به بچهها "خرج کردن" یاد بدهیم
دلیلی ندارد بچه از کودکی ولخرجی و پول زیاد خرجکردن عادتش بشود! درحالیکه اگر همین مسئله را با شرایط مدرسههای خودمان مقایسه کنیم، بچهها با هم رقابت میکنند که بیشتر در اردو، سفر یا حتی یک گردش یکروزه خرج کنند و قضیه وقتی بدتر میشود که خانوادهها نیز با بچههایشان همراهی میکنند.
کد خبر :
۵۶۴۸۴
بازدید :
۱۷۶۹
وحید شامخی | دوستی خاطره جالبی از یکی از سفرهای کاریاش به کشور آلمان نقل میکرد؛ میگفت: به شرکت یکی از دوستانم رفتم. او مدیرعامل آن شرکت بود و با خانوادهاش در آنجا زندگی میکرد. بخشی از کارهایمان را انجام دادیم و قبل از انجام مابقی، گفت: اگر مشکلی نداری به اتفاق به مدرسه پسرم برویم.
امروز جلسه اولیا و مربیان است و بعد از جلسه آنها کارها را دنبال میکنیم. من هم قبول کردم و به مدرسه رفتیم. جلسه اولیا و مربیان شروع شد. موضوع جلسه این بود که قرار است بچهها برای پنج روز به فرانسه برای سفر آموزشی- تفریحی بروند و برای این پنج روز باید هر یک از خانوادهها چه میزان پول توجیبی بدهند؟!
صحبتهایی انجام شد و ماحصل آن این بود که با توجه به اینکه تمام هزینههای اقامت، غذا و گردش توسط مدرسه مدیریت میشود، نهایتا هر یک از بچهها بخواهند یک یادگاری کوچک در حد پنج تا ۱۰ یورو بخرند. در نتیجه خانوادهها بیشتر از این مقدار به بچهها پول ندهند!
قبل از اینکه جلسه پایان یابد، استثنائا یکی از بچههای مدرسه هنوز در مدرسه بود و گفتند که بد نیست از این شاگرد مدرسه هم نظری بپرسیم. آن شاگرد، پسر دوست من بود که مانده بود تا بعد از جلسه با هم برویم. از تنها شاگرد مدرسه در آن جلسه پرسیدند خب به نظر تو چقدر برای این سفر پول توجیبی نیاز است؟
پسر دوست من هم با اعتمادبهنفس گفت: حداقل صد یورو! همه پدرومادرها و مربیان با تعجب و کمی عصبانیت به هم میگفتند که این بچه اصلا تربیت مالی و اقتصادی نشده است! برای چه باید این مقدار پول همراه بچهها باشد؟ صد یورو؟! و...
آلمان دارای یکی از قدرتمندترین اقتصادهای دنیاست. مدرسهای هم که در موردش صحبت شد، مدرسهای است که بچههای برخی از افراد مشهور و ثروتمند در آن تحصیل میکردند و مدرسهای برای افراد فقیر یا ضعیف اقتصادی آنجا نبود، اما خانوادهها توجه ویژهای به تربیت مالی و اقتصادی بچههایشان دارند.
دلیلی ندارد بچه از کودکی ولخرجی و پول زیاد خرجکردن عادتش بشود! درحالیکه اگر همین مسئله را با شرایط مدرسههای خودمان مقایسه کنیم، بچهها با هم رقابت میکنند که بیشتر در اردو، سفر یا حتی یک گردش یکروزه خرج کنند و قضیه وقتی بدتر میشود که خانوادهها نیز با بچههایشان همراهی میکنند (تا میتوانند پول بیشتری در اختیارشان قرار میدهند یا در رقابت اسفناک پزدادن با نشانگرهای سطحی ثروت مثل لباس، کفش، ماشین، ساعت، گوشی موبایل و... تلاش میکنند!) یا در مواقعی ناچار به همراهی میشوند.
بهاینترتیب از همان کودکی بچهها درگیر حسادت و گونهای رقابت باخت- باخت میشوند و همین بچهها قرار است آینده این کشور را بسازند!
در همین ارتباط، کشورها، نهادها یا شرکتهای مرتبط راهکارهای مختلفی را دنبال میکنند. یکی از مهمترین و مؤثرترین این راهکارها، آموزش در قالب بازی است؛ بازیهایی که درک و فهم بچهها را از مسائل مالی و اقتصادی افزایش دهد. چرا بازی؟ آمارهای جهانی نشان میدهد ۹۷ درصد بچههای ۱۲ تا ۱۷ ساله بازی میکنند.
این موضوع فقط مختص بچهها نیست، همه ما آدمها بازیکردن را دوست داریم؛ برای مثال بانک سیآیامبی مالزی، طرح ویژهای برای افراد ۱۲ تا ۲۴ ساله گذاشته است که در آن روشهایی برای پسانداز پول را در قالب بازی آموزش داده و در عمل نیز برخی از آنها را اجرا میکند.
بانک سیتی و بانک اُدیبیسی سنگاپور، بانک آمریکا، بانک کامِنوِلث استرالیا یا بانک بیبیویاِی اسپانیا نیز بازیهای جذابی طراحی کردهاند که هم به کسبوکار خودشان کمک میکند و هم سواد مالی و اقتصادی افراد جامعه، بهویژه گروههای سنی پایینتر را افزایش میدهد.
۰