نقد فیلم «مرجان»؛ رنج یک تراژدی زنانه

نقد فیلم «مرجان»؛ رنج یک تراژدی زنانه

فیلم «مرجان» یک تریلر اجتماعی و خانوادگی است که در درون فضای ملتهب و معمایی خود به رمزگشایی از خشونت پنهان علیه زنان می‌پردازد و به جای اینکه نگاه صرف اخلاقی به سوژه داشته باشد، تلاش کرده تا در یک روایت جامعه‌شناختی، ساختارها و سنت‌ها و تعصبات کور و هر آنچه که در درون یک کلیت معیوب فرهنگی، زیست زنانه را به یک تراژدی دردناک تبدیل می‌کند، به تصویر بکشد.

کد خبر : ۲۵۲۹۱۰
بازدید : ۱۱

رضا صائمی نوشت: پیش از هرگونه خوانش تحلیلی از فیلم، رویکرد جسورانه آن در پرداختن به یک سوژه ملتهب اجتماعی قابل تحسین است که غالباً در ذیل رازهای مگو قرار می‌گیرد و موانع بازدارنده ذهنی و فرهنگی مانع از رفتن به سراغ چنین سوژه‌ای می‌شود.

البته مسأله ازدواج اجباری بارها به دستمایه ساخت فیلم در سینمای ایران تبدیل شده بود اما اینجا با روایت و لحنی متفاوت در بازنمایی آن مواجه هستیم که در پس آن به خشونت علیه زنان ناظر است و تلاش کرده به میانجی قصه، به روایت جامعه‌شناختی لایه‌های پنهان این تراژدی پرداخته و به نوعی دست به یک آسیب‌شناسی اجتماعی زنانه بزند.

قصه‌ای که در همان ابتدا با یک شوک بزرگ به مخاطب گره می‌خورد و با ناپدید شدن مرجان در شب عروسی‌اش آغاز می‌شود. خود این ناپدید شدن به مثابه یک کنش رادیکال، بازنمودی از مقاومت زنانه در برابر جبر اجتماعی و سنت‌هایی است که هویت و حریت زن را دچار انسداد و سرکوب کرده و امکان فردیت را از او می‌گیرد. 

گویی زن حاضر نباشد به بودنی ذلیلانه و اجباری تن دهد و تلنبار تروماهایش از زندگی او، قصه‌ای تراژیک بسازد. از این حیث فرار مرجان را می‌توان نوعی کنش رهایی‌بخش از یک زیست اجباری دانست و او برای گریز از استحاله شدن در این استبداد جنسیتی و حفظ استقلال فردی‌اش می‌گریزد.

در واقع فرار او گریز یا ساختارشکنی اخلاقی و اجتماعی نیست بلکه نوعی مقاومت و ایستادگی زنانه است. شاید از این حیث بتوان مرجان را در این فیلم به نوعی با احلام در فیلم «عروس آتش» خسرو سینایی قیاس کرد که او هم در برابر سنت‌های قبیله‌ای برای ازدواج از پیش تعیین شده با پسر عمویش فرحان، مقاومت می‌کرد. 

او در انتها دست به خودویرانگری می‌زند اما مرجان به جای نابودی خود، فرار از این موقعیت ظالمانه را انتخاب می‌کند تا خود را نجات دهد گرچه در نهایت قربانی خشونت نهادینه می‌شود که مقاومت زنانه‌اش را می‌شکنند. 

ناپدید شدن مرجان اما از حیث دراماتیک، فیلم را با عناصر ژانر معمایی گره می‌زند و این تعلیق ملتهب، بستری فراهم می‌کند تا مخاطب را با قصه همراه کرده و در یک مکاشفه و رمزگشایی قرار دهد. با این تمهید روایی، امکان همذات‌پنداری و ارتباط همدلانه با مرجان هم بیشتر شده و فهم‌پذیری مفهومی فیلم که تجربه روانی- اجتماعی خشونت علیه زنان است، ملموس‌تر شده و با نوعی تفکر انتقادی در ذهن مخاطب گره می‌خورد. 

کاش در تدوین فیلم دقت بیشتری می‌شد تا التهاب درونی قصه با تعلیق‌آفرینی‌های تکنیکال و تصویری، عمق بیشتری پیدا می‌کرد و انسجام و یکدستی بیشتری بین فرم و مضمون برقرار می‌شد. با این حال فیلم از ظرفیت همراه کردن مخاطب با درون مایه‌های قصه خود و تلنگر زدن به ذهن و ضمیر مخاطب برای بازاندیشی درباره قصه و پیام فیلم برخوردار است. ضمن اینکه پردازش شخصیت مرجان به عنوان قهرمان زن و زخم خورده درام به این همراهی کمک می‌کند.

کشمکش‌های درونی و بیرونی زیست او در موقعیت بغرنج تراژیکی که قرار گرفته امکانی روانشناختی برای فهم روانشناختی زنان قربانی خشونت فردی و فرهنگی را فراهم می‌کند. از این حیث فیلم مرجان به خوانش‌های تحلیلی روانشناختی و جامعه‌شناختی به موازات هم راه می‌دهد تا در کلیت فیلم بتوان به درک چندجانبه آن‌ها دست زد و به داوری دقیق‌تری از این موقعیت تراژیک دست یافت. 

این بحران وقتی با برخی هنجارها و ارزش‌های سنتی مثل تعصب، بی‌آبرویی و فشارهای اجتماعی ناشی از آن گره می‌خورد، تصویری جامعه‌شناختی از خشونت‌های پنهان علیه زنان را بازنمایی می‌کند و از آنجا که قصه برگرفته از یک داستان واقعی (ماجرای رومینا اشرفی) است، سویه‌های رئالیستی آن پررنگ‌تر شده و به زیست-جهان زنانه در طبقات فرودست می‌پردازد و تجربه دشوار زن بودن در این موقعیت را به نمایش می‌گذارد. فیلم گرچه زنانه است اما به نظر می‌رسد بیش از زنان، مردان باید به تماشای آن بنشینند تا با یک فاصله‌گذاری دراماتیک به وضعیت تراژیک زنان خشونت دیده از بیرون بنگرند.

نگاهی که فقط تماشاگرانه نباشد بلکه کنشگرانه هم باشد و به اصلاح رفتارها و ذهنیت‌های غلط درباره زنان منجر شود. در واقع فیلم می‌تواند چنین کارکردی داشته و از سرگرمی به آگاهی و سپس به اراده معطوف به اصلاح ختم شود. گرچه پدر در این قصه، شمایلی پلشت دارد و نمی‌توان پشت آن ایستاد اما نمی‌توان از بازی خوب فرید سجادی حسینی در این نقش به راحتی گذشت. 

بازی در نقش چنین پدری سرشار از تناقض‌های عاطفی و حسی، کار ساده‌ای نبود و او با درک درست شخصیت به خوبی از پس این نقش برآمد. در نهایت می‌توان گفت فیلم «مرجان» یک تریلر اجتماعی و خانوادگی است که در درون فضای ملتهب و معمایی خود به رمزگشایی از خشونت پنهان علیه زنان می‌پردازد و به جای اینکه نگاه صرف اخلاقی به سوژه داشته باشد، تلاش کرده تا در یک روایت جامعه‌شناختی، ساختارها و سنت‌ها و تعصبات کور و هر آنچه که در درون یک کلیت معیوب فرهنگی، زیست زنانه را به یک تراژدی دردناک تبدیل می‌کند، به تصویر بکشد. فیلمی که می‌تواند پس از پایان، آغاز اندیشیدن باشد.

منبع: ایران

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید