تاثیر نهضت روشنگری در مصر
جهان اسلام از دوره رنسانس به بعد و حتی قبل از آن به تدریج وارد دادو ستدی فرهنگی و فلسفی با کشورهای اروپای غربی شد و در نتیجه این دادو ستد، هریک از طرفین به نوعی بر دیگری تاثیر گذاشت. تاثیر تمدن اسلامی بر اروپا و بر فرهنگ مسیحی حتی به دوران قرون وسطی بر میگردد، در حالی که تاثیر عمده فرهنگ اروپایی به جهان اسلام بیشتر په اوایل قرن نوزدهم، یعنی به زمانی برمی گردد که متفکران و نویسندگان عصر روشنگری اروپا در اوج فعالیت اجتماعی و فرهنگی خود به سر میبردند.
جهان اسلام از دوره رنسانس به بعد و حتی قبل از آن، به تدریج وارد داد و ستدی فرهنگی و فلسفی با کشورهای اروپای غربی شد و در نتیجه این داد و ستد، هریک از طرفین به نوعی بر دیگری تاثیر گذاشت.
تاثير تمدن اسلامی بر اروپا و بر فرهنگ مسیحی حتی به دوران قرون وسطی برمی گردد، در حالی که تاثیر عمده فرهنگ اروپایی به جهان اسلام بیشتر به اوایل قرن نوزدهم، یعنی به زمانی برمی گردد که متفکران و نویسندگان عصر روشنگری اروپا در اوج فعالیت اجتماعی و فرهنگی خود به سر می بردند.
تا قبل از قرن نوزدهم تاثير فرهنگ اروپایی بر جهان اسلام بسیار اندک بود و در واقع در قرن نوزدهم و دقیقا با قدم گذاشان ناپلئون به سرزمین مصر است که فصل تازه ای از مراودات فرهنگی میان جهان اسلام و غرب، ابتدا در مصر و سپس در سایر کشورها با جوامع اسلامی آغاز می شود.
نخستين کشوری که از عالم اسلام با تاثیرات مضت روشنگری رو به رو شد، مصر بود و آن هم به دلیل ورود ناپلئون به این کشور، ناپلئون بناپارت که در آن زمان تازه به عضویت فرهنگستان علوم فرانسه در آمده بود، تصمیم گرفت کشور مصر را که تحت حاکمیت سلطان عثمانی بود، تسخیر کند و با حضورش در خاورمیانه به منافع اقتصادی بریتانیا در هند ضربه بزند. او در ۲ ژوئیه سال ۱۹۹۸ میلادی با 54 هزار سرباز و ۱۹۰ فروند کشتی وارد بندر اسکندریه شد.
در بین نیروهایی که او را در مصر همراهی می کردند، هیئتی متشکل از ۱۶۷ دانشمند متخصص در ریاضیات، طبیعیات، شیمی و زمین شناسی نیز به چشم می خوردند. وجود این دانشمندان و متخصصان در هیئت های همراه به لشکر کشی ناپلئون به مصر جنبهای فرهنگی می داد.
ناپلئون پس از فتح اسکندریه و شکست دادن مرادبیگ، یکی از مالیک مصر، به شهر قاهره رفت و آنجا را نیز اشغال کرد. حضور ناپلئون در مصر دیری نپایید، چه انگلیسی ها در اول ماه اوت همان سال به او حمله کردند و ناپلئون را در مصر شکست دادند و او را مجبور به ترک آن کشور کردند.
حضور ناپلئون در مصر، به رغم مدت کوتاهی که داشت، از لحاظ فرهنگی تاثیر فوق العاده ای برجا گذاشت. در زمان ناپلئون نهضت روشنگری (Enlightenitietit) در فرانسه تحولاتی فکری و فرهنگی پدید آورده بود و ناپلئون و سپاهیانش نه تنها حال و هوای روشنگری را با خود آوردند، بلکه موجب شدند مصری ها صاحب صنعت چاپ شوند وشکوه فرهنگ اروپایی را در لباس و هیئت و اسلحه سپاه ناپلئون مشاهده کنند.
