زندگی در زاگرس، یک امر زنانه

زندگی در زاگرس، یک امر زنانه

زنان زاگرس‌نشین اگرچه بسیار مقاوم هستند اما فاجعه زلزله، مرگ عزیزان، ویرانی خانه و از بین‌رفتن دارایی، بالاخره اثر خود را روزی آشکار می‌کند و با توجه به باری که در این مناطق بر دوش زنان قرار دارد، توجه به حیات عاطفی- اجتماعی آنها امری ضروری است؛ این فصل مشترک سخنرانان نشست «حیات عاطفی- اجتماعی زنان و دختران زلزله‌زده» بود که عصر دو روز پیش در مرکز تحقیقات زنان و خانواده برگزار شد و در آن فعالان حوزه اجتماعی از تجربه خود در مناطق زلزله‌زده سخن گفتند و راهکارهایی را براساس این تجربه پیشنهاد دادند.

کد خبر : ۴۷۱۶۵
بازدید : ۱۹۲۶
زنان زاگرس‌نشین اگرچه بسیار مقاوم هستند اما فاجعه زلزله، مرگ عزیزان، ویرانی خانه و از بین‌رفتن دارایی، بالاخره اثر خود را روزی آشکار می‌کند و با توجه به باری که در این مناطق بر دوش زنان قرار دارد، توجه به حیات عاطفی- اجتماعی آنها امری ضروری است؛ این فصل مشترک سخنرانان نشست «حیات عاطفی- اجتماعی زنان و دختران زلزله‌زده» بود که عصر دو روز پیش در مرکز تحقیقات زنان و خانواده برگزار شد و در آن فعالان حوزه اجتماعی از تجربه خود در مناطق زلزله‌زده سخن گفتند و راهکارهایی را براساس این تجربه پیشنهاد دادند.
زندگی در زاگرس، یک امر زنانه

ابتدای این جلسه «معصومه اسماعیلی»، عضو هیأت‌علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی از تجربیات خود و تیم همراه در مناطق زلزله‌زده سخن گفت و واگذاری امور منطقه به زنان بومی را بهترین راهکار برای کمک به حیات اجتماعی مناطق زلزله دانست.
او با اشاره به کمک‌رسانی مردم در کنار نیروهای دولتی گفت: «در روزهای پس از زلزله‌ مردم منتظر نمانده و همه مدل آدم برای کمک‌رسانی حضور داشتند؛ مثلا فردی با سگ خود حضور داشت و در حد توان خود به مردم آسیب‌دیده کمک می‌کرد. همه تیپ آدم در مناطق زلزله‌زده دیده می‌شد که البته الان تب‌و‌تاب خبری این مسأله فروکش کرده و باید حواسمان باشد که این مناطق فراموش نشود.»
او در ادامه با تأکید بر این‌که نمی‌توان وضع زنان و مردان را از هم جدا کرد، از لزوم توجه به زندگی و سلامت روحی مردم زلزله‌زده سخن گفت: «زن و مرد ندارد و آدم اگر انسان باشد، به‌طور طبیعی رفتارش درست خواهد شد. این‌جا مطالعات زنان است اما بیان حیات عاطفی زنان و دختران درست نیست و بهتر است درباره حیات اجتماعی کلیه افراد بحث شود، چون نمی‌توان زنان و مردان این مناطق را از هم جدا کرد.»
تداوم حضور گروه‌های پشتیبان و مشاور در مناطق زلزله‌زده، بخش دیگری از سخنان این مدرس دانشگاه بود: «هر اندازه که مقاوم‌بودن مردم این منطقه را قبول داشته باشیم اما فردی که فرزند و همسایه خود را از دست داده، نمی‌تواند به راحتی با این غم کنار بیاید و لازم است که دست‌کم تا ٦ماه آینده، گروه‌های مشاوره در مناطق روستایی حضور مداوم داشته باشند.»

«سمیه کاظمیان» هم در این نشست از قدرت و مقاومت زنان غرب کشور سخن گفت و مواردی را به‌عنوان راهکار برای حفظ این مقاومت بیان کرد. این روانشناس و مدرس دانشگاه، درباره احتمال بروز بحران‌های روانشناختی در مناطق زلزله‌زده تا ماه‌ها پس از چنین بحرانی گفت: «ما تلاش کردیم که در مناطق زلزله‌زده مداخله داشته باشیم و زندگی را به روند عادی برگردانیم هرچند که همکاری سازمان‌های رسمی با گروه‌های مثل ما، مناسب نبود. ما به سمت افراد معتمد مردم در مناطق روستایی رفتیم و حضور و همکاری این افراد، کمک بزرگی بود. در گام اول ما جلسات مشاوره گروهی برای معتمدان تشکیل دادیم و پس از آن امور به دست همین معتمدین پیش می‌رفت.»
عضو هیأت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه از انتخاب صحن یک امامزاده به‌عنوان مکان مشاوره‌های گروهی و دیگر جلسات گروه روانشناختی سخن گفت: «روزهای ابتدایی، بچه‌ها از چادرهای خود خارج نمی‌شدند و در کنار مادران غمدیده خود در چادرها زندگی می‌کردند اما با پیگیری‌های گروه روانشناختی، این بچه‌ها به استقبال مادران خود در برنامه‌های ما شرکت می‌کردند و کم‌کم شرایط به حالت عادی بازگشت. بچه‌ها ابتدا وحشت‌زده بودند که به تدریج تغییر مثبت را شاهد بودیم و این تغییرات به خانواده منتقل شد. خود‌به‌خود که فضای روحی و اجتماعی تغییر نمی‌کند.»
کاظمیان به همکاری زنان هم با گروه روانشناختی اشاره کرد: «یکی از همکاران ما در مناطق زلزله‌زده، زنی است که در دوران جنگ پدر و مادر خود را از دست داده و حالا بخش زیادی از امور را به دست گرفته است. او یک‌سری مواد ساده اولیه؛ مثل کاموا برای بافتنی و... را به ما سفارش می‌دهد و با کمک‌گرفتن از توان دیگر زنان و دختران مناطق روستایی، برنامه‌هایی را برای عادی‌سازی شرایط انجام می‌دهد.»

