تصاویر؛ لندن و توکیو روزی آلوده‌تر از تهران بودند؛ آن‌ها چطور مشکل آلودگی هوا را حل کردند؟

تصاویر؛ لندن و توکیو روزی آلوده‌تر از تهران بودند؛ آن‌ها چطور مشکل آلودگی هوا را حل کردند؟

در روزهایی که آسمان شهرهای ما خاکستری است، کلان‌شهرهایی در جهان هوای پاک را نه با معجزه، که با محاسبات دقیق به دست آوردند.

کد خبر : ۲۷۳۷۱۵
بازدید : ۱۱

در تقویم رسمی ما چیزی به اسم «تعطیلی مدارس به‌خاطر هوا» وجود ندارد، اما در عمل همه با آن آشناییم. هر سال مخصوصا از پاییز تا آخر زمستان، چندین کلان‌شهر کشور به مرحله‌ای می‌رسند که نه از باران خبری هست و نه از باد؛ فقط اخطارهای پی‌درپی، شاخص‌های قرمز و بنفش و اخباری مبنی بر غیرحضوری شدن کلاس‌ها و مشاغل اداری.

نشانه‌های وضعیت اضطرار که باید زنگ خطر باشند، وارد برنامه‌ریزی روزانه‌ی مردم شده‌اند، بخشی که هیچ شهری در دنیا آن را جزئی طبیعی از زندگی نمی‌داند.

ولی آسمان یک‌دست و شفافی که امروز در تصاویر مدرن‌ترین پایتخت‌های جهان می‌بینیم، میراثی نیست که آسان به‌دست‌آمده باشد. درواقع ما امروز با بحران‌هایی سر و کار داریم که پیش‌تر در جهان تجربه و حل شده‌اند: روزگاری که در لندن یا توکیو، نفس‌کشیدن تقلایی خاموش برای بقا بود.

در این مطلب مروری بر مسیر هفت کلان‌شهر خواهیم داشت که تا لبه پرتگاه خفگی رفتند، اما توانستند با تغییر قواعد بازی، ورق را برگردانند. در این بررسی موردی می‌بینیم که چگونه فاجعه‌ی مرگبار لندن سیاست‌مداران را بیدار کرد، چطور دادگاه‌های ژاپن توانستند صنایع قدرتمند را تسلیم کنند و چطور سئول با شجاعتی مثال‌زدنی، اتوبان‌هایش را تخریب کرد تا رودخانه‌های مدفون شده دوباره نفس بکشند.

حال که می‌دانیم هر کیلومتر دوچرخه‌سواری در شهری مثل کپنهاگ سود خالص اقتصادی تولید می‌کند، فکر می‌کنید چرا شهرهای ما هنوز برای ابتدایی‌ترین حق حیات، هزینه‌هایی چنین گزاف می‌پردازند؟

لندن؛ از تابوت‌های مه‌دود ۱۹۵۲ تا اخذ عوارض از هوای کثیف

17_11zon
BBC

داستان مدرن مبارزه برای هوای پاک، نه در آزمایشگاه‌های پیشرفته، بلکه در خیابان‌های یخ‌زده و تاریک پایتخت بریتانیا آغاز شد. تا اواسط قرن بیستم، لندن نماد جهانی انقلاب صنعتی بود و دود غلیظ زغال‌سنگ، بخشی از هویت بصری شهر به شمار می‌رفت. ساکنان لندن به این هوای سنگین عادت کرده بودند و آن را سوپ نخود (Pea soupers) می‌نامیدند. اما در دسامبر ۱۹۵۲، صبر طبیعت به سر آمد:

سرمای شدید مردم را وادار کرد تا شومینه‌هایشان را با زغال‌سنگ بیشتری تغذیه کنند. هم‌زمان، پدیده‌ای جوی به‌نام وارونگی دمایی مانند درپوشی عظیم روی شهر قرار گرفت.

مه‌دود بزرگ سال ۱۹۵۲ توهمی بزرگ را در هم شکست؛ این باور قدیمی که آلودگی، بهای اجتناب‌ناپذیر توسعه است

دود حاصل از هزاران شومینه خانگی و دودکش کارخانه‌ها راهی به آسمان نداشت و در سطح خیابان‌ها حبس شد و فاجعه‌ای را رقم زد که با نام «مه‌دود بزرگ» شهرت یافت. برای پنج روز دلهره‌آور، لندن در تاریکی و سکوت فرورفت. غلظت دود چنان بود که سینماها تعطیل شدند و حمل‌ونقل عمومی (به جز مترو) از حرکت ایستاد.

18_11zon
اتوبوسی در مه‌دود بزرگ لندن ۱۹۵۲
picture alliance/United Archives | 91050/United_Archives/TopFoto

دولت وقت سعی کرد ابعاد فاجعه را کوچک نشان دهد و تعداد جان‌باختگان را حدود ۴ هزار نفر اعلام کرد. اما تحقیقات مدرن اپیدمیولوژیک که سال‌ها بعد با بررسی دقیق‌تر آمار مرگ‌ومیر انجام شد، از واقعیت تلخ‌تری حکایت داشت: تعداد واقعی قربانیان حدود ۱۲ هزار نفر برآورد شد و بیش از ۱۰۰هزار نفر با ریه‌هایی آسیب‌دیده راهی بیمارستان‌ها شده بودند. در همان چند روز، غلظت آلاینده‌ها به سطحی رسید که امروز آن را ۱۹ برابر حد مجاز می‌دانیم.

این فاجعه، نقطه پایانی بود بر توهمی بزرگ؛ باوری عمومی که می‌گفت آلودگی بهای اجتناب‌ناپذیر پیشرفت اقتصادی است. شوک ناشی از مرگ هزاران نفر، دولت بریتانیا را وادار کرد تا از رویکرد بازار آزاد فاصله بگیرد و مستقیماً در الگوی مصرف انرژی مداخله کند.

با روشن‌شدن پیامدهای این فاجعه سیاست‌گذاران ناچار شدند مسیر تازه‌ای تعریف کنند و در سال‌های ۱۹۵۶ و ۱۹۶۸، قوانین هوای پاک تصویب شدند. دولت با ایجاد «مناطق کنترل دود» و ممنوعیت سوزاندن زغال‌سنگ خام، خانوارها و صنایع را مجبور کرد به سوخت‌های پاک‌تری مثل گاز و برق روی بیاورند.

همچنین استانداردهای سخت‌گیرانه‌تری برای کوره‌ها وضع شد و ارتفاع دودکش‌های کارخانه‌ها را تحت مقررات مشخصی قرار گرفت. مجموع این اصلاحات، جریان مصرف انرژی بریتانیا را در دهه‌های بعد تغییر داد و نقطه شروع سیاست‌های مدرن کنترل آلودگی هوا شد.

19_11zon
تابلوی «ULEZ» در ورودی مناطق با سطح آلایندگی فوق‌العاده پایین
Transport for London

در قرن بیست‌ویکم، سیاست‌های هوای پاک لندن وارد مرحله‌ای متفاوت شد. این‌بار قوانین به‌جای تغییر نوع سوخت روی هزینه‌دار کردن رفتار آلاینده تمرکز داشتند. طرح ULEZ یا مناطقی با سطح آلایندگی فوق‌العاده پایین، دقیقاً همین منطق را اجرا کرد:

لندن مدرن ثابت کرد که اگر برای هوای کثیف قیمتی سنگین تعیین کنید، بازار به‌دنبال راه‌حل معضل خواهد بود

خودروهایی که با استانداردهای آلایندگی اروپا همخوانی ندارند، برای ورود به محدوده باید روزانه ۱۲٫۵۰ پوند بپردازند. با این تصمیم، لندن به یکی از نخستین کلان‌شهرهایی تبدیل شد که کنترل آلودگی را در مقیاس شهری بر پایه قیمت‌گذاری روزانه پیش برد، نه ممنوعیت مستقیم.

طبق گزارش جامع سال ۲۰۲۴ شهرداری لندن، استفاده از ابزارهای قیمتی اثر قابل‌توجهی بر کیفیت هوا داشت. غلظت دی‌اکسید نیتروژن در کنار جاده‌های مرکز شهر ۵۴ درصد و در مناطق بیرونی ۲۱ درصد کاهش یافت. انتشار ذرات معلق (PM₂.₅) نیز در بخش‌های بیرونی لندن حدود ۳۱ درصد کمتر شد.

مهم‌تر اینکه این سیاست انتخاب مصرف‌کنندگان را نیز تغییر داد: سهم خودروهای منطبق با استانداردهای آلایندگی از ۳۹ درصد در سال ۲۰۱۷ به نرخ شگفت‌انگیز ۹۶٫۷ درصد در سال ۲۰۲۴ رسید: روندی که نشان می‌داد قیمت‌گذاری روزانه می‌تواند به‌صورت پایدار، ترکیب ناوگان شهری و الگوهای تردد را به سمت گزینه‌های پاک‌تر هدایت کند.

