چرا نمیتوانیم از صفحه موبایل خود چشم برداریم؟
باید ساعاتی از روز را طوری گذراند که انگار دهه ١٩٥٠ است یا در جایی بنشینید که نتوان گفت در چه عصری قرار دارید و نمیتوانید بگویید در چه زمانی هستید. نباید همیشه خیره به صفحه گوشیهایتان باشید.
کد خبر :
۴۶۵۹۵
بازدید :
۱۶۱۲
نیویورک تایمز | کلودیا دریفوس، «آدام آلتر» با ٣٦ سال سن استادیار دانشکده اقتصاد استرن در دانشگاه نیویورک است و درباره روانشناسی و بازاریابی تحقیق میکند. گفتنی است «آدام آلتر» یک روانشناس اجتماعی نیز هست.
او در کتاب جدید خود به نام «مقاومتناپذیر: رشد تکنولوژی اعتیادآور و موضوع در دام نگهداشتن ما» به تحقیق درباره اعتیاد بسیاری از ما انسانها (جوانان، نوجوانان و بزرگسالان) به محصولات دیجیتال نوین پرداخته و دراینباره هشدار میدهد. (آنهم اعتیاد نه به معنای سمبولیک، بلکه به معنای واقعی کلمه معتادشدن).
لازم به ذکر است که این گفتوگو در دفتر روزنامه نیویورکتایمز حدود دو ساعت زمان برده، ولی این گفتوگو برای شفافیت بیشتر و ایجاز، کمی تصحیح و خلاصه شده است.
چه چیزی باعث شده است که شما فکر کنید مردم به وسایل دیجیتال و رسانههای اجتماعی معتاد هستند؟
در گذشته ما فکر میکردیم اعتیاد چیزی است که به موادی مثل هروئین، کوکائین و نیکوتین مربوط میشود. امروزه ما با یک پدیده اعتیاد رفتاری مواجه هستیم.
یک رهبر صنعت فناوری درباره آن به من گفت که مردم در حال حاضر نزدیک به سه ساعت در روز را مشغول کارکردن با موبایلهایشان هستند و این در حالی است که پسران نوجوان گاهی اوقات چندین هفته را تنهایی در اتاقهایشان درحال بازی با بازیهای رایانهای سپری میکنند.
از سوی دیگر در موقعیتی هستیم که صاحبان اپلیکیشن اسنپچت به این افتخار میکنند که کاربران این اپلیکیشن روزانه بیش از ١٨ بار این برنامه را باز میکنند.
اعتیاد رفتاری اکنون بهشدت زیاد شده است. براساس یک تحقیق که در سال ٢٠١١ انجام گرفت، مشخص شد ٤١ درصد از ما حداقل یک نوع از اعتیاد رفتاری را دارا هستیم.
مسلما در سالهای اخیر میزان اعتیاد به این وسایل با زیادشدن شبکههای اعتیادآور اجتماعی و تلفنهای هوشمند و تبلت افزایش یافته است.
شما اعتیاد را چگونه تعریف میکنید؟
تعریفی که من از اعتیاد دارم، این است که اعتیاد چیزی است که شما در کوتاهمدت از انجامدادن آن لذت میبرید و در درازمدت به شما آسیب میزند، ولی شما بههرصورت به دلیل وسواس بیاراده، این کار را باز هم انجام میدهید.
ما از نظر بیولوژیکی مستعد وابستهشدن به اینگونه وسایل هستیم. اگر شما کسی را مقابل یک ماشین بازی قمار قرار دهید، مغز این انسان از لحاظ کیفی مانند زمانی به نظر میرسد که هروئین مصرف میکند.
اگر شما کسی هستید که به صورت وسواسگونه بازیهای رایانهای را انجام میدهید (البته نه هرکسی؛ بلکه منظور کسانی است که به یک بازی خاص معتاد هستند) همان لحظهای که کامپیوتر، بازی را شروع میکند مغز شما مانند شخص معتاد به مواد مخدر، عمل خواهد کرد.
ساختمان مغز ما طوری است که اگر یک تجربه باعث فشار دکمه مناسبی در مغز شود، موجب ترشح دوپامین میشود که با ترشح این ماده احساس خوشی کوتاهمدتی به ما دست میدهد. اما اشکال اینجاست که در طولانیمدت نوعی مقاومت ایجاد میکند و باعث میشود ما به آن ماده بیشتر احتیاج پیدا کنیم. به عبارت دیگر باعث شکستهشدن اراده ما خواهد شد.
آیا طراحان تکنولوژیهای جدید در جریان کاری که انجام میدهند، هستند؟
کسانی که بازیهای رایانهای را خلق میکنند، نمیگویند که به دنبال خلقکردن اعتیاد هستند. آنها فقط میخواهند که شما بیشترین زمان ممکن را صرف محصولاتشان بکنید.
بعضی از بازیهای داخل گوشیهای هوشمند نیازمند پرداخت پول از جانب شما برای ادامهدادن بازی هستند. طراحان این بازیها امکان برندهشدن مکرر را به شما میدهند؛ شبیه همان ماشینهای بازی موجود در قمارخانهها که گاهبهگاه به شما امکان برد میدهند تا شما را علاقهمند نگه دارند.
جای تعجب نیست که تولیدکنندگان این بازیها اغلب نسخههای مختلفی از یک بازی را منتشر و امتحان میکنند که کدام نسخه مقاومت مصرفکننده را بیشتر میشکند و به مدت طولانیتری توجه آنها را به خود جلب میکند که البته این روش نتیجه نیز داده است.
من برای کتابی که در حال نوشتن آن بودم با یک مرد جوان مصاحبه کردم که به مدت ٤٥ روز متوالی جلوی کامپیوتر نشسته و مشغول بازی با بازیهای رایانهای بود. بازیکردن وسواسگونه باقی عمرش را نیز نابود کرده بود و درنهایت کارش به یک کلینیک ترک اعتیاد به نام «شروع دوباره» در ایالت واشنگتن کشیده شد و اینجا جایی است که در درمان وابستگی به این بازیها تخصص دارند.
آیا ما به قانونی برای حفاظت از خودمان احتیاج داریم؟
درنظرگرفتن قانون، ایده بدی نیست. حداقل برای بازیهای رایانهای در چین و کرهجنوبی چندین طرح پیشنهادی به نام قوانین سیندرلا وجود دارد. هدف از این طرحها، محافظتکردن بچهها در مقابل بازیهای خاص بعد از نیمهشب است.
در سراسر آسیای شرقی اعتیاد به بازیها و اینترنت یک مشکل بسیار جدی است. در چین میلیونها جوان با این مشکل مواجهند و برای رفع این مشکل کمپهایی دارند که والدین، فرزندان خود را برای ماهها به آنجا میفرستند و در آنجا درمانگران، آنها را با یک برنامه ترک اعتیاد درمان میکنند.
چرا شما ادعا میکنید که مقدار زیادی از این وسایل الکترونیکی جدید باعث این اعتیاد رفتاری شدهاند؟
خب، شما به رفتار مردم نگاه کنید. براساس یک نظرسنجی ٦٠ درصد از بزرگسالان میگویند که موبایلهایشان را هنگام خواب در کنار خود میگذارند.
نظرسنجی دیگری حاکی است که نیمی از پاسخدهندگان ادعا کردهاند در طول شب ایمیلهایشان را باز میکنند. بهعلاوه این ابزارهای جدید به نوعی به ابزارهای کامل در خدمت رسانههای اعتیادآور تبدیل شدهاند.
یعنی اگر بازیها و شبکههای اجتماعی قبلا فقط روی کامپیوترهای خانههای ما بودند، الان وسایل همراهی که همواره با ما هستند این امکان را به ما میدهند که در همهجا به آنها دسترسی داشته باشیم.
امروزه ما بیوقفه در حال سرزدن به شبکههای اجتماعیمان هستیم که باعث بههمریختن کار و زندگی روزانه ما میشود. به جای اینکه متوجه باشیم که در کجا قدم میزنیم و با چه کسانی صحبت میکنیم، دچار این وسواس شدهایم که در اینستاگرم چند تا لایک میگیریم.
این کار چه آسیبی به ما میزند؟
اگر شما روزانه به مدت سه ساعت سرگرم گوشیتان باشید، این مدتزمانی است که شما از برخورد چهرهبهچهره با مردم محروم شدهاید.
گوشیهای هوشمند هر چیزی را که شما در لحظه از آن لذت میبرید به شما میدهد، ولی این چیزها به ابتکار عمل احتیاج ندارند. شما هیچوقت نیاز ندارید چیزی را به خاطر بسپارید، چون همهچیز در گوشی شما و روبهروی شماست.
شما احتیاج ندارید که توانایی بهخاطرسپردنتان را افزایش دهید و نیازی به خلق ایدههای جدید ندارید. من موضوع جالبی را فهمیدم و آن این است که «استیو جابز» در یک مصاحبه در سال ٢٠١٠ گفته بود که بچههایش از آیپد استفاده نمیکنند.
در حقیقت تعداد باور نکردنیای از غولهای تکنولوژی ساکن در دره سیلیکون اجازه نمیدهند که بچههایشان به ابزارهای خاصی نزدیک شوند. در دیگر منطقه مهم شهر یک مدرسه خصوصی وجود دارد که در این مدرسه به بچهها اجازه استفاده از هیچ نوع تکنولوژیای مثل آیفون یا آیپد داده نمیشود.
موضوع جالب درباره این مدرسه این است که ٧٥ درصد از والدین بچهها خود در زمره مدیران اجرائی شرکتهای صاحب این تکنولوژیها هستند. آگاهی از وجود این مقررات در این مدرسه من را به سمت نوشتن کتاب «مقاومتناپذیر» سوق داد که در این محصولات چه چیزی هست که از دیدگاه متخصصان آنقدر احتمال خطرناکبودنشان میرود.
شما یک پسر ١١ ماهه دارید، وقتی با او هستید چگونه با تکنولوژی برخورد میکنید؟
من سعی میکنم وقتی در کنار او هستم از موبایلم استفاده نکنم. درواقع این یکی از بهترین راههایی است که من را مجبور کرده از گوشی خودم زیاد استفاده نکنم.
آیا خود شما به این وسایل اعتیاد دارید؟
بله، فکر میکنم به آنها اعتیاد دارم. من هم گهگاهی به بازیهای مختلف روی تلفنم اعتیاد پیدا کردهام. مانند بسیاری از مردم شرکتکننده در نظرسنجی اشارهشده در قبل، من نیز معتاد به ایمیلهایم هستم و نمیتوانم از نگاهکردن به آنها دست بردارم و اگر قبل از خواب ایمیلهایم را چک نکنم، نمیتوانم بخوابم.
هرچه تلاش میکنم این کار را انجام ندهم، اما باز موبایلم را در کنار تختم میگذارم. تکنولوژی برای زنجیرکردن ما به خود طراحی شده است. ایمیلها انتهایی ندارند. برنامههای ارتباط جمعی بیپایان هستند. سایتی مانند توییتر مطالبی دارد که پایانناپذیرند. شما میتوانید ٢٤ ساعته پای آنها بنشینید و هیچوقت کارتان تمامی ندارد و شما مجددا برای چیزهای بیشتری به این شبکهها برخواهید گشت.
اگر شما بخواهید به دوستی برای ترک اعتیاد رفتاریاش توصیهای کنید، چه چیزی را پیشنهاد میدهید؟
من پیشنهاد میکنم که آنها درباره اینکه چگونه به تکنولوژی اجازه میدهند به زندگیشان حمله کند، دقت بیشتری داشته باشند و مهمتر هم اینکه آنها باید این ابزارها را خاموش کنند.
من از این ایده خوشم میآید. برای مثال به مدت شش شب به ایمیلهایشان پاسخ ندهند. عموما من میگویم که وقت بیشتری برای گذراندن در طبیعت پیدا کنند. مثلا به طور رودررو با کسی بنشینند و مکالمهای طولانی بدون حضور هیچگونه تکنولوژی داشته باشند.
باید ساعاتی از روز را طوری گذراند که انگار دهه ١٩٥٠ است یا در جایی بنشینید که نتوان گفت: در چه عصری قرار دارید و نمیتوانید بگویید در چه زمانی هستید. نباید همیشه خیره به صفحه گوشیهایتان باشید.
ترجمه: سارینا یزدانی
۰