فیلم «بلکبری»؛ داستان شاد و هیجانانگیز یک تلفن هوشمند!
فیلم «بلکبری» (BlackBerry) داستان شنیدنی یک شرکت تکنولوژیهای ارتباطی را روایت میکند که به خاطر نبوغ و خلاقیت پایهگذارانش ناگهان به اوج میرسد و باز خیلی ناگهانی در رقابت با غولها شکست میخورد و از صحنه کنار میرود.
فرادید| رونمایی از اولین نسخۀ «آیفون» در ژانویۀ سال 2007 یک اتفاق تاریخی در قلمرو تکنولوژیهای ارتباطی بود. بعد از اینکه استیو جابز از طرح خودش برای ترکیب صفحۀ لمسی آیپاد با تلفن همراه پرده برداشت، دیگر هیچ چیز مثل قبل نبود.
به گزارش فرادید؛ پانزده سال بعد از آن تاریخ، شرکت اپل صاحب بخش اعظم بازار تلفنهای همراه هوشمند در آمریکا شد، با اینکه تقریبا همیشه گرانترین دستگاهها را نسبت به شرکتهای دیگر عرضه میکرد.
اما قبل از اپل یک شرکت دیگر به نام «بلکبری» بود که غول صنعت گوشیهای هوشمند محسوب میشد؛ شرکتی که داستان ظهور و افولش حالا در یک فیلم کمدی هوشمندانه و جذاب به کارگردانی متیو جانسون به تصویر کشیده شده است.
در شروع فیلم ما مایک لازاریدیس و داگ فرین را میبینیم که قصد دارند محصول تازۀ شرکتشان که یک نوع تازه از تلفن همراه است را برای یکی از مدیران یک شرکت فناوری معرفی کنند. مایک و داگ شرکت کوچکی دارند که چندان در فروش محصولاتش موفق نبوده و کلی هم بدهی دارد. ایدۀ تازۀ آنها این است که تلفن همراه را به یک جور کامپیوتر همراه تبدیل کنند.
جیم بالسیلی همان مدیری است که مایک و دوستش قرار است اختراعشان را برای سرمایهگذاری به او معرفی کنند؛ او ابتدا علاقهای به این محصول نشان نمیدهد و یک دلیلش این است که مایک و داگ اصلا مهارتی در معرفی و فروش محصول ندارند.
اما بعد از اینکه خود جیم از شرکتی که در آن کار میکند اخراج میشود، اوضاع تغیر میکند. او تصمیم میگیرد به سراغ این مردان جوان برود و از مهارتهای تجاریش برای فروش محصول آنها و جذب سرمایهگذار استفاده کند؛ البته به شرطی که درصدی از سهام شرکت به او برسد. این آغاز یک ماجراجویی پرشور و هیجانانگیز و البته گاهی کاملا خندهدار در دنیای پر تب و تاب تکنولوژی در دهۀ 90 میلادی و دهۀ اول قرن بیست و یکم است.
تا به حال فیلمهای زیادی دربارۀ انفجار تکنولوژیکی که در طول این دو دهه اتفاق افتاد ساخته شده است؛ از «شبکۀ اجتماعی» دیوید فینچر گرفته تا فیلمهایی دربارۀ استیو جابز و سریالهایی دربارۀ شرکتهای تکنولوژی ویوُرک و تِرانوس.
اما فیلم «بلکبری» حال و هوای خاص خودش را دارد و با سبک متفاوت فیلمبرداری، بازیهای اغراقشده، شوخیهای بامزه و دیالوگهای مفرحش بیننده را در تمام مدت زمان دو ساعتهاش به دنبال خود میکشد.
این شوخیها تا حدی زیاد هستند که گاهی به نظر میرسد فیلم «بلکبری» یک جور هجویه بر دستۀ فیلمهای مربوط به تکنولوژی است اما در عین حال این فیلم واقعا ما را با داستانی جذاب و ناشنیده از تاریخ تلفنهای هوشمند آشنا میکند.
بازی گلن هاورتون در نقش بالسیلی کاملا متمایز و برجسته است؛ رفتار و حرکات او درست مثل کوسهای است که در یک تُنگ ماهی گیر افتاده و دارد تلاش میکند تا این تنگ کوچک را به یک اقیانوس تبدیل کند. تضاد بین رفتار جدی و خشک بالسیلی با حماقتها و رفتارهای کودکانۀ لازاریدیس و فرین بسیار سرگرمکننده و پرنشاط از کار درآمده و تصویر معمول سینما از نابغههای اخمو و منزوی را میشکند.
یک جنبۀ تراژیک هم در این فیلم وجود دارد که نشان میدهد چطور با کاسته شدن از جنبۀ خلاقانۀ یک شرکت تکنولوژی، خیلی زود بازار به دست رقیبان میافتد و ستارۀ اقبال یک کمپانی موفق افول میکند. «بلکبری» در مجموع یک فیلم یکدست و تماشایی است که هم قصهای شنیدنی برای روایت کردن دارد و هم لحظاتی درخشان برای لبخند زدن و به هیجان آمدن.