یک مو از دولت کندن غنیمت است؟!
آن بزرگواری هم که وعده داد پول نفت را سر سفره خلقالله ببرد کار را بدتر کرد که بهتر نه. کمابیش تلقی ما از عربستان و امارات همین است که ملت کار نمیکنند و در سینهکش آفتاب پا دراز میکنند و دولت چشمش کور درآمدش را بین آنها تخس میکند.
کد خبر :
۷۴۴۴۴
بازدید :
۷۸۰۵
سیدعلی میرفتاح | غالبا از ناچیزی یارانهها مینالند و شندر غازش مینامند، اما به هیچوجه حاضر نیستند از آن صرفنظر کنند. در لیست یارانهها نه فقط پزشک و بازاری و وزیر و وکیل و کارمند عالیرتبه دیده میشود، بلکه میلیاردر رانتخوار هم دیده میشود. کنکاش کنید، میبینید که متهمان و ...
مجرمان مفاسد اقتصادی هم تا ریال آخر یارانه را تمام و کمال گرفتهاند به این خیال که یک مو از دولت کندن غنیمت است. استدلالشان این است که «یارانه حق ملت است، باید بگیریم و ربطی به دولت ندارد که به آن نیاز داریم یا نه؛ پول خودمان است میخواهیم تخممرغ کنیم و بزنیمش به دیوار.»
مجرمان مفاسد اقتصادی هم تا ریال آخر یارانه را تمام و کمال گرفتهاند به این خیال که یک مو از دولت کندن غنیمت است. استدلالشان این است که «یارانه حق ملت است، باید بگیریم و ربطی به دولت ندارد که به آن نیاز داریم یا نه؛ پول خودمان است میخواهیم تخممرغ کنیم و بزنیمش به دیوار.»
سر یارانه بنزین هم همین اتفاق افتاده و هر کس سعی میکند به زور هم که شده خودش را لابهلای هجده میلیون خانوار جا بزند و سهمش را از دولت، در اصل از ملت بگیرد. تصوری که ما از دولت داریم مربوط به روزگار قدیم است. دولت هم البته مقصر بوده که نتوانسته تعریف مدرنی از خودش ارایه دهد.
در چشم ما دولت حسابداری است که کاری ندارد جز آنکه بیتالمال را مساوی بین آحاد مردم قسمت کند. در صدر اسلام خلفای اول و دوم چطور عواید دولت را بین مسلمین قسمت میکردند؟ تلقی ما هم از دولت همین است که عین فرشته عدالت چشمش را بر عمرو و زید ببندد و از دم چند درهم بدهد و خلاص. این قصه را ما در محاسبه نفت و گاز و جنگل و مواد کانی هم داریم. خودآگاه یا ناخودآگاه، عارف و عامی از تقسیم سرانه پول نفت بین مردم حرف میزنند و افسوس میخورند که چرا سهمی از ثروت عمومی به حسابشان واریز نمیشود.
آن بزرگواری هم که وعده داد پول نفت را سر سفره خلقالله ببرد کار را بدتر کرد که بهتر نه. کمابیش تلقی ما از عربستان و امارات همین است که ملت کار نمیکنند و در سینهکش آفتاب پا دراز میکنند و دولت چشمش کور درآمدش را بین آنها تخس میکند.
این تلقی به قدری جدی و ریشهدار است که در فرهنگ عمومیمان به هر جا که بیزحمت پول بدهند، کویت میگوییم. از اینها گذشته مشکل دیگر ما نابرابری متراکمی است که طی سالیان به وجود آمده و زندگی را به کام کثیری از مردم تلخ کرده. معنی دقیق نابرابری این نیست که عدهای فقیرند و عدهای پولدار. بالاخره در هر جایی عدهای فقیرند و عدهای پولدار. منظورم از نابرابری این است که عدهای بیش از سهم و لیاقتشان از دولت بهره میبرند و عدهای حتی حق مسلمشان را هم- ولو بخور و نمیر- نمیتوانند بگیرند.
در صد سال گذشته هر کس که سکان اداره جامعه را به دست گرفته، شک نکنید که یکی از مشکلات جدیاش همین بوده که چطور عدالت اجتماعی برقرار کند و با چه ابزاری جلوی نابرابریها را بگیرد. حتی حکمرانان ظالم نیز درصدد آن بودند که میان مردم عدالت برقرار کنند و جلوی تبعیض را بگیرند. هر چند یکی از بدترین تبعات ظلم همین رانتخواری و تبعیض و نابرابری است.
اصلا درخت ظلم در آنجا ریشه میدواند و قد میکشد که به خاطر خطای محاسباتی عدهای بخورند و ببرند و چاق شوند و بترکند، بقیه ببینند و حسرت خورند و آه بکشند. قبل از انقلاب یکی از دعواهای مردم با شاه همین بود که چرا پول نفت و توسعه را تنها خرج تهران و چند شهر بزرگ میکند و به روستاها و فرودستان عنایتی ندارد.
عنایت هم نداشت. در همین تهران هم آنقدری که شهرداری و دولت به بالاشهر میرسیدند و نونوارش میکردند به پایینشهر کار نداشتند و برایش هزینهای نمیکردند. یک دلیلش البته این بود و هست که از دل برود هر آنکه از دیده برفت. هر آن که از دیده برفت، یارانه قابل ملاحظهای نیز نخواهد گرفت.
چون دولتمردان بشاگردیها را نمیبینند و، چون روستاییان راستین جلوی چشمشان نیستند و بندگان خدا زبان مطالبهگریشان هم کوتاه است، لاجرم از قافله پول و امکانات عقب میمانند. مناسبات اقتصادی در جاهایی مثل اینجا طوری است که هر که بامش بیش سهمش بیشتر. مثال دست به نقدش همین بنزین. وقتی دولت روی بنزین یارانه میدهد، طبیعی است که سر بیماشینها تا حدودی بیکلاه بماند و آنانکه بیش از یک ماشین دارند، بهرهمندتر شوند...
الان که این یادداشت را مینویسم، خطبههای عدالت اجتماعی مرحوم هاشمی برایم تداعی میشود. آن بزرگوار اراده کرده بود تا یارانهها را طوری تقسیم کند که سر مستضعفان کلاه نرود. امروز ما به مستضعف میگوییم دهک پایین جامعه. سر اسم دعوا نداریم، اما واقعیت این است که این دهک بیش از دیگران محتاج عنایت دولت است و جلوتر از بقیه او باید سهم ببرد. اما آنقدر صنم توی صف ایستادهاند که نوبت به یاسمن نمیرسد.
ضمن اینکه تا بخواهی دست به یارانه ملت ولو دهک اغنیا بزنی، همه صدایشان درمیآید که چرا وا اسلاما، وا مصیبتا، وا حریم خصوصینا و... یک نکته دیگر بگویم و رفع زحمت کنم. اینجا اگر دولت حسابهای بانکی و تراکنشهای مالی را چک نکند به مستضعفان جفا کرده است.
این اداها که دولت نباید حسابها را چک کند بیشتر به شوخی میماند و نباید جدیاش گرفت. باور کنید در سوییس هم این شوخیها را جدی نمیگیرند چه برسد به جاهای دیگر. راستیآزمایی با قسم حضرت عباس که نمیشود. اگر دولت یک کار درست و حسابی بکند همین است که لیست پولدارها را از فهرست یارانهبگیرها خط بزند.
۱