توکیو؛ بیداری حقوقی پس از کابوس صنعتی

20_11zon
برج مخابراتی و دیدبانی Skytree در توکیو
agoda

درحالی‌که بحران لندن در سوخت‌های خانگی ریشه داشت، در آن‌سوی دنیا، ژاپن در دهه ۱۹۶۰ قربانی صنعتی‌سازی سریع و متراکم خود شد. در دوره رشد اقتصادی مشهور به «ایزاناگی»، صنایع ژاپن با شتابی بی‌سابقه کارخانه‌ها را یکی پس از دیگری علم کردند و محیط‌زیست را به‌کلی نادیده گرفتند. ولی بهای این توسعه خیلی زودتر از انتظار گریبان مردم را گرفت.

مسیر تغییرات ژاپن از شکایت‌های مردمی و پرونده‌های قضایی آغاز شد

در شهر یوکایچی، انتشار گسترده‌ی دی‌اکسید گوگرد و غبار صنعتی از مجتمع‌های پتروشیمی و نیروگاه‌های اطراف، موجی از نارسا‌یی‌های تنفسی بسیار شدید ایجاد کرد؛ بیماری مزمنی که بعدها «آسم یوکایچی» نامیده شد. وضعیت قربانیان چنان دردناک بود که حملات تنفسی آن‌ها «وحشتناک‌تر از مرگ» توصیف می‌شد.

21_11zon
آلودگی هوای صنعتی ژاپن فوریه ۱۹۷۰
Kyodo News via AP

برخلاف لندن، که مسیر اصلاح از طریق قانون‌گذاری دولتی پیش رفت، در ژاپن تغییر از شکایت‌های مردمی و پرونده‌های قضایی آغاز شد. شرکت‌های بزرگ هیچ مسئولیتی را نمی‌پذیرفتند و آلودگی را نتیجه ناخواسته توسعه می‌دانستند.

اما مردم که سلامت خود را برباد رفته می‌دیدند، میدان نبرد را تغییر دادند و به دادگاه‌ها پناه بردند. پیروزی شاکیان در پرونده آلودگی هوای یوکایچی در سال ۱۹۷۲، نقطه‌عطفی تاریخی بود که قواعد بازی را برای همیشه تغییر داد.

حکم دادگاه یوکایچی شرکت‌ها را مسئول مطلق سلامت عمومی می‌دانست

این حکم قضایی به‌صراحت شرکت‌ها را مسئول مطلق سلامت عمومی می‌دانست. دولت ژاپن تحت فشار افکار عمومی و احکام قضایی مجبور شد در سال ۱۹۷۳ یکی از پیشروترین قوانین زیست‌محیطی جهان یعنی «قانون جبران خسارت سلامت مرتبط با آلودگی» را تصویب کند.

22_11zon
خیابانی عادی در توکیو
wayless travelers

قانون جدید، نوآوری سیاستی درخشانی بود که اصل «آلوده‌کننده می‌پردازد» (PPP) را از یک شعار به واقعیتی مالی تبدیل کرد: صنایع و کارخانه‌ها مجبور شدند بر اساس میزان دقیق دودی که وارد هوا می‌کردند، هزینه‌‌ی نقدی بپردازند، مبالغی که مستقیماً صرف هزینه‌های درمان قربانیان تأییدشده می‌شد.

آرشیوهای بنیاد آئوزورا نشان می‌دهد که این فشار مالی مستقیم، موثرترین انگیزه برای صنایع شد تا تکنولوژی‌های خود را اصلاح کنند. در نتیجه، غلظت دی‌اکسید گوگرد در شهرهای ژاپن از دهه ۷۰ به بعد کاهشی چشمگیر یافت. مدیران کارخانه‌ها که تا دیروز در برابر نصب فیلتر مقاومت می‌کردند، حالا برای کاهش هزینه‌های خود، با شتاب به دنبال فناوری‌های گوگردزدایی می‌رفتند.

لس‌آنجلس؛ شکستن غروب‌های سمی با قدرت تکنولوژی

آلودگی هوای لس‌آنجلس اما نه از سوخت زغال‌سنگ ناشی شد و نه از دودکش کارخانه‌های متمرکز. آسمان تیره‌ی این شهر نتیجه‌ی عشق بی‌پایان آمریکایی‌ها به «خودرو» و جغرافیای خاص کالیفرنیا بود.

این شهر در یک حوضه فرورفته قرار دارد؛ سه طرف آن با رشته‌کوه‌ها بسته شده و تنها سمت باز شهر به‌سوی اقیانوس است. همین ترکیب، همراه با وارونگی دما، خروج آلودگی را دشوار می‌کند. در میانه‌های قرن بیستم، نوع جدیدی از آلودگی به نام «مه‌دود فتوشیمیایی» آسمان لس‌آنجلس را تسخیر کرد؛ مهی تند و سوزان که چشم‌ها را تحریک می‌کرد و رنگ آسمان عصرگاهی را به حالت غیرعادی درمی‌آورد.