عمر چاپخانه ای که ناپلئون با خود آورده بود، چندان به درازا نکشید، چه پس از شکست ناپلئون و تخلیه مصر، وسایل چاپ را نیز با خود بردند، پس از آن محمد علی پاشا (۱۹۶۹ تا ۱۸۴۹) که از سال ۱۸۰۵ تا هنگام مرگ در ۱۸۶۹م (۱۲۶۵-۱۲۲۰ه. ق) والى مصر بود، در میان اقدامات مهمی که انجام داد، یکی تاسیس چاپخانه ای به نام مطبعه بولاق در مصر بود که از قدیمی ترین و معتبرترین چاپخانه های جهان اسلام است.
در دورانی که محمدعلی پاشا گروهی دانشجو را برای تحصیل به اروپا فرستاد، چهار نفر را مامور یادگیری امور چاپ و چاپخانه
کرد. این چهار نفر در سال ۱۳۳۰ به میلان رفتند و پس از بازگشت به مصر چاپخانه ای در محل کشتی سازی بولاق که «دار الصناعة العامرية» نام داشت، احداث کردند.
نخستین کتاب های چاپ شده در بولاق در سال ۱۲۳۸ ق، عبارت بودند از: کتاب «قاموس ایتالیایی و عربی» اثر دام رافائل «وصایانامه سفريه» که شامل تعلیمات نظامی فردریک دوم، پادشاه پروس، به فرماندهان خویش است، همچنین کتاب های «قانون نامه عساکر پیادگان جهادیه ترکی و کتاب «في صناعات صياغة الحرير » عربی.
مسائل و موضوعات علمی به واسطه آشنایی محققان مصری با دستاوردهای روشنگری وارد مرحله ای تازه شد. پیشتر محققان به موضوعات علمی قدم توجه داشتند ولی پس از آشنا شدن با غضت روشنگری به موضوعاتی چون تاریخ کهن و سفرنامه و جامعه شناسی و زبان شناسی و تصحیح نسخ خطی و روزنامه نگاری و چاپ نشریات و همچنيندین شناسی از دیدگاه جدید روی آوردند، موضوعاتی که محققان مصری قبل از روشنگری مورد مطالعه قرار میدادند، در فعالیتهای علمی اشعاعی، چون حسن اخرتی (در حوزه جور و ستاره شناسی) و محمد الشوایی، حسن العطار که زمانی شیخ الأزهر بود و اسماعیل اخشابی در حوزه ادبیات میتوان دید.
در حوزه پژوهشهای روانشناسی و دین شناسی محمد مری مریدی و در تاریخ عبدالرحمن العربی فعالیت میکردند. اما فرانسویان با ورود خود به مصر موجب شدند که مصریان با فرهنگ غربی و علوم حاد یادی که با آن زمان میشناعمده آشنا شوند و بدین ترتیب وضعیت حمد بادی در بین روشنفکران این کشور پدید آید. مصرانه پس از مقایسه فرهنگی خود با فرهنگ فرانسویان متوجه شدند که برای پیشرفت باید با دانش جدید آشنایی کامل داشته باشند.
پس برای فراگیری علوم جدید با دانشمندان فرانسوی رابطه برقرار و به غربیه سفر کردند و از کتابخانهها و موسساتی که ناپلئون در قاهره راه اندازی کرده بود، استفاده کردند.
در این جریان است اشخاصی بودند که نقش عمتهای به عهده داشتند. اگر بخوابم از شخصیتی موثر به کیه که فعالیتهای علمی و آموزشی و فرنگی و بیشترین تانی در انتقال علوم و معارفه جدید به مصر داشت و باعث تحول فرهنگی در آن کشور شده باید از قاعة الرفع لهعناوی معروف به عنهضاوی، یاد کنیم، شخصیت کو نظری که حتی میتوان او را تایعه عصر خویش دانست. وی از اولین کسانی بود که به تمدن و فرهنگ غربی توجه کرده و در این باره مطلب نوشته است.
