بهشتهایی که زشتتر از جهنم از آب در آمد
باید به آیندۀ تکنولوژیک جهان خوشبین بود یا بدبین؟ کتابی جدید تاریخی از این دوگانه را نوشته است.
نیواستیتسمن | جان گری، دانشمندان و مهندسان در کنفرانسهای خبریشان مدام از تکنولوژیهای جدیدی که ساختهاند حرف میزنند و وعده میدهند که محصول جدیدشان دنیا را جای بهتری خواهد کرد. در مقابل آنها فیلسوفان و ادیبانی هم پیدا میشوند که بپرسند جای بهتری برای چه کسانی؟ احتمالاً جواب این سؤال چنین است: ثروتمندان، قدرتمندان و از همه بیشتر، دیکتاتورها. مهندسان به آینده خوشبیناند، فیلسوفان بدبین. اما بالاخره حق با کیست؟
طی صد سال گذشته، آینده تغییر زیادی نکرده است. در اواخر دهۀ ۱۹۲۰ کتابی به نام تسخیر زندگی ۱ نوشتۀ دکتر سرگی ورونوف، پناهندۀ روسیِ ساکن پاریس، با این دعوی به توفیقی جهانی رسید که نویسنده «علاجی برای پیری» پیدا کرده است که با کمک آن «میتوان زندگی را طولانی کرد، قوای جنسی را تقویت نمود و مرگ را به تأخیر انداخت». نیویورک تایمز در معرفی اثر ورونوف تیتر زد «علم یک آیندۀ شگفتانگیز را نوید میدهد»، و پیشرفتهای کذایی او در ساینتیفیک امریکن برای عموم منتشر شد.
تکنیکهای ورونوف شامل تزریق مواد بیضوی ایپها (میمونهای انساننما) بود که به اعتقاد او میتوانست مردها را جوان سازد و سرطان را درمان کند. او در تسخیر زندگی روشهای خود در فراکاشت را بهعنوان ابزاری جهت افزایش توانایی بچهها ترویج نمود و پرسید: «چرا در خلق نژادی از سوپرمنها، که ویژگیهای جسمی و ذهنی بسیار بالاتری از ما داشته باشند، نکوشیم؟».
در همان دوران، محققان دیگری روشهایی متفاوت برای نیل به اهدافی مشابه ترویج کردند. اویگن اشتایناخ (۱۸۶۱-۱۹۴۴)، پزشک وینی و متخصص غدد داخلی، به تشریح نوعی وازکتومی پرداخت که هدفش تغییر مسیر مایع نطفهای در بدن بود، جاییکه تأثیرات انرژیبخش جنسی خواهد داشت.
گرچه برخی مدعی شدند که از این تکنیکها منفعت بردهاند، هیچ یک از آنها برپایۀ آنچه امروزه علمِ واقعی تلقی میشود، استوار نبود. اما اهداف مورد نظر این درمانها هرگز رها نشده است. امروزه تسخیر زندگی بهدنبال ازبینبردن مرگ است و اشخاصی نظیر مدیر مهندسی گوگل ری کِرزوِیل در فکر تکنیکهایی هستند که ذهن انسانها را در فضای سایبر بارگذاری کند، آنها را از بیولوژیشان جدا سازد و جاودانه نماید. این رؤیاها نه ایجاد «نژادی از سوپرمنها»، بلکه طراحی گونههایی پساانسانی را در سر میپروراند.
درعینحال بسیاری هستند که از عواقب انسانی پیشرفت تکنولوژیک میترسند. احتمالاً هوش مصنوعی دغدغۀ بهروزی و بقای انسانها را ندارد.
از اواسط سدۀ نوزدهم بدین سو، یعنی برههای که به این باور رسیدیم که تکنولوژی آیندۀ بشر را شکل خواهد داد، این دورنما باعث نوعی شکاف در فرهنگ مدرن شده است. پیتر جی. بولر، استاد ممتاز تاریخ علم در دانشگاه کوئینز بلفاست، در ارزیابی کامل، موجز و عالمانۀ خود بررسی میکند که چگونه باورهای متباین دربارۀ آینده ادبیات، آثار علمی، و پندارهای عمومیِ دو سوم اول سدۀ بیستم را شکل دادهاست.
بولر این شقاق متداول را براساس پسزمینۀ زندگی کسانی ترسیم میکند که این دیدگاههای متباین را ارائه کردند: او یادآور میشود دانشمندان و مهندسان امکانات تغییردهندۀ بیخطر تکنولوژی را تحسین کردهاند، درحالیکه بسیاری از اهالی ادب و علوم انسانی از این میترسند که پیشرفت تکنولوژیک ضدانسانی باشد.