23_11zon
افق لس‌انجلس در میان مه غلیظ سمی سال ۱۹۷۵
Ron Eisenbeg/Michael Ochs Archives via Getty Images

برای سال‌ها، منشأ این مه سمی ناشناخته بود و مردم و سیاستمداران به‌اشتباه کارخانه‌های پلاستیک‌سازی را متهم می‌کردند. اما در اوایل دهه ۱۹۵۰، یک شیمیدان هلندی به نام دکتر آرین هاگن-اسمیت کشف کرد که مقصر اصلی واکنش شیمیایی نور شدید خورشید با هیدروکربن‌های نسوخته و اکسیدهای نیتروژنی است که از اگزوز میلیون‌ها خودروی شخصی خارج می‌شود.

مشکل لس‌آنجلس واکنش شیمیایی نور خورشید با اگزوز میلیون‌ها خودروی شخصی بود

این کشف علمی، پایه و اساس مبارزه لس‌آنجلس را شکل داد: اگر نمی‌توانیم خودرو را از زندگی آمریکایی حذف کنیم، باید تکنولوژی آن را تغییر دهیم.

بحران در دهه ۱۹۷۰ به اوج خود رسید. در سال ۱۹۷۴، سطح ازن به عدد خطرناک ۰٫۵۱ ppm رسید و فرماندار وقت، رونالد ریگان، در واکنشی اضطراری از مردم خواست رانندگی‌شان را محدود کنند.

در آن روزها، منطقه هشدارهای مرحله ۳ یعنی وضعیت بسیار خطرناک را تجربه می‌کرد. کالیفرنیا و دولت فدرال مجبور شدند به الزامات تکنولوژیک روی بیاورند: استانداردهایی در آن زمان، برای صنعت خودروسازی غیرممکن به نظر می‌رسیدند.

24_11zon
افق شهری لس‌آنجلس کالیفرنیا سال ۲۰۲۴
roadway

در نهایت، باوجود مخالفت جدی خودروسازان، «قانون هوای پاک ۱۹۷۰» در سطح فدرال تصویب شد و هیئت منابع هوایی کالیفرنیا (CARB) با تعیین استانداردهای سخت‌گیرانه، عملاً صنعت خودرو را به پذیرش مقررات جدید وادار کرد.

سال ۱۹۷۵ نصب مبدل‌های کاتالیستی روی تمام خودروهای جدید اجباری شد؛ دستگاه‌هایی که آلاینده‌های اصلی را پیش از خروج از اگزوز به ترکیبات کم‌ضررتر تبدیل می‌کردند. به‌کارگیری این فناوری همچنین حذف سرب از بنزین را به‌دنبال داشت، زیرا سرب باعث خرابی کاتالیست‌ها می‌شد.

صنعت قدرتمند خودروسازی مجبور شد به قوانین و استانداردهای سخت‌گیرانه تن دهد

موفقیت این استراتژی در داده‌های چهار دهه اخیر به‌روشنی دیده می‌شود: با وجود افزایش نرخ جمعیت و تعداد خودروها در کالیفرنیا، کیفیت هوا بهبودیافته است. آمارهای رسمی نشان می‌دهد که اگرچه آسمان لس‌آنجلس هنوز کاملاً پاک نیست، اما روزهای سیاه دهه ۷۰ به تاریخ پیوسته‌اند.

در سال ۲۰۲۰، حداکثر غلظت یک‌ساعته ازن به ‌۰.۱۸۵ ppm رسید و تعداد روزهای دارای هشدار مرحله‌ یک به صفر کاهش یافت: تجربه‌ای که ثابت می‌کرد مقررات سخت‌گیرانه همراه با پیشرفت‌های فنی در صنعت خودرو می‌تواند آلودگی ازن را کاهش دهد بدون آنکه مانع رشد اقتصادی منطقه شود.

سنگاپور: راهکارهای اقتصادی و اخذ عوارض پویا

25_11zon (1)
خلیج Marina Bay سنگاپور
Unsplash

اگر لس‌آنجلس روی معجزه مهندسی شرط بست، سنگاپور راهکاری کاملاً منطقی و البته اقتصادی را برگزید. این دولت‌شهر کوچک که در محاصره دریاست، فضای فیزیکی برای گسترش خیابان‌ها نداشت. بنابراین، سیاست‌گذاران سنگاپوری تصمیم گرفتند با خیابان و هوا مانند کالای کمیاب بازار رفتار کنند.