مهدوی در سال ۱۸۰ م. ۲۱۶ ه. ق. در شهر طهطا متولد شد. وی پس از راه تحصیلات ابتدایی، برای ادامه ختم به الازهر رفت و بعد از اتمام تحصیلات در همانجا مشغول به تدریس شد. در سال ۱۸۲۶ به عنوان روحانی و وخت به همراه دانشجویان اعزامی به فرانسه رفت و در مشات ج. مال اقامت در آنجا به آموختن زبان فرانسه پرداخت. او در این ملات ضمن فراگیری زبان فرانسه، به آموختن تاریخ، جغرافیا، فلسفه و ادبیات فرانسه مبادرت ورزید و با آثار بزرگانی، چون ولتر، موشک و ژان ژاک روسو و دیگر قلاسبقه آشنا شد.
لهقاوی پس از بازگشت به مصر اولین کاری که به عهده گرفت، تصحیح و ترجمه متون در دانشکده پزشکی بود از آن پس در سال ۱ ٫ ۳۳ م. به مدرسه والطوبجیهه نقل مکان کرد تا در آنجا به کار ترجمه متون هندسی و فنون نظامی پردازد. وی سپس به مدت شانزده سال در مدرسه الأنسنه که خود آن را راه اندازی کرده بود، در سمت مسئول و به عنوان مدرس مشغول به کار شد. همچنین سرپرست مرکز قلم التجمیده بود و کتابهای زیادی همچون؛ «نزهة الاقل فی معرفة الفاصل»، «تحقیة العلم فی المرانی الندم و والدراسة فی الجغرافیة الطبیعیة» را تصحیح و ویرایش کرد. وی در سال ۱۸۶۳ م. به رتبه قالو مقامی و در سال ۱۸۷۶ م. به رتبه بالأمور الایه ارتقا یافت و تام و لقیت از شیخ رفاعهه به رنامه یک تغییر داده شد.
نهتاری پایه تار نتهای فرهنگی جدیدی همچون ترجمه، تالیف، نشر و توزیع کاپ و روزنامه، تصحیع نوله ما شده نویسی و توجه به تاریخ و تاریخ نگاری به عنوان یک خله عقل و فعال اجتماعی در زمههای مختلف از جمله آزادسازی که زمانی در مصر بود که در زیر شرح حصری ال فعالیتهای ویتر میشود یکی از موضوعات مورد توجه در آن دوران تاریخ نگاری بود که علمایی همچون اجرتی و دوستانش اسماعیل اخشاب و من العطار به این موضوع علاقه نشان دادند. انعطار که درحوزه تاریخ و جغرافیا مطالعه میکرد، به تشویق دانشجویانیش برای تحقیق در این زمینه پیداست که یکی از دانشجویان او طهطاوی بود.
یکی از اقدامات علمی طهطاوی این بود که با تلاشی او تاریخ به عنوان علمی مستقل در آمد و در سال ۳۰، أم ۱۲۹۹ ه. فی آموزشکده تاریخ و جغرافیا را تاسیس کرد و کسانی را هم همین رشته آموزش داد که در مدارس و دانشگاهها تدریس کند. او برای اولین بار تدریس تاریخ تی دانشکده زبانهای خارجی را شروع کرد. از آن پس بود که تاریخ در مدارس راهنمایی و دبیرستان و سپس در مدرسه زبان مصری باستان در دارالعلوم و سرانجام هر کاج آموزش عالی مصر بدی شده و فارغ التحصیلان این رشته به التها سفر کردند و هم میپایان تحصیلات و تحقیقات دوباره به مصر بازگشتند و مشغول تدرس شدند.
طهطا وی در سال ۱۸۳۰ ء. مدرسهای به نام «مدرسة البترجمته» افتتاح کرد که بعد از مدتی به «مدرسة الألسن» تغییر نام داد و در سال ۱۸۴۱ م. اتحملی برای ترجمه تاسیس کرد که مشخصفائی با خصههای منفی در آن فعالیت میکردند.
طهطاوی نخستین کسی بود که میزه آثار باستانی مصرا در سال ۱۸۳۵ ء. تاسیس و برای جمع آوری و حق این کار تلاشی کرد. همچین روزنامه و الوقایة المصریة ه. با اشار داده که در آن تحویل تمام آثار باستانی به مدرسه زمانها و احتما حیاط مدرسه برای تشکیل اولین موزه آثار باستانی مصر.
تلاش عنهادی جهت حفظ آثار باستانی به خاطر حب و دوستی دین و مانع شدن از چپاول و غارت آثار باستانی مصر بود. چنان که وقتی سرتیره دوره فراعنه را در موزه لوور دیده از این که محمد علی آن را به فراوان بخشیده بود سخت برآشفت و در کتاب «غنیمی الأمیر» از محمدعلی انتقاد کرد.
همانطور که چاپ روزنامه و نشریات ادواری از نهادهای عت روشنگری در اروا بود، طهطاوی نیز در مصر اولین روزنامه عربی زبان و بیان داد. وی که خود یکی از متقا کنگان دستاوردهای قضت روشنگری به مصر بوده تلاش میکرد آثار جدید، به خصوصی تالیفات و ترجمهایش بر للموارتر روزنامهها به چاپ برساند تا علاقمندان و مردم ناشی از علوم و اخبار روز بی بهره نمانند.
از اقدامات مطهراوی در زمینه آموزش زبان عربی تالیف کتابی است به نام والتحلیة الملکیة التقریب اللغة العربیة. این کتاب جهت گسترش قواعد زبان عربی و آمان میان آموزش و یادگیری این زمان بود که در سال ۱۸۹۹ چاپ شد.
طهطاوی تصمیم گرفته بود به واسطه علوم و آگاهیای که از غرب فرا گرفته بود، مردم کشور خود و به طور کلی جهان اسلام را با تفکر جده یاد اروپایی، به خصوح دستاوردهای خصی و شختة أشنا سازد. اینها بخشی از فعالیتهای مهطاوی بود، اما همین اندازه نشان میدهد که ویا ایر فردی است در تاریخ فرهنگ مصر که توانست روشنگر را با قدرت و مدیریت به جهان اسلام معرفی کند.
طبعناوی در دوره حکومت عباس خالدیه اول به فلات چهار مالی بخشی از سال: ۱۸ تا ۴ بار به سودان و خرطوم تبعید شد، علت تبعید عوامل مختلفی گزارش شده است، از جمله این که، چون ملهملاوی، از ابتدا متوجه تخلفات عباس اول و استبداد وی بود، به مقاومت در برابر او برخاست و نیز این که پس از فوت محمد علنیة طهطاوی به لیتم تحدیده چاپ کتاب تخلیص الأمریزه افتاد. اثری که متهطاوی در آن افتخار بورژه ارت - موکراسی فراتی را به تصویر کشیده و قانون اسامی فرانسه را ترجمه کرده و از انقلاب مردم فرانسه حمایت کرده بود. عباسی اول این امر را بر مقاومت در برابر خود حمل و او را تبعید کرد.
«یا ابن الذی ایقظت مصرة معارفه ابو کان الأبناء البلاد با!» ای فرزند کسی که دانش گسترده و عمیق وی، مصر را بسیار ساخت، پدر تو که عامل گام برداشتن فرزندان این آب و خاکی به سوی دنیا جلدیة أمس، بل الأسوز و توانا بود.