بررسی اجمالی بولر مطالب جالب زیادی دارد. درحالیکه جان هالدینِ کمونیست معتقد بود به نسبت انفجارهای بزرگ خفهکردن با گاز راه انسانیتری برای کشتن انسانهاست و میگفت: سلاحهای بهتر باید جنگها را کوتاهتر کنند، جورج اورول بهدرستی این ایده که ارتباطات بهتر باعث بهبود صلح جهانی میشوند را کنار نهاد.
ارزیابی بولر سرشار از چنین جزییات گیرایی است، اما چارچوبهای ارجاعی اظهارات او سطحی و مبهم است. در کل، او کسانی که پذیرای پیشرفت تکنولوژیک هستند را ترقیخواهانی خوشبین میداند، و کسانی که علیه هزینههای انسانی آن هشدار میدهند را بدبینانی ارتجاعی.
اصلاحنژادی را در نظر بگیرد. بولر که دربارۀ اشتیاق به سیاستهایی مابین دو جنگ مینویسد که «باعث بهبود تبار انسان» میشد، تأکید میکند که در دهۀ ۱۹۳۰ نمایش نازیها برای اصلاح نژادی و «بهداشت نژادی» بهراحتی آمریکا را درنوردید، و بسیاری از ایالتهای آمریکا قانون عقیمسازی اجباری عقبماندهها را تصویب کردند.
در اروپای مابین دو جنگ، برخیها از این هم فراتر رفتند و طرح اتانازی اجباری کسانی که بهلحاظ اجتماعی بازدارنده یا بهدردنخور بودند را پیشنهاد دادند. بولر از جراح فرانسوی الکسیس کارل (۱۸۷۳ـ۱۹۴۴) نقل میکند که توصیه میکرد «باید بهصورت انسانی و اقتصادی، و در مؤسسات اتانازیِ مجهز به گازهایی مناسب، از شرّ» جنایتکاران همیشگی «خلاص شد».
شاو در سخنرانی برای «انجمن آموزش اصلاح نژادی» ۴ در ۱۹۱۰ اظهار داشت: «بخشی از سیاست اصلاحنژادی درنهایت ما را به استفادۀ وسیع از اتاق مرگ میکشاند. باید حیات بسیاری از افراد را گرفت، صرفاً به این خاطر که مراقبت از آنها وقت دیگران را تلف میکند».
این باور شاو که بسیاری از انسانها «شایستۀ زندگی» نبودند، مضمونی مکرر در میان متفکران ترقیخواه اوایل سدۀ بیستم بود. همانگونه که بولر یادآور میشود، ولز چشم به آیندهای دارد که در آن «افراد ناشایست بدون تحمل درد نابود میشوند، بیماران ذهنی ترغیب میگردند از روی احساس تکلیف خودکشی کنند و نژادهای پست جهان منقرض میگردند». ولز در تمهیدات ۷ که اثری غیرتخیلی است و نخستینبار در ۱۹۰۱ منتشر شد، آیندۀ «دستههای مردمان سیاه و زرد و سرخی» را میبیند که در یک دولت جهانی نظامیافتۀ علمی «کفایت لازم را ندارند»، و نتیجه میگیرد آنها و دیگر دستههای «بیکفایت» بشری باید نابود شوند: «جهان یک مؤسسۀ خیریه نیست، و معتقدم آنها باید از آن بیرون شوند». در اینجا، ولز به بیان دیدگاهی دربارۀ پیشرفت بشر میپرداخت که هرگز آن را کنار نگذاشت.
در فیلم «چیزهای آینده» ۸ (۱۹۳۶) به کارگردانی الگساندر کوردا که ولز فیلمنامۀ آن را نوشته بود، ارتشی برگزیده از خلبانان، دانشمندان و مهندسان تکنولوژی مدرن را به کار میگیرند تا پس از آنکه تمدن در پی یک جنگ ویرانگر فرو ریخت، جهان را «پاکسازی» کنند. فیلم فروشی فوقالعاده داشت، اما چنین نبود که همه پیام آن را بپذیرند. خورخه لوییس بورخس پس از تماشای آن گفت: «در ۱۹۳۶، قدرتِ تقریباً تمام مستبدان حاصل کنترل آنها بر تکنولوژی بود».