سنگاپور در سال ۱۹۷۵ اولین طرح قیمت‌گذاری تراکم جهان را با نام «طرح مجوز منطقه» (ALS) معرفی کرد. در این سیستم رانندگان برای ورود به منطقه تجاری مرکزی در ساعات شلوغی، باید پول پرداخت می‌کردند، سیاستی که خیلی زود تأثیرات خود را نشان داد.

در سنگاپور، خیابان و هوای پاک حق مسلم نیستند، بلکه کالاهایی کمیاب‌اند که باید در بازار برایشان جنگید

گزارش‌های حمل‌ونقل حاکی از آن‌اند که حجم ترافیک ورودی تقریباً بلافاصله ۴۵ درصد سقوط کرد، آمار تصادفات ۲۵ درصد کاهش یافت و میانگین سرعت حرکت خودروها دوبرابر شد.

این سیستم دستی که ابتدا با مجوزهای کاغذی کار می‌کرد، بعدها تکامل یافت و به «قیمت‌گذاری جاده‌ای الکترونیکی» (ERP) تبدیل شد که نرخ عوارض را به‌صورت پویا و بر اساس شلوغی لحظه‌ای خیابان تغییر می‌دهد. امروزه وقتی در خیابان‌های سنگاپور رانندگی می‌کنید، از زیر دروازه‌هایی رد می‌شوید که به صورت خودکار عوارض کسر می‌کنند.

26_11zon (1)
سیستم ERP قیمت‌گذاری جاده‌ای الکترونیکی در سنگاپور
Singapore’s Land Transport Authority

اما مهم‌ترین ابزار سنگاپور در مدیریت آلودگی و ترافیک که شاید برای فرهنگ‌های دیگر ترسناک به نظر برسد، سیستم «سهمیه‌بندی خودرو» (VQS) و «گواهی حق مالکیت» (COE) است.

 در این مدل، داشتن خودرو یک حق شهروندی نیست؛ بلکه امتیازی محدود محسوب می‌شود که باید در مزایده خریداری شود. دولت تعداد کل خودروها را کنترل می‌کند و هر کس بخواهد اتومبیلی بخرد، باید ابتدا در رقابت برای کسب COE (که تنها ۱۰ سال اعتبار دارد) برنده شود.

سنگاپور تهدید آلودگی را به فرصتی برای درآمدزایی تبدیل کرد تا هزینه توسعه مترو تأمین شود

اما سنگاپور با همین سیستم به دو دستاورد بزرگ رسید: نخست اینکه با محدودکردن تعداد خودروها و خروج اجباری خودروهای قدیمی پس از ۱۰ سال، سطح آلاینده‌ها را همواره پایین‌تر از استانداردهای جهانی نگه داشت.

دوم، تبدیل آلودگی به یک جریان درآمدی پایدار و عظیم: تنها در سال ۲۰۲۳، درآمدهای دولت از محل مالیات خودرو و فروش حق امتیاز COE به بیش از ۷٫۲۶ میلیارد دلار سنگاپور رسید.

بخش عمده‌ای از این منابع صرف توسعه شبکه حمل‌ونقل عمومی می‌شود و چرخه‌ای‌ می‌سازد که در آن مدیریت آلودگی، مستقیماً بودجه لازم برای بهبود زیرساخت‌ها را فراهم می‌کند.

آلمان؛ بازآفرینی قلب صنعتی و مهندسی باد

بیایید دوباره به قاره‌ی سبز برگردیم، اما این‌بار به دو کانون متفاوت که رویکرد آلمان را در مدیریت محیط‌زیست نمایندگی می‌کنند: یکی در شمال که با میراث سیاه زغال‌سنگ جنگید و دیگری در جنوب که با جبر جغرافیا کنار آمد.

دره روهر (Ruhr) برای دهه‌ها یکی از مهم‌ترین مراکز صنعتی اروپا به‌شمار می‌رفت و اقتصادش بر پایه‌ی زغال‌سنگ و فولاد می‌چرخید. آلودگی ناشی از این فعالیت‌ها چنان گسترده بود که لایه‌ای از دوده روی ساختمان‌ها و خیابان‌ها می‌نشست و آسمان اغلب حالتی کدر داشت.

27_11zon (1)
هوای آلوده شهر روهر آلمان اوایل دهه ۱۹۶۰
bpk / Photo archive Ruhr Museum / Anton Tripp

اما سال ۱۹۶۱، ویلی برانت صدراعظم آینده آلمان، جمله‌ای را بر زبان آورد که در آن زمان بیشتر به شعر و رویا شباهت داشت وعده‌ای سیاسی: «آسمان روهر باید دوباره آبی شود.»

