوادثی مانند این مفهوم اینکه تاریخ طبق اصول ثابت و قابلمشاهده آشکار میشود را زیر سوال میبرند. این مفهوم که ارتباط نزدیکی با ایمان و مذهب دارد و قدمتش به اندازهی خود انسانیت است، در عصر روشنگری جذابیت ویژهای پیدا کرد. به محض اینکه دانشمندانی مانند اسحاق نیوتون متوجه شدند کیهان از قوانین خاص فیزیک پیروی میکند، مورخان هم شروع به جستجوی قوانین خودشان کردند. باور به این قوانین بر شواهد قانعکنندهی وجودشان مقدم بود. ادوارد پی. چنی در سال ۱۹۲۷ در یکی از مقالات بیشمار خود نوشت: «به نظر میرسد تغییرات بزرگ با اجتنابناپذیری خاصی رخ دادهاند، گویی جریان مستقلی از رویدادها وجود داشته است، یک ضرورت تغییرندادنی در حال کنترل پیشرفت امور انسانی است ... »
دانشمندان دیگر از واژگان متفاوتی برای توصیف همین ایده استفاده کردند. با این حال، نه تاریخ نه جامعهشناسی و نه اقتصاد تاکنون موفق نشدند یک نظریهی مجزا، فراگیر و انکارناپذیر از پیشرفت انسانی ارائه کنند. در سایهی این شکست، نمیتوان متعجب نشد که ما چرا درکی نسبی از چیزی مانند بیگبنگ داریم در حالی که مکانیسم تاریخ همچنان با شدت مورد بحث است.
والتر آلوارِزِ زمینشناس با اندیشیدن دربارهی رابطهی میان تاریخ و کیهانشناسی برای مجلهی Aeon استدلال میکند که زندگی ذاتاً غیرقابلپیشبینی است. او در این باره توضیح میدهد: «پیدایشِ عوامل زنده، سیارهی ما را به قلمرویی فراتر از مراحلی برد که فیزیکدانان بتوانند قوانین طبیعی آن (پلاسماها، گازها، مایعات و جامدات) را کشف کنند و آن را به ماده بودنِ سازمانیافته به روشهای بسیار پیچیدهتر سوق داد.»
تداوم در مقابل احتمال وقوع
غیرقابلپیشبینی بودنِ زندگی به این معنا نیست که تاریخ به کلی فاقد قوانین است. غیرقابلپیشبینی بودن میتواند به تنهایی قانون باشد، هرچند چنین قانونی لزوماً درک ما از گذشته را بهتر نمیکند.
آلوارز در یک سطح کیهانشناختی، تمایز روشنی میان تداومها و احتمال وقوع میبیند. «تداوم» به روندها و چرخهها اشاره دارد، پروسههایی که با نظم ذاتی چیزها هماهنگ هستند. از سوی دیگر «احتمال وقوع» به عنوان رویدادهای نادری تعریف میشود که تغییرات مهمی در تاریخ به وجود میآورند که از مدتها پیش نمیتوان آنها را پیشبینی کرد.
این دوگانگیِ تداوم و احتمال وقوع در مورد تاریخ بزرگ (تاریخ کیهان) و تاریخ انسان صدق میکند. مثال خوبِ تداوم در تاریخ بزرگ، سیارکی است که سبب انقراض دایناسورهای غیرپروازی زمین شد و مثال خوبِ احتمال وقوع در تاریخ انسان حلزونهای عفونی است که به شکل معکوس حملهی چین به تایوان را خنثی کردند.
هرقدر دقیقتر نگاه کنید تمایز بین تداوم و احتمال وقوع نابسامانتر میشود. آلوارِز سربازی که دستوارت تصمیمگیری دربارهی نبرد را بد میفهمد به عنوان مثال احتمال وقوع نقل میکند، اما این مثال نیز بر زنجیرهی از هم پاشیدهی فرماندهی یک کشورِ رو به افول اشاره میکند. به همین ترتیب، فجایع طبیعی آتی با تغییرات آب و هوایی ساخت بشر مرتبط خواهند بود و آنها را به جای احتمال وقوع به تداوم تبدیل میکند.
فهم ریاضیاتی از تاریخ
درست همانطور که قوانین فیزیک از طریق ریاضیات نقل میشوند، دادههای خام نیز درک ما از گذشته را بهتر میکنند. رهبر این رویکرد به تاریخ - که در حوزههای آموزشی به پویاییِ کلیو معروف است و از نام کلیو الههی یونانی تاریخ برگرفته شده است - پیتر والِنتینوویچ تورچین، دانشمند روسی-آمریکایی است که به عنوان سردبیر مجله تاریخ کمی و تکامل فرهنگی فعالیت میکند. تورچین و تیم محققانش به جای مطالعهی منابع اولیه، با پایگاههای دادههای تاریخی مانند سِشات: بانک دادههای تاریخی جهانی کار میکنند، منبعی که حاوی دادههای عددیِ بیش از ۴۰۰ جامعه است. تورچین از این دادهها که همه چیز را دربرمیگیرند، از اندازهی جمعیت گرفته تا بروندادهای صنعتی سالانه برای تحقیق دربارهی الگوهایی در مسیر پیچیدهی غیرقابلدرک رشد انسانی استفاده میکند.
تورچین با تکیه بر ریاضیات میتواند به شواهد متقاعدکنندهتری نسبت به مورخان متعارف دست یابد. برای مثال، یکی از مطالعات او اندازهی جمعیت و فناوری از قبل موجود را به عنوان مهمترین محرکهای نوآوریِ فناوری نظامی شناسایی کرد. مقالهی پژوهشی تازهتر دیگری نشان داد که جنگ به ویژه نیروهای سوارهنظام و تسلیحات آهنین، جوامع را قادر ساخته که پیچیدهتر شوند. با این حال تورچین منتقدان خودش را دارد. پروژههای او، اگرچه جاهطلبانه و جذاب هستند، معمولاً با شک و تردید مواجه میشوند. این شک و تردید معمولاً دربارهی اعتبار مجموعههای داده است که مانند خودِ گذشته ممکن است تصادفیتر از چیزی باشد که ما فکر میکنیم.
منبع: Bigthink
مترجم: زهرا ذوالقدر