بررسی سریال «آنان که در آستانه مرگ هستند»؛ نمایش نان و سیرک رومی
سریال «آنان که در آستانه مرگ هستند» ما را به سفری به روم باستان در زمان امپراتور وسپاسیان میبرد. سازندگان با شکوه تصویری از شهر ابدی روم را ترسیم میکنند، جایی که تجمل با فقر آمیخته میشود و دسیسههای سیاسی با نمایشهای خونین در عرصه مسابقات گوناگون درهم میآمیزد.
سریال Those About to Die نمایش یک استرانژی است؛ نان و سیرک یک استراتژی مورد استفاده توسط امپراتوران روم برای دلجویی از تودههای مردم با پخش کردن غذا و بخشیدن سرگرمی به آنان دارد.
یوونال، شاعر رومی در قرون یکم و دوم میلادی، این لفظ را برای توصیف نوعی از سیاستهای رومیان به کار برده و هنوز هم در سیاست کاربرد دارد. در این رویکرد سیاسی به جای پرداختن به مشکلات اساسی و خواستههای بنیادین مردم، با بخشیدن مقداری خوراک یا ایجاد سرگرمی برایشان، حواس افکار عمومی را از مطلب اصلی پرت میکنند.
اما روم باستان هرگز از جذابیت خود دست بر نمیدارد. مبارزات وحشیانه گلادیاتورها، دسیسههای سیاسی و شکوه و جلال دربار شاهنشاهی موضوعاتی هستند که سال هاست بینندگان را به این سمت کاوش این جهان میکشاند.
در این بین آخرین ساخته آمازون پرایم ویدیو، یعنی سریال Those About to Die، در کنار انتشار قسمت دوم گلادیاتور در ادامه سال، تلاش میکند تا جان تازهای به این ژانر ببخشد. اکنون سوال ما این است که آیا سازندگان این داستان موفق شدهاند سریالی بسازند که در خور نیت بلندپروازانه آنها باشد؟ برای رسیدن به این پاسخ همراه ما باشید تا نگاهی دقیقتر به این سریال بیندازیم.
سریال «آنان که در آستانه مرگ هستند» ما را به سفری به روم باستان در زمان امپراتور وسپاسیان میبرد. سازندگان با شکوه تصویری از شهر ابدی روم را ترسیم میکنند، جایی که تجمل با فقر آمیخته میشود و دسیسههای سیاسی با نمایشهای خونین در عرصه مسابقات گوناگون درهم میآمیزد.
اقتباس از کتابی که مرجع تولید گلادیاتور ریدلی اسکات بود!
سریال Those About to Die بر پایه کتابی با همین عنوان ساخته شده است که مرجع نوشتن فیلمنامه ماندگار فیلم گلادیاتور در سال 2000 بود. دانیل پی مانیکس نویسندهای است که زندگینامهاش برای ساختن طرح یک فیلم هیجانانگیز خوب کافی است. او نه تنها یک ماجراجو نبود، بلکه نویسندهای با استعداد خاصی به عنوان یک محقق و مورخ بود. یکی از کتابهای شاخص این نویسنده «آنان که در آستانه مرگ هستند» نام دارد.
مانیکس در این کتابش خیلی حرفهای با موضوع نان و سیرک رومیها برخورد کرده است. این محتوا نه تنها خواننده را با اتفاقات وحشتناکی که در این عرصه رخ داده است آشنا میکند، بلکه او فضای زیادی را به اتفاقاتی که در مراحل خاصی از وجود امپراتوری روم در مخاطبان اثر بیشتری میگذشت اختصاص میدهد. همچنین او در این کتاب نشان میدهد که چگونه از محبوبیت سیرک در روم آن دوران استفاده سیاسی شده است. در یک جمله مانیکس انحطاط کامل روم باستان را در کتابش به ما نشان میدهد.
دسیسهها، ارابهها و گلادیاتورها
در داستان سریال Those About to Die امپراتور روم وسپاسیان (آنتونی هاپکینز) از سلسله فلاویان، پسر ارشد خود، سرباز تایتوس (تام هیوز) را به عنوان وارث خود منصوب میکند. اما در این بین کوچکترین پسر او، دومیتیان خیانتکار (جوجو ماکاری) نیز مدعی تاج و تخت است. بر همین اساس او از تناکس (ایوان رئون)، صاحب بزرگترین مؤسسه قمار و یک استراتژیست بیرحم میخواهد که بر آنچه اتفاق میافتد تأثیر بگذارد.
بلاک باستر تاریخی در هالیوود ژانری است که استودیوها و تماشاگران آن را دوست دارند و به طرق مختلف نیز از این ژانر اقتباس شده است: از کلئوپاترا و سریال تلویزیونی رم گرفته تا کنایههایی فانتزی چون جنگ ستارگان و بازی تاج و تخت. اما در سال 2024، خیلیها به امپراتوری روم فکر میکنند، مخصوصاً در آستانه اکران گلادیاتور 2، ادامه حماسه هیولایی ریدلی اسکات.
این یعنی صحنه برای تماشاگران گرسنه دیدن چنین آثاری با پروژهای جدید از سرویس پخش آمازون آماده شده است؛ یک داستان ده ساعته خلق شده به نام هرج و مرج روم باستان با گرافیک ضعیف و طرحی فرمولیک، اغلب کاریزماتیک و گاه صمیمانه و البته کاملاً هماهنگ با سبک کار کارگردان سریال رولند امریش.
این بار رزومه حجیم این فیلمساز شناخته شده که از بیگانگان («روز استقلال»)، بلایای طبیعی («روز پس فردا»، «2012») و اجرام آسمانی مرگبار گردآوری شده است، به طور منطقی با استراتژی نان و سیرک و البته ژانر شمشیر و صندل همراه شده است.
«آنان که در آستانه مرگ هستند» سریالی در دام کلیشهها
امریش و تیمش به خوبی میدانند که تماشاگران در این روزهای مملو از بلاکباستر اثری با حداکثر نکات تماشایی را میطلبند که ساده آنها را سرگرم کند. بنابراین رولاند امریش با بودجه 150 میلیون دلاری به مجموعهای چشمگیر از کلیشههای قابل تشخیص و نکاتی برآمده از سریالهایی چون بازی تاج و تخت چنگ انداخته و به خشونت و اندامهای بریده شده و دیگر عناصر دکوراسیون رومی نیاز دارد.
اما در میان شخصیتهای متعدد تمام فرمولی و کلیشهای درون سریال، تناکس با بازی قانع کننده ایوان ریان، حرف اول را میزند. البته بدنامی رمزی بولتون از بازی تاج و تخت و شیطان سازی جهانی توسط طرفداران و مردم در جذابیت این بازیگر برای چنین نقشی بیهوده نبوده است. ایوان ریان در تصویر یک تاجر و ضدقهرمان غم انگیز بی عیب و نقص است و اغلب حس مخاطب را نسبت به خودش برمیانگیزد.
«کالا» با بازی مارتینز پرتغالی، دیگر شخصیت قابل توجه سریال است که هوای کلی داستان را نرم و لطیف میکند، مادری فداکار و تا حدودی کلیشهای ترسیم شده که کنترل جزئی تجارت قمار تناکس را برای اهداف خود که نجات فرزندان به دام افتاده است به دست میگیرد.
در این بین آنتونی هاپکینز و گروه عظیم دیگری از شخصیتها تنها در دام نقشهای به شدت کلیشهای و دم دستی گیر کردهاند که تنها وجودشان سریال را طولانیتر کرده است. هنرمندان جوانی که نقش گلادیاتورها را بازی میکنند کمی شبیه به بازیگران سریال اسپارتاکوس هستند؛ این یعنی آنها از نظر بصری و فرم بدنی جذاب، اما فاقد کاریزمای مورد نظر چنین آثاری هستند. به همین دلیل است که بازی آنها اغلب به نظر سطحی میرسد.
به بیان ساده، دوست داشتن آنها سخت است و نمیدانم این ید بودن به نقشی که به آنها اختصاص داده شده، دیالوگهایی که میگویند یا به فیلمنامه بستگی دارد و یا اینکه آنها به سادگی به عنوان یک بازیگر بد بازی کردهاند. شاید همه چیز در اینجا با محوریت بد بودن دور هم جمع شده است.
سطح پرداخت داستان و سرعت روایت چگونه است؟
نویسندگان سریال Those About to Die با تمرکز بر روایتی چند رشتهای تلاش کردند تا زندگی روم باستان را از منظرهای مختلف نشان دهند و این ممکن است با رویکرد شناختهشده از «بازی تاج و تخت» همراه باشد، اگرچه سریال قطعاً فاقد آن عمق موجود در آن مجموعه است.
شخصیتهای مکمل این داستان بیانگر سرنوشت یک سناتور جاه طلب، یک گلادیاتور ناامید، دسیسههای دربار امپراتوری و زندگی روزمره مردم عادی است که همه به شکل سطحی روایت میشوند. این رویکرد شاید در نگاه اول بلندپروازانه باشد؛ اما مزایا و معایب خود را دارد.
از یک طرف، تصویر وسیعی از جامعه روم به ما میدهد و به ما امکان میدهد مکانیسمهای حاکم بر این جهان را بهتر درک کنیم. از طرفی سرعت عمل روایت داستان را ناهموار میکند. به نظر میرسد که برخی از موضوعات به طور غیر ضروری کشیده شدهاند، در حالی که سایر داستانهای بالقوه و جالبتر خیلی مختصر بررسی میشوند.
جناحهایی در دل این داستان به مخاطب معرفی میشوند که در اینجا مهمترین هستند؛ منظور من گروه آبی، قرمز، سفید و سبز است. آنها در مورد سرگرمی، مبارزات گلادیاتورها و مسابقات تصمیم میگیرند. هر کدام برای رسیدن به هدف خود که قدرت و ثروت است انگیزهای دارند. اما اصل اساسی این گروههای سیاسی و صاحب قدرت این است که مردم را راضی کنیم، که به چیزی جز نان و سیرک نیاز ندارند.
بالا و پایین جلوههای بصری و صدا
همانطور که شایسته یک تولید پرهزینه است، سریال «آنان که در آستانه مرگ هستند» تصاویری چشمگیر دارد. صحنههای نبرد چشمگیر هستند، اما پانورامای روم باستان که توسط کامپیوتر بازتولید شده است، خیر. در مورد مسابقات گوناگون ارابهرانی هم همینطور.
در اینجا، سازندگان میتوانند چیزهای زیادی از کلاسیک «بن هور» در سال 1959 بیاموزند. حتی نسخه 2016 بن هور که فیلم بدی است، بسیار بهتر از این سریال به نظر میرسد. مشکل اما در CGI نهفته است، که بیش از حد مزاحم به نظر میرسد و بیننده را از غوطهور شدن در داستان و تصاویر پیش رویش خارج میکند.
در مقابل موسیقی متن سعی میکند بر درام وقایع تاکید کند بدون اینکه زیاده روی داشته باشد. این خوب است و گاهی اوقات بسیار خوب است. اما انتخاب ضعیف صدا گاهی باعث میشود گوشهای خود را بپوشانید، ولی این اتفاق در شرایط مسابقات رخ میدهد. با این حال، صداهای جمعیت در عرصه، برخورد شمشیرها و صداهای سر و صدای خیابان، فضای صوتی قانع کنندهای از شهر باستانی روم ایجاد میکند.
به سختی میتوان سریال را یک تولید برجسته در نظر گرفت
سریال Those About to Die تلاشی بلندپروازانه برای بردن تماشاگران به دنیای تاریک روم باستان است. اما این داستان نتوانسته اثری دارای قوام از این دوران را به مخاطب خود نمایش دهد. این یعنی سریال در دام کلیشهها گیر میکند.
بنابراین سریال دارای ایراداتی است که تلقی آن را به عنوان یک محصول برجسته دشوار میکند. در نتیجه سریال «آنان که در آستانه مرگ هستند» نمایندهای از آثار سطحی ژانر شمشیر و صندل است، اثری که طنینانداز هالیوود به دنبال سرگرمی است.
منبع: ویجیاتو