فوتبال، زنان و نشاط اجتماعی
باید باور کنیم دادن حق انتخاب سبک زندگی به شهروندان اگر بها و اهمیتی بیشتر از مسائل سیاسی و اقتصادی نداشته باشد، بهطورقطع اهمیت کمتری نخواهد داشت و به همان میزان نیز در نشاط و امید اجتماعی و ترمیم اعتماد عمومی شهروندان اثرگذار خواهد بود.
کد خبر :
۵۹۴۹۴
بازدید :
۱۰۸۷
آذر منصوری | سالهاست دغدغه بخشی از جامعه ایران، رفتن به استادیوم آزادی برای تماشا و تشویق تیم موردعلاقه یا تیم ملی کشور بود. سالها بود که با وجود بسیارگفتنها، این صدا آنطور که باید شنیده نمیشد و آنطور که میخواستند شنیده میشد.
شاید خوب شنیده نمیشد، چون خوب دیده نمیشد و این خوبندیدن، به معناهایی میانجامید که سرانجامش درهای بسته استادیوم آزادی به روی زنان و خانوادههای ایرانی بود. در این تاریخ طولانی با وجود همراهی در همه صحنهها و بزنگاههای سخت نظیر مبارزات انقلابی و جنگ هشتساله، زنان ایران از این صحنه غایب بودند و تمامی مسابقات فوتبال و جام جهانی بدون حضور زنان در کنار خانوادههایشان بهعنوان تماشاچی در باشگاههای ایران برگزار شده است.
این گزارش، گزارش دقیق و مستندی است؛ ترکیب یکدست مردانه تماشاگران مسابقات فوتبال در تمام بازیهای داخلی و خارجی ۴۰ سال گذشته.
این در حالی است که زنان ایران تاکنون هرجا فرصتی یافتهاند؛ چه در مسابقات آسیایی و چه در رقابتهای جهانی، کم غرور و افتخار برای ایران نیافریدند. آخرینش همین قهرمانی فوتسال بانوان کشور بود.
این در حالی است که زنان ایران تاکنون هرجا فرصتی یافتهاند؛ چه در مسابقات آسیایی و چه در رقابتهای جهانی، کم غرور و افتخار برای ایران نیافریدند. آخرینش همین قهرمانی فوتسال بانوان کشور بود.
اما فوتبال در دنیای امروز رنگی دیگر از زندگی به خود گرفته است، همانطور که زنان ایران نیز به درجهای از خودباوری رسیده اند که وقتی لباس نمایندگی ملت را به تن میکنند میدانند که حضورشان در برخی صحنهها یک پیام است. یک رسالت تاریخی است، همانطور که سیاوشی و سلحشوری و ذوالقدر و... با مردان و زنان ایران به استادیوم آزادی آمدند و آنقدر ایستادند تا در استادیوم آزادی به روی زنان نیز باز شد.
همانطور که رسانه نیز در خدمت به این مطالبه به کار گرفته شد، اما اینبار نهفقط زنان، بلکه مردان نیز پیگیر آن شدند؛ مطالبهای که سالهاست مردان دیگری نظیر صفاییفراهانی پیگیر آن بودند و امروز با فراگیری بیشتر بالاخره به سرانجام رسید.
امروز فوتبال بخشی از زندگی ما شده است و در این زندگی و در این مسیر باید همه مردان و زنان همپای هم حرکت کنند و غیبت نیمی از پیکره جامعه مسیر این تعالی و پیشرفت را بهطورقطع با شدتی مضاعف کند خواهد کرد.
در ورزش و دنیای امروز دیگر زنان جنس دوم پنداشته نمیشوند که حضورشان مایه شرم جنس اول باشد. آنان میخواهند خود انتخاب کنند و خوب میدانند که در این انتخاب آنچه باید مبنای تصمیمگیری باشد، هنجارها و عرف جامعه و البته قانون است.
آنها میخواهند بهعنوان انسان، خود انتخاب کنند و خود متولی و مسئول رفتار خود باشند و باید آرامآرام در این راه نیمه دیگر را با خود همراه کنند؛ و من به چشم خود در بازی ایران- پرتغال در استادیوم آزادی این همراهی را دیدم. با این همراهی درهای استادیوم آزادی از این پس به روی زنان ایران هم باز خواهد بود.
باید باور کنیم دادن حق انتخاب سبک زندگی به شهروندان اگر بها و اهمیتی بیشتر از مسائل سیاسی و اقتصادی نداشته باشد، بهطورقطع اهمیت کمتری نخواهد داشت و به همان میزان نیز در نشاط و امید اجتماعی و ترمیم اعتماد عمومی شهروندان اثرگذار خواهد بود.
باور کنیم
که
چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید
۰