انسان، موجود همبسته

انسان، موجود همبسته

انسان فارغ از گرایش‌های دینی و اعتقادی خودش بایستی مدنی، اجتماعی، همزیست و نهایتا همبسته و همراه باشد و طبیعتا برای اینکه این باهم‌زیستن و همبستگی را بتواند تنظیم کند، در دنیای امروز نیازمند یک نظم ملی و التزام جهانی نیز هست.

کد خبر : ۴۷۵۲۲
بازدید : ۱۴۶۸
انسان، موجود همبسته عبدالله ناصری | از دوران باستان، اجتماعی‌بودن یا مدنی‌بودن انسان مورد توافق همه طوایف و قبایل و ادیان و مکاتب بشری بوده، به همین جهت انسان موجودی بالطبع مدنی و اجتماعی نامیده شده است، اما اینکه انسان موجودی است مدنی یا اجتماعی، طبیعتا اقتضا می‌کند که در گام نخست بتواند با همنوع خود همزیستی داشته باشد.

این همزیستی نیز اقتضا می‌کند که همزیستی، هم درون‌دینی باشد و هم برون‌دینی؛ به این معنا که هر طایفه‌ای و هر ملتی و هر کیشی، هم درون دایره اعتقادات خود با هم‌مسلکان خود بتواند زیست کند و هم با پیروان سایر ادیان، گرایش‌ها و مکاتب.

این اولا در نگاه قرآنی و گفتمان وحیانی ما بسیار تجلی پیدا کرده است؛ به‌عنوان‌مثال در سوره بقره، آیه ٦٢ وقتی نگاه می‌کنیم که خداوند می‌فرماید کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که آیین یهودیان و ترسایان (مسیحیت) و صابئان را برگزیده‌اند، اگر به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشند و کار شایسته کنند، خداوند پاداش نیک به آن‌ها می‌دهد و نباید درواقع ترس و حزنی داشته باشند.

این بیانگر آن است که رویکرد وحیانی و رویکرد الهی به انسان، فرادینی است و اگرچه در اندیشه دینی ما، اسلام دین خاتم و دین اکمل است، اما به‌هیچ‌وجه هم‌زیستن با پیروان سایر ادیان و مکاتب نفی نشده، بلکه بر آن تأکید شده است؛ چون خداوند پیامبر را برای یک مأموریت اخلاقی مبعوث کرد، چون اخلاق امری فرادینی بود یا باز در قرآن در سوره یونس، آیه ٩٩ خداوند با لحنی شبه‌خطاب‌آلود و عتاب‌آمیز به پیامبر می‌گوید اگر خداوند می‌خواست، همه را مسلمان می‌کرد.

آیا تو جبرا و از سر اکراه آن‌ها را به دین وادار می‌کنی؟ یا در جای دیگری اشاره می‌کند که خدا اگر می‌خواست، شما را امت واحده قرار می‌داد، اما هنوز مختلف و متکثر هستید.

این آیات و آیات دیگری که در گفتمان وحیانی و گفتمان الهی هست، بیانگر این است که درواقع پذیرش تکثر یک حقیقت الهی و فطری است که ما نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد اینکه همین انسان همزیست که چه درون‌دینی و چه برون‌دینی زیست می‌کند، همدرد هم هست؛ یعنی احساس همدردی و همبستگی عاطفی و اخلاقی با انسان‌های دیگر هم دارد.

به‌همین جهت نیازمند یک چارچوب اخلاقی است. از سوی دیگر این انسان همزیست برای اینکه زیست اجتماعی خود را شکل بدهد، نیازمند یک‌نوع هم‌شناسی است. این هم‌شناسی اقتضا می‌کند که انسان نیازمند دایره و وسعت حقوق دیگران باشد.

این صورت‌بندی اجمالی که اشاره شد، نشان می‌دهد که انسان فارغ از گرایش‌های دینی و اعتقادی خودش بایستی مدنی، اجتماعی، همزیست و نهایتا همبسته و همراه باشد و طبیعتا برای اینکه این باهم‌زیستن و همبستگی را بتواند تنظیم کند، در دنیای امروز نیازمند یک نظم ملی و التزام جهانی نیز هست.

ما به نیکی می‌دانیم که دنیای امروز، دنیایی جهانی شده است و عصر امروز بشری، عصر جهانی‌شده است، بنابراین صورت‌بندی مذکور در زیست جهانی به‌طور طبیعی تعریف می‌شود و انسان‌ها طبعا باید همبستگی جهانی خود را فارغ از حوزه و هویت دینی و ملی خود پاس بدارند، اما نکته‌ای که در این تأسیس و تشکیل همبستگی یا تقویت همبستگی در جهان امروز باید به آن توجه کرد، نقش دولت‌هاست.

در گام نخست دولت‌ها برای اینکه بتوانند همبستگی را تقویت کنند و همبستگی جهانی را شکل ببخشند، باید آزادی را ضمانت کنند و از تجاوز به حقوق همنوع و حقوق بشر جلوگیری کنند. ما بر این باوریم که خلقت انسانی از جانب خداوند بر اساس فطرت الهی شکل گرفته تا موجب آگاهی کلی او نسبت به وجود خداوند و شناخت خداوند باشد.

بنابراین انسان‌ها فطرتا همسو و هم‌جهت هستند. من معتقدم که بر اساس فطرت الهی، انسان موجودی دین‌گریز نیست.

همچنان‌که منطقیون، از جمله سقراط و ارسطو در بیش از دو هزار سال پیش انسان را حیوان ناطق نامیده‌اند و هزار سال بعد فیلسوف انسان‌گرا و اومانیستی به نام ابوحیّان توحیدی در کتاب «الصداقه و الصدّیق» انسان را حیوان همدرد و ایثارگر نامید، در هزاره سوم می‌توان به‌جرئت گفت که انسان موجودی است همبسته یا انسان حیوانی است همبسته، مشترک و همدرد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید