شغل دوم مردم دنیا!
برای ملتهایی که در طول تاریخ، بیشتر میهمان خوانده یا ناخوانده دیگر ملل جهان بودهاند، «میهماننوازی» شاید توصیف چندان قابلباوری نباشد، اما این روزها در هر شهر و کشور اروپایی که قدم بگذارید، خواهید دید که مردم آنجا به هر کاری که مشغول باشند، شغل دومشان میزبانی از توریستهایی است که تقریبا همهجا پیدا میشوند و تمامی هم ندارند.
کد خبر :
۶۰۷۲۵
بازدید :
۱۸۲۳
روحالله فکوری | برای ملتهایی که در طول تاریخ، بیشتر میهمان خوانده یا ناخوانده دیگر ملل جهان بودهاند، «میهماننوازی» شاید توصیف چندان قابلباوری نباشد، اما این روزها در هر شهر و کشور اروپایی که قدم بگذارید، خواهید دید که مردم آنجا به هر کاری که مشغول باشند، شغل دومشان میزبانی از توریستهایی است که تقریبا همهجا پیدا میشوند و تمامی هم ندارند.
گویی مردم دیار مارکوپولو و کریستف کلمب، بعد از اینکه همهجای دنیا را دیده و فرهنگهای مختلف را آموختهاند، حالا به خانه برگشتهاند تا از مردم دیگر نقاط جهان میزبانی کنند و البته میزبانی آنان بسیار با جنس میهماننوازی ما که میهمان را حبیبی میدانیم که رزقش را با خودش میآورد، تفاوت دارد.
آنجا این میهمان است که رزق میزبان را با خودش میبرد و برای همین است که گردشگری یکی از بزرگترین منابع درآمدی برای کشورهای توسعهیافته جهان است. نهتنها در اروپا که در هرجای دیگر جهان، آنچه توجه شما را حتما جلب خواهد کرد این است که تمامی اجزای جامعه؛ از رئیسجمهور و دولت گرفته تا مردم عادی کوچه و بازار، هر روز به جذب توریست بیشتر فکر میکنند و هرکسی تلاش میکند در حیطه تأثیر و اختیار خودش به این هدف کلی کمک کند.
آنچه این کشورها را در زمینه جذب توریست شاخص کرده است، علاوهبر برندسازی برای داشتههایی مانند ایفل و پیزا و ایاصوفیه، عزمی همگانی است که همه برای میزبانی از توریستها دارند. آنجا همه تلاش میکنند که گردشگران کمترین مسئله را داشته باشند.
دولتها مقررات آمدوشد و شرایط صدور ویزا را به حداقل ممکن رساندهاند. نه اقامت مسئله است و نه خوردوخوراک و نه رفتوآمد. فضای شهرها مانند فستیوالهای جهانی است که هرکسی با هر رنگ و زبان و نژادی آمده است تا آرامش بیابد و نشاط پیدا کند.
معمولا آنجا، از همه ظرفیتها برای میزبانی از توریستها استفاده میشود؛ با دایرکردن رستورانی بزرگ یا قهوهخانهای به قول خودمان زیرپلهای. همه این مسئله را درک کردهاند که وقتی توریست بیاید، پول هم پشتسرش خواهد آمد و البته آبادانی و رفاه و رشد.
حالا دیگر لازم نیست که دولت خودش را متولی همهچیز جامعه بداند و از قیمت کالا گرفته تا اشتغال و صادرات و واردات و هتلداری و ... را مدیریت کند. دولت در آنجا مالیاتش را میگیرد و مردم هم با پرداخت بهموقع مالیات حاصل از درآمدشان به دولت کمک میکنند تا زمینه را برای جذب توریست بیشتر فراهم کند.
مرزها کمرنگتر از هر زمان دیگری شدهاند و روادید معنای سنتی خودش را از دست داده است. راستش به همان اندازه که دلیل اشتیاق ملتهای دیگر نقاط جهان را برای جذب گردشگر میدانم، دلیل سختگیریهای خودمان برای تعیین مقررات سختگیرانه برای ورود به ایران را درک نمیکنم.
اینکه چرا باید اینهمه برای ورود توریست به ایران مقررات وضع کنیم و گیت بگذاریم یک طرف، فراهمنبودن امکانات لازم برای گردشگری بدون مشکل و مسئله از طرف دیگر، سبب شده است که ما نتوانیم از آنچه که داریم به خوبی بهره ببریم و حاصل آن فرایندهای کند و پیچیده این شده است که ایران بهعنوان یکی از کشورهای تاریخی پرجاذبه که میتواند قطب گردشگری جهان باشد، از این رهاورد جز اندکی، عایدی نداشته باشد.
واقعا نمیدانم چرا امروز که همان پول فروش نفت هم چماقی شده است برای تهدید و تحریم کشورمان، نباید به فکر راههای جایگزین برای درآمدهای ارزی باشیم؟ راهی که در آن، هم منابعمان حفظ میشود، هم تحریمهای مالی و بانکی را بیاثر میکند و هم میتوانیم چهره واقعی مردم و کشورمان را که کاملا مخدوش نشان داده شده، به درستی به مردم دنیا نشان دهیم.
۰