مقررات فنی TA Luft، صنایع آلمان را زیر فشار شدید استانداردسازی قرار داد

این جمله آغازی بود بر یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های تحول ساختاری در اروپا؛ دوره‌ای که آلمان تصمیم گرفت به‌جای مهار ظاهری آلودگی، مشکل را از ریشه درمان کند. آن‌ها مجموعه‌ای از مقررات فنی را با نام TA Luft اجرا کردند که صنایع را زیر فشار شدید استانداردسازی قرار می‌داد و آن‌ها را مجبور می‌کرد فرآیندهایشان را بازطراحی کنند و آلودگی را به حداقل برسانند.

اما بخش تعیین‌کننده این تحول، بازچیدن ستون‌های اقتصاد روهر بود: فاصله‌گرفتن از استخراج و صنایع سنگین و حرکت به سوی بخش خدمات، گردشگری صنعتی و فناوری‌های پاک که هویت این منطقه را کاملا عوض کرد.

28_11zon (1)
پارک دویسبورگ نورد در منطقه‌ صنعتی سابق، جایی که کارخانه ذوب آهن Thyssen تا ۱۹۸۵ فعال بود
home of travel

گزارش‌های موسسه ووپرال نشان می‌دهد که چگونه سایت‌های عظیم صنعتی متروکه و زمین‌های قهوه‌ای به‌جای رهاشدن، به پارک‌های خوش‌منظره‌ و فضاهای عمومی جدید تبدیل شدند.

اما در جنوب آلمان، شهر اشتوتگارت با بحران پیچیده‌تری روبه‌رو بود که هیچ راه‌حل ساده‌ای نداشت. این شهر در فرورفتگی‌ای کاسه‌مانند قرار گرفته؛ جریان هوایی محدودی دارد و بادها با سرعتی بسیار پایین می‌وزند. به همین دلیل گرما و آلاینده‌ها در هوا معلق می‌ماندند و و پدیده «جزیره گرمایی» تشدید می‌شد.

اشتوتگارت شهر را طوری ساخت که بادهای شبانه بتوانند آزادانه در خیابان‌ها جریان یابند

راهکار اشتوتگارت، مهندسی شهر بر اساس قوانین طبیعت بود. مدیران شهری با تهیه «اطلس اقلیمی»، مسیرهای نزول هوای خنک از دامنه تپه‌های اطراف مسیرهایی جریان هوای خنک شبانه از تپه‌های اطراف به سمت مرکز شهر را شناسایی کردند، مسیرهای پنهانی که «کریدورهای تهویه» نام گرفتند و قرار بود نقشی حیاتی در تنفس شهر ایفا کنند.

29_11zon (1)
تپه‌های اطراف اشتوتگارت
panorama

بر اساس این نقشه‌ها، مقررات سختی برای ساخت‌وسازها وضع شد تا هیچ سازه‌ی بلندی این جریان‌های طبیعی را سد نکند.

در کنار آن، برنامه یارانه بام‌های سبز و حفاظت گسترده از فضاهای طبیعی، که نزدیک به ۳۹ درصد شهر را در بر می‌گیرد، شبکه تهویه طبیعی اشتوتگارت را تقویت کرد. در نتیجه‌ی این هم‌زیستی هوشمندانه با اقلیم، اختلاف دمای مرکز شهر با مناطق سرسبز اطراف گاهی به ۱۰ درجه سانتی‌گراد می‌رسد و آلاینده‌ها به طور طبیعی توسط جریان‌های هوایی مدیریت‌شده از شهر خارج می‌شوند.

سئول؛ قربانی‌کردن بزرگراه و تولد مسیر باد

30_11zon
نهر چئونگیه‌چئون از مرکز سئول می‌گذرد
GW Nam / Getty Images

شاید متفاوت‌ترین تجربه‌ی مدیریت هوای پاک را در شرق آسیا بیابیم: سئول، پایتخت کره جنوبی، در سال ۲۰۰۳ تصمیمی گرفت که در نگاه اول، به خودکشی شهری شباهت داشت.

در آن زمان، نماد مدرنیته و سرعت سئول، بزرگراه طبقاتی عظیمی بود که از وسط شهر می‌گذشت و روزانه ۱۶۰ خودرو از آن می‌گذشتند. زیر پایه‌های این سازه‌ی خاکستری، رودخانه‌ای تاریخی به نام «چئونگیه‌چئون» نفس‌های آخرش را می‌کشید و دهه‌ها بود که در تاریکی بتن مدفون شده بود.