نظر بورخس یک مشکل لاینحل در ایمان مدرن به تکنولوژی را نشان میدهد. سی. اس. لوییس در کتاب کوتاه براندازی انسان ۹ (۱۹۴۳)، که بولر از آن ذکری نمیکند، این باور را به پرسش کشید که علمْ «بشریت» را قادر خواهد ساخت تا قدرتش را بر جهان طبیعی بگستراند.
تسریع در اختراعات علمیْ دیگر انسانها را نیکسیرت و عاقل نمیکند، بلکه صرفاً قابلیتِ آنها را برای نیل به اهدافشان افزایش میدهد. در عمل، این بدان معناست که قویترین گروهها تسلطشان را بر دیگران افزایش میدهند. طرحهایی برای پیشرفت حیوانات بشری از طریق ابزارهای تکنولوژیک این واقعیتها را تغییر نمیدهد. انسانهای موجود تصمیم میگیرند که چه چیز را پیشرفت بدانند، و قویترینهایشان رساترین صدا را هم دارند. به احتمال زیاد، نتیجۀ این کارها نه نسخۀ بالاتری از گونهها، بلکه توسعۀ نسخههایی از غرور و ستم بشری است.
این دورنمای تاریک در سراسر آثار ولز تکرار میشود. جزیرۀ دکتر مورو ۱۰ (۱۸۹۶) فوقالعاده است، نه صرفاً به این خاطر که استعداد بیوتکنولوژی برای تغییر جهان را پیشبینی میکند. بلکه عمیقتر از آن، این رمانْ ایمان به ترقی از طریق علم را به پرسش میکشد، ایمانی که ولز حیات خود بهعنوان یک چهرۀ سرشناس را بر آن استوار ساخت.
بولر صرفاً اشارهای گذرا به جزیرۀ دکتر مورو میکند. او آخرین اثر ولز، ذهن به تنگ آمده ۱۱ (۱۹۴۵)، را کاملاً نادیده میگیرد، آنجاکه پیشرفتدهندگان خستگیناپذیر جهان به این اعتقاد اقرار میکنند که «همیشه فرض رجعت نهایی عقلانیت وجود داشته است»، و او نتیجه گرفته است که «'الگویی برای چیزهای آینده' وجود ندارد... راهی به بیرون یا پیرامون یا درون وجود ندارد».
ثابت شده بود رژیمهایی که ولز برای تبدیل انسانیت دنبال میکرد آزمایشهایی سیاسی در زندهشکافی بود. هدف آنها این بود که نمونههای آزمایشی خود را به موجوداتی عاقل تبدیل کنند، اما حیواناتی تغییرشکلیافته تولید کردند. کمونیسم شوروی، که او اوایلش را عیناً بههنگام سفر به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی جهت ملاقات با لنین در ۱۹۲۰ دیده بود، نظامی استبدادی شد که وحشیتر و خونریزتر از نظامی بود که جایگزین آن شد.
داستان کهنۀ ترقیخواهان تکنولوژیک خوشبین و تکنولوژیهراسان ارتجاعی، بیش از آنکه روشنگری کند، ما را به هالهای از ابهام فرو میبرد. بسیاری از خوشبینان مشتاقانه منتظر آیندهای هستند که امروزه بسیاری از افراد آن را کاملاً نفرتانگیز میدانند. «جهان پاکسازیشده»، که ولز در پایان حیاتش امیدی به تحقق آن نداشت، بهاندازۀ جزیرۀ حیوانات زجردیده و معیوبی که او پنجاه سال پیش تصویر کرده بود نفرتانگیز بود.
اطلاعات کتابشناختی:
Bowler, Peter. A. History of the Future: Prophets of Progress from H. G. Wells to Isaac Asimov. Cambridge University Press, ۲۰۱۷
پینوشتها:
• این مطلب در تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۱۷ با عنوان «A History of the Future: how writers envisioned tomorrow's world» در وبسایت نیواستیتسمن منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۹۶ آن را با عنوان «بهشتهایی که زشتتر از جهنمتر از آب در آمد» منتشر کرده است.
•• جان گری (John Gray) مرورنویس ارشد نیواستیتسمن است. روح ماریونت: پژوهشی کوتاه درباب آزادی بشر (The Soul of the Marionette: A. Short Enquiry into Human Freedom) جدیدترین کتاب اوست.
[۱]The Conquest of Life
[۲]The Land Ironclads
[۳]Brave New World
[۴]Eugenics Education Society
[۵]English Prisons Under Local Government
[۶]The Crime of Imprisonment
[۷]Anticipations
[۸]Things to Come
[۹]The Abolition of Man
[۱۰]The Island of Dr Moreau
[۱۱]Mind at the End of its Tether