«محسن بدره»، دانش‌آموخته مطالعات زنان هم یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود که با تأکید بر مشاهدات خود از مناطق زلزله‌زده، مواردی را هم درباره شخصیت فردی و اجتماعی زنان زاگرس‌نشین بیان کرد. او با اشاره به وضع پیرامونی و حاشیه‌ای بسیاری از مناطق ایران در مقایسه با شرایط و وضعیتی که از آن به‌عنوان مرکز یاد می‌شود، مناطق زاگرس‌ را پیرامونی و حاشیه‌ای دانست که زلزله و ویرانی‌های مشکل و آسیبی بر مسائل گذشته آنهاست: «هرجایی از مناطق زلزله‌زده را که بررسی کنید، می‌بینید که بسیاری از مشکلات و مصائب این خانواده‌ها مختص به زلزله‌ نیست و پیش از این بلای طبیعی، مشکلات فراوانی در این مناطق وجود داشت و حالا زلزله شرایط را بغرنج‌تر کرده است.»
بدره در ادامه مثال‌هایی را در تأیید سخنان خود مطرح کرد: «زنی در یکی از این روستاها، شوهر خود را چند ماه پیش از دست داده بود و سه فرزند معلول هم داشت؛ دو دختر و یک پسر، تنها یکی از این سه فرزند معلول تحت پوشش بهزیستی بود. مسئولیت این خانواده برعهده یک زن یا همان مادر بود که پیش از این با وامی دو گاو خریده بود و در این زلزله این گاوها از بین رفتند.
مثال‌هایی از این قبیل زیاد است و این مورد کمکی به تشریح وضع این مناطق پیش از شرایط زلزله می‌کند؛ این‌که عدالت اجتماعی تا چه اندازه وجود داشته و دارد.» توجه به سبک زیست و زندگی زنان مناطق زاگرس، موضوع اصلی سخنان این دانش‌آموخته مطالعات زنان بود که در این‌باره گفت: «زیست زنان در این مناطق مختص به‌ خود است و اگر به این موارد توجه نشود، ممکن است مداخله در این شرایط کمکی به زنان زلزله‌زده انجام نشود. زندگی در زاگرس یک امر زنانه است و مدیریت زیست خانواده برعهده زنان است.
عمده درآمد اقتصادی مناطق روستایی زاگرس به کشاورزی و دامداری برمی‌گردد که زنان اصلی‌ترین نقش را در این موارد دارند.» بدره درباره حیات عاطفی زنان و دختران این مناطق از آیین‌‌های مختلف و پیچیده‌ای حاکم بر این مناطق سخن گفت: «بُعد دیگر به حیات عاطفی زنان مناطق زاگرس‌نشین برمی‌گردد؛ زنانی از سه قومیت مختلف کُرد، لُر و لَک، که آیین‌های تااندازه‌ای مشابه دارند.
انتظار بسیاری از کسانی که به مناطق زلزله‌زده رفتند، مشاهده زنان و دختران با شرایط و وضع متفاوتی بود و حالا همه از بردباری و مقاوم‌بودن این زنان سخن می‌گویند؛ درحالی ‌که این زنان در کنار تمام صبر و استقامت، حدت عاطفی خود را دارند. مثلا آیین سوگواری در تهران یا برخی مناطق دیگر ایران بسیار سبک و ناچیز است درحالی ‌که در زاگرس این مراسم و آیین‌ها تا ۳۰برابر هم بیشتر می‌شود.
سوگواری در این مناطق بسیار آیین‌مند است و مراحل متفاوتی دارد؛ این‌که تا چه زمانی سیاه بپوشند، برای چه مرگ‌هایی گیسو ببرند و...» بدره در ادامه یکی از مشخصات و آیین سوگواری در این مناطق را طولانی‌‌بودن مدت عزاداری و سوگواری برای زنان دانست: «برای بسیاری از زنان این مناطق، آیین عزاداری از لحظه مرگ عزیز خود تا پایان عمر آن زن ادامه پیدا می‌کند، مثلا من خیلی کم لبخند مادربزرگم را دیدم و همیشه هم سیاه می‌پوشید، چون سال‌ها پیش یکی از عزیزان خود را از دست داده بود.
برای کمک‌های روانشناختی به زنان این مناطق باید خصوصیات و آیین‌های این مردم را بدانیم.» بدره در ادامه از لزوم ایجاد فضایی برای مشغول‌بودن این زنان سخن گفت و آن را به‌عنوان یک راهکار روانشناختی بیان کرد: «مثلا زنان این منطقه در دامداری از نگهداری گوسفندان تا تبدیل پشم این حیوانات به فرش نقش اصلی و مستقیم را برعهده دارند و حتی زنانی در این مناطق بیش از ۱۶ساعت در شبانه‌روز مشغولند. این زلزله امکان فعالیت را از زنان گرفته و بیکاری می‌تواند برای آنها یک افسردگی ایجاد کند. توجه به این موضوع در بحث بازیابی روانشناختی بسیار مهم است.»

تأکید بر لزوم ادامه پیداکردن حمایت از زنان و دختران ساکن در مناطق زلزله‌زده و فراموش‌‌نکردن آنها و همچنین لزوم واگذاری مدیریت فعالیت‌ها به زنان بومی بخش دیگری از موارد مورد تأکید این سه سخنران در این نشست بود.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید