صادرات و واردات سلامت
ایران با همه فرازونشیبهای خود؛ چه بخواهد و چه نخواهد، مرکز ثقل این حوزه تمدنی است و چه بهتر آنکه این مرکزیت را در بهداشت و درمان نشان دهد و بهعبارتی بیش و پیش از هر حیطه دیگری، سردمدار «الکل و آمپول» منطقه باشد.
کد خبر :
۵۲۰۶۰
بازدید :
۱۵۸۱
بابک زمانی، رئیس انجمن سکته مغزی | چندی پیش وزیر محترم بهداشت و درمان در مراسمی بهدرستی به اهمیت توریسم سلامت اشاره کردند. در این ارتباط بر چند نکته مهم باید تأکید کرد:
توریسم سلامت بدون عواملی که آنها را ملزومات پیشینی آن میتوان خواند راه نمیافتد. مهمترین این ملزومات عبارت است از بهحسابآوردن عواملی مثل ارزش واقعی مهارت و تجربه، سودآوری سرمایه و مهمتر از همه سیستم مناسب ثبت و گزارش و ارزشگذاری مناسب برای این ثبت و گزارش، چراکه بازار سلامت به معنای واقعی آن اساسا در کشور ما وجود ندارد.
توریسم سلامت بدون عواملی که آنها را ملزومات پیشینی آن میتوان خواند راه نمیافتد. مهمترین این ملزومات عبارت است از بهحسابآوردن عواملی مثل ارزش واقعی مهارت و تجربه، سودآوری سرمایه و مهمتر از همه سیستم مناسب ثبت و گزارش و ارزشگذاری مناسب برای این ثبت و گزارش، چراکه بازار سلامت به معنای واقعی آن اساسا در کشور ما وجود ندارد.
بازار به معنای عرضه و تقاضای درونزاست که البته میتواند تحتتأثیر عوامل بیرونی باشد. در کشور ما اگرچه خدمات پزشکی هم بهطور اجتنابناپذیری کالاست، اما کالابودن آنها بهطور رسمی انکار شده و اجرت آنها از بالا و بهطور صددرصد دستوری تعیین میشود.
وقتی بازاری وجود نداشته باشد، سود این بازار و رونق این بازار هم بیمعنی است. توریست سلامت منطقه با تصوراتی آرمانی از سیستم سلامت کشور ما در چند مرحله، از کشورهای مجاوری که بهدنبال تغییرات سیاسی مرزهایشان باز میشد به کشور ما روانه شدند و بلافاصله با یکسری خدماتی که به شکل معناداری از همهجای دنیا ارزانتر به نظر میرسیدند، مواجه شدند.
قطع نظر از اینکه در ذهن عوام، کار ارزانتر، کار حقیرتری است، این توریست سلامت همچنین مشاهده میکرد که شیوه کار بهجز در برخی موارد بسیار گرانقیمت جراحیها چندان تفاوتی با کشور خودش ندارد. او در بیماریهای صعبالعلاج، بیماریهای پیچیده اتوایمون و بیماریهایی که نیازمند تجربه فشردهشده در یک نگاه و دقت و مشاورات پزشکی بودند، بیش از اعمال جراحی و زیبایی رایج در کشور ما مشکل داشت و با کمال تعجب مشاهده میکرد که رسیدگی به این بیماران با همان تعرفه سرماخوردگی در دهات خودش، شاید هم کمتر! صورت میگیرد، بهخصوص که برعکس متخصصان اروپایی و آمریکایی این معاینات منجر به هیچ گزارش مکتوبی هم نمیشود. نتیجه به یک لاتاری میماند.
گاهی بسیار خوب و گاهی هم بسیار بد از کار درمیآمد. در خلأ قانونی گاه بدترین کار؛ یعنی دریافت بیشتر از بیمار خارجی برای همان کیفیت هم اتفاق میافتاد و نهتنها مشکلی را حل نمیکرد، بلکه مسائل اخلاقی ناراحتکنندهای پدید میآورد. پس اولین قدم در توریسم سلامت بهسامانکردن اقتصاد سلامت در داخل کشور است.
توریسم سلامت در دنیای امروز بدون صدور سلامت غیرممکن است. برای رونق توریسم سلامت، جامعه پزشکی چارهای جز حضور در بازار جوامع سلامت کشورهای مجاور ندارد. درحالحاضر نهتنها جامعه پزشکی ترکیه در حال برقرارکردن جایگاهی برای خود در شهرهای منطقه است، بلکه مؤسسات بزرگ اروپایی و آمریکایی مثل میو کلینیک و... هم در حال استقرار شعبات خود در کشورهای منطقه، بهخصوص در کشورهای حاشیه خلیج هستند (همانجایی که اولین بیمارستان مدرن، بیمارستان هلالاحمر ایران بود) و در این زمینه نهتنها در توریسم و صدور «درمان» که در توریسم و صدور «آموزش پزشکی» هم بسیار فعالاند.
روزی نیست که نگارنده «ایمیلی» حاکی از دعوت به یک کارگاه عملی در یکی از زمینههای مغز و اعصاب در امارات دریافت نکند.
حضور در بازارهای سلامت منطقه برای جامعه پزشکی ما، حضور در میدان رقابت بسیار دشواری است که تلاش در آن تنها منفعت مالی یا تولید سلامت برای ساکنان این حوزه تمدنی را ندارد، بلکه بیتردید باعث ارتقای سطح سلامت کشور هم خواهد شد، بهخصوص با توجه به انزوایی که جامعه پزشکی ما درحالحاضر در ارتباطات بینالمللی از آن رنج میبرد. چندسال پیش در هر هواپیمایی که به باکو میرفت یا میآمد، اکثریت مسافران را بیماران تشکیل میدادند.
اکنون این تعداد، انگشتشمارند. تنها از سلیمانیه است که اعزام بیماران با همان شدت ادامه دارد که آن هم شاید به دلیل مسائل اجتماعی آنجا باشد.
بیماران کابل و هرات و مزار بهندرت مشاهده میشوند و این در حالی است که امکانات بالقوه کشور توان جذب توریست سلامت، نهتنها از تفلیس و یروان که حتی از استانبول و بغداد و پیشاور را هم دارد. تا دیرتر نشده حالا که این موضوع مورد توجه وزارت بهداشت هم قرار گرفته، باید آن را بهجد دنبال کرد.
در یک بازار رقابتی، توریست سلامت به دنبال فعالیت کلینیکهای چندتخصصی ایرانی در آن کشورها بهعنوان نماینده و نمونه خدمات پزشکی کشور به داخل کشور خواهد آمد؛ بنابراین گروههای پزشکی خصوصی میتوانند و باید از امکانات حقوقی و اخلاقیشان در جذب سرمایه و پزشکان جوان و سازماندهی کلینیکهایی در کشورهای مجاور استفاده کنند.
دولت و وزارت خارجه هم در مراودات خود با کشورهای منطقه باید ضمن درخواستهای دیگر، خواهان تسهیل صدور مجوزهای مربوطه برای گروههای پزشکی ایرانی باشند. ایران با همه فرازونشیبهای خود؛ چه بخواهد و چه نخواهد، مرکز ثقل این حوزه تمدنی است و چه بهتر آنکه این مرکزیت را در بهداشت و درمان نشان دهد و بهعبارتی بیش و پیش از هر حیطه دیگری، سردمدار «الکل و آمپول» منطقه باشد.
شاید صدور سلامت و توریسم سلامت و رقابت در این زمینه بتواند کاروان سیستم سلامت کشور را به معبر بینالمللی با تمام مختصات آن بازگرداند.
۰