پروژه تحریب بزرگراه فلسفه‌ی جدیدی را به تصویر می‌کشید: ارجحیت دادن به حضور آب و فضاهای پیاده‌محور

درست در زمانی که بسیاری از شهرداران جهان همچنان به ساخت پل و بزرگراه‌های بیشتر به‌عنوان معیار توسعه نگاه می‌کردند، شهردار وقت سئول، لی میونگ باک (که بعدها رئیس‌جمهور شد)، ایده‌‌ی را روی میز گذاشت که افراطی به‌نظر می‌رسید: بیایید بزرگراه را خراب کنیم و رودخانه را پس بگیریم.

پیشنهاد لی بلافاصله با موجی از انتقادها و مخالفت‌ها مواجه شد. مغازه‌داران محلی نگران کسادی بازار بودند و کارشناسان ترافیک هشدار می‌دادند که حذف یکی از مسیرهای اصلی، شهر را در گره کور ترافیکی فرو خواهد برد.

اما لی میونگ-باک حاضر به عقب‌نشینی نشد. بولدوزرها آمدند، بزرگراه فروریخت و بستر رودخانه پس از سال‌ها دوباره نور خورشید را دید. این پروژه، فلسفه‌ی جدیدی را به تصویر می‌کشید: ارجحیت دادن به جریان باد، حضور آب و فضاهای پیاده‌محور در برابر مدل قدیمی شهرسازی مبتنی بر سلطه کامل خودرو.

شهر سئول قبل و بعد از تخریب بزرگراه بالای رودخانه چئونگیه‌چئون
31_11zon
Benji Backer / Twitter

نتایج این پروژه همه‌ی پیش‌بینی‌های اولیه را خنثی کرد. با حذف سازه بتنی که مانند یک اسفنج حرارتی گرما را در خود نگه می‌داشت و با جاری‌شدن دوباره آب خنک، اقلیمِ محلی تغییر کرد. داده‌های بانک جهانی نشان می‌دهد که دمای محیط اطراف رودخانه اکنون بین ۱٫۳ تا ۲٫۳ درجه سانتی‌گراد خنک‌تر از مناطق مجاور است.

از طرف دیگر جریان بادی که در کریدور رودخانه شکل گرفت، مانند یک تهویه طبیعی عمل کرد و غلظت آلاینده‌های خطرناکی مثل ذرات معلق و ترکیبات آلی فرار در این منطقه به‌سرعت کاهش یافت.

برخلاف هشدارهایی که از فروپاشی شبکه معابر می‌گفتند، سئول «تبخیر ترافیک» را تجربه کرد

در این میان اتفاقی که هیچ‌کس انتظارش را نداشت، در بخش ترافیک رخ داد. برخلاف هشدارهایی که از فروپاشی شبکه معابر می‌گفتند، خیابان‌ها شهر قفل نشدند. درعوض سئول «تبخیر ترافیک» را تجربه کرد:

با حذف بزرگراه مردم الگوی سفر خود را تغییر دادند؛ برخی مسیرهای دیگر را انتخاب کردند و بسیاری به لطف توسعه هم‌زمان خطوط اتوبوس‌رانی سریع (BRT)، به حمل‌ونقل عمومی روی آوردند. شبکه شهر خود را با شرایط جدید تطبیق داد، بدون آنکه به بحران برسد.

کپنهاگ؛ تبدیل دوچرخه‌سواری به سودآورترین صنعت شهر

32_11zon (1)
wonderful copenhagen

کپنهاگ سال‌هاست حمل‌ونقل شهری را بر اساس تفکر اقتصادی دقیق اداره می‌کند. این شهر قصد دارد به اولین پایتخت «کربن‌خنثی» تبدیل شود و برای رسیدن به این قله، دوچرخه را به عنوان ابزار اصلی جابه‌جایی انتخاب کرده است: نه از سر سنت یا زیبایی‌شناسی، بلکه چون محاسبات نشان می‌دهد این انتخاب برای شهر مقرون‌به‌صرفه‌تر خواهد بود.

در این چارچوب، شبکه‌‌ی گسترده‌ای از مسیرهای تفکیک‌شده برای دوچرخه ساخته شد و و حتی  در مسیرهای اصلی، چراغ‌های راهنمایی طوری هماهنگ شده‌اند که اولویت عبور را به دوچرخه‌سواران می‌دهند: سیستمی که به «موج سبز» معروف است و باعث می‌شود دوچرخه‌سوارانی که با سرعت متوسط رکاب می‌زنند، به‌ندرت پشت چراغ قرمز متوقف شوند.

سیاست‌گذاران کپنهاگ هزینه و فایده هر نوع سفر را محاسبه کرده‌اند

اما تمامی این برنامه‌ها بخشی از مدل محاسباتی شهری‌اند. سیاست‌گذاران این شهر با استفاده از روش‌های پیچیده حسابداری اجتماعی، هزینه و فایده هر نوع سفر را محاسبه کرده‌اند.

هر کیلومتر رانندگی با خودروی شخصی، حتی اگر ترافیک روان باشد، برای جامعه هزینه ایجاد می‌کند، هزینه‌هایی که معمولاً در اقتصاد رسمی پنهان می‌مانند و نهایتاً از منابع عمومی پرداخت می‌شوند: آلودگی هوا، تصادفات، سروصدا و فرسایش زیرساخت‌ها و مصرف انرژی. در مقابل داده‌های رسمی نشان می‌دهد که هر کیلومتر دوچرخه‌سواری ارزش اقتصادی مثبت دارد.

33_11zon
کپنهاگ به عنوان یکی از «دوچرخه‌دوست»‌ترین شهرهای جهان شناخته می‌شود
Mike Massaro / Cyclist

در جدول زیر منطق پشت این سیاست را بهتر درک می‌کنید:

نوع حمل‌ونقل

اثر خالص اقتصادی (به ازای هر کیلومتر)

عوامل اصلی تأثیرگذار

 

خودرو شخصی

زیان‌ده (منفی)

هزینه‌های درمان ناشی از آلودگی و تصادفات، استهلاک جاده، اتلاف وقت در ترافیک

دوچرخه‌سواری

۰.۱۶+ یورو سود خالص

کاهش شدید هزینه‌های درمان، افزایش بهره‌وری نیروی کار، عمر طولانی‌تر شهروندان، کاهش غیبت از کار

به‌عبارتی هر بار که شهروندی در کپنهاگ پدال می‌زند، ۱۶ سنت یورو به ثروت جامعه اضافه می‌کند. مجموع صرفه‌جویی‌های سالانه در بخش سلامت ناشی از این تحرک عمومی، حدود ۲۳۰ میلیون یورو تخمین زده می‌شود.

هر بار که یک شهروند در کپنهاگ پدال می‌زند، به ثروت جامعه اضافه می‌کند

 پژوهشگران معتقدند که اگر شهرهای دیگر جهان الگوی کپنهاگ را کپی کنند، انتشار جهانی گازهای خودرویی تا ۶ درصد کاهش می‌یابد.

از واکنش به بحران تا بازطراحی شهرها: نقشه تکامل هوای پاک

مرور تجربیات این هفت کلان‌شهر، از خیابان‌های تاریک و دوده گرفته‌ی لندن ۱۹۵۲ تا مسیرهای آفتابی و پرتکاپوی کپنهاگ ۲۰۲۴، الگوی تکاملی شفافی را پیش رویمان می‌گذارد. جهان پیشرفته برای رسیدن به آسمان آبی، سه فاز متمایز را پشت سر گذاشته است:

مرحله‌ی نخست، در میانه قرن بیستم، دوران واکنش‌های تند و ناگزیر بود؛ زمانی که بحران‌ها فرمان تصمیم‌گیری را به‌دست می‌گرفتند. لندن، توکیو و روهر زمانی دست به تغییر زدند که ادامه وضعیت موجود دیگر ممکن نبود و مقررات سخت‌گیرانه تنها راه باقی‌مانده محسوب می‌شد.

مرحله‌ی دوم، از دهه ۷۰ تا آغاز هزاره جدید، تمرکز را به سمت راه‌حل‌های فناورانه برد. لس‌آنجلس نمونه شاخص این دوره است؛ شهری که سعی کرد با اصلاح سوخت، نصب مبدل کاتالیستی و مجموعه‌ای از استانداردهای فنی، بدون بازنگری در بافت شهر، آلودگی را کنترل کند.

در قرن بیست‌ویکم مسیر دوباره تغییر کرد. سنگاپور، سئول، لندنِ امروز و کپنهاگ نشان دادند که تمیزتر شدن هوا نه با یک ابزار، بلکه با ترکیب چند سیاست رخ می‌دهد: تنظیم قیمت‌ها، بازطراحی فضاهای شهری، ارتقای حمل‌ونقل عمومی و کنارگذاشتن زیرساخت‌هایی که خودشان منبع آلودگی و اتلاف انرژی‌اند.

یان گهل، معمار و نظریه‌پرداز برجسته دانمارکی، چکیده‌ی تمام این تجربیات را چنین خلاصه می‌کند: «ما شهرها را می‌سازیم و پس از آن، این شهرها هستند که ما را می‌سازند؛ انتخاب با خودمان است که شهرهایی بسازیم که ما را به‌آرامی می‌کشند، یا شهرهایی که به ما زندگی می‌بخشند.»

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید