تراز منفی بازرگانی گردشگری
جنبه دیگر قضیه این است که از بابت سفرهای خروجی سالانه نزدیک به ۹ میلیارد دلار، از کشور خارج میشود. این در مقایسه با مبلغی که در خوشبینانهترین فرض پنج تا شش میلیارد دلار است و به کشور وارد میشود، بسیار بالا است و تراز بازرگانی گردشگری در کشورمان منفی است.
کد خبر :
۴۷۰۵۳
بازدید :
۱۰۶۵
محمدعلی رهنمایی، بازنشسته دانشگاه در حوزه گردشگری | اینکه افزایش عوارض خروج از کشور تصمیم درستی است یا نه را تصمیمگیران میدانند، اما تنها نتیجهای که این تصمیم میتواند داشته باشد، بالا بردن درآمد دولت است.
این اتفاق در تصمیم سفر افراد به خارج از کشور تاثیری نمیگذارد. با در نظر گرفتن هزینههایی که افراد با توجه به قیمت ارز و بلیت و باقی هزینههای مسافرت برای سفر به خارج از کشور پرداخت میکنند، ۲۲۰ هزار تومان رقم ناچیزی است و در سفرها تاثیری نخواهد داشت.
ممکن است عدهای بگویند در مقایسه با هزینهای که افراد برای تهیه بلیت و اقامت در کشور خارجی میکنند، این میزان عوارض بالا است، اما تمام هزینههای افراد در سفرها هزینه بلیت و اقامت نیست، هزینههای دیگری مثل خورد و خوراک و خرید هم وجود دارد که عوارض خروج از کشور در آن رقم ناچیزی است.
این ماجرا دو جنبه دارد. جنبه اول این است که به نظر من هیچ مسافری از ایران خارج نمیشود مگر اینکه حداقل یک هزار و ٥٠٠ تا دو هزار دلار هزینه را متحمل شود.
ممکن است که فرد با توری سفر کند که هفتصد هزار تومان هزینهاش شود، اما این تمام هزینه نیست. این دویست هزار تومان در مقابل آن متوسط هزینه هزار و پانصد تا دو هزار دلاری هزینه ایرانیها در سفرهای خارجی، قابل توجه نیست.
جنبه دیگر قضیه این است که از بابت سفرهای خروجی سالانه نزدیک به ۹ میلیارد دلار، از کشور خارج میشود. این در مقایسه با مبلغی که در خوشبینانهترین فرض پنج تا شش میلیارد دلار است و به کشور وارد میشود، بسیار بالا است و تراز بازرگانی گردشگری در کشورمان منفی است.
من به عنوان یک ایرانی فکر میکنم که این تصمیم، تصمیم خوبی است. برای اینکه عده زیادی خیلی راحت هوس میکنند و به سفرهای مختلف میروند و باید لااقل به همان میزانی که گردشگر از ایران خارج میشود، توریست به کشور بیاید.
حالا جنبه دوم داستان این است که این دولت و دولتهای قبل، یکی از ترفندهایی که همیشه برای جبران ریختو پاشهایشان داشتهاند، دست کردن در جیب مردم است. به جای آنکه نان در سفره مردم بگذارند، دست در جیب مردم میکنند.
این دولت هم از دولتهای دیگر جدا نیست. چه مثالی میتوان زد که خارج از این حوزه باشد؟ برای گرفتن گذرنامه، شناسنامه، کارت ملی، گواهینامه، خرید ماشین یا چیزهای دیگر و خیلی مسائل دیگر، دست دولت در جیب مردم است.
این برای دولتها روال ثابتی شده است. یک دولت باید حافظ امنیت، آرامش و ایجاد احساس بالندگی بین مردم شود و دولتهای ما اینها را ندارند.
۰