12 انیمه ژاپنی که باید تماشا کرد
فهرست بندی بهترین انیمه های ژاپنی کار سخت و پردردسری است. علی رغم این که انیمه به لطف بیش از یک قرن نوآوری و تغییرات گسترده اکنون به یکی از داشته های باارزش فرهنگی دنیای سینما در قرن 21 تبدیل شده است اما هنوز تعریف کامل و واحدی برای آن وجود ندارد.
کد خبر :
۴۷۵۴۸
بازدید :
۲۱۴۳۲
فهرست بندی بهترین انیمه های ژاپنی کار سخت و پردردسری است. علی رغم این که انیمه به لطف بیش از یک قرن نوآوری و تغییرات گسترده اکنون به یکی از داشته های باارزش فرهنگی دنیای سینما در قرن 21 تبدیل شده است اما هنوز تعریف کامل و واحدی برای آن وجود ندارد.
از انیمه های پنج دقیقه ای اوتن شیموکاوا در سال 1917 تا انیمه های بلند دوران جنک جهانی دوم و انیمه های دنباله دار و جریان ساز دهه 60 تزوکا و سپس نوآوری های بی نظیر کارگردانانی نظیر میازاکی در اواخر نیمه دوم قرن بیستم، انیمه دچار تغییرات و فراز و نشیب های زیادی شده است.
بدین ترتیب بنا نهادن یک مقیاس و معیار برای بهترین انیمه های ژاپنی کار سخت و غیرممکنی بنظر می رسد اما می توان لیست بلند بالایی از بهترین سریال های انیمه تهیه کرد که در ادامه این مطلب قصد داریم 12 انیمه ای که بدون شک در چنین فهرستی قرار خواهند داشت را به شما معرفی کنیم.
12- شاهزاده مونونوکه (1997)
کارگردان: هایائو میازاکی
یکی از ویژگی های اصلی و ثابت انیمه های ساخت استودیو جیبلی و به خصوص هایائو میازاکی این است که در فیلم های آن ها هیچ شخصیت شرور واقعی و کاملی وجود ندارد. این ویژگی به طور ویژه در انیمه «شاهزاده مونونوکه» (Princess Mononoke) که هفتمین فیلم میازاکی و شاید تاریک ترین آن ها باشد به وضوح دیده می شود.
این فیلم داستان آشیتاکا، آخرین شاهزاده باقیمانده یک روستای شرقی کوچک را روایت می کند که هنگام دفاع از خانه و کاشانه خود در برابر یک گراز وحشی که روحی خبیث در آن حلول کرده زخمی می شود. زخم او بسیار کشنده و نفرین شده بوده به نحوی که هیچ درمانی برای آن پیدا نمی شود.
بدین ترتیب آشیتاکا تلاش می کند به غرب سفر کرده و نیروی شروری که پشت ماجرا قرار دارد را پیدا نموده و آن را متوقف کند. او در نهایت در می یابد که موضوع از آن چه که فکر می کرده پیچیده تر است: گروهی از انسان ها که در تلاش برای ساختن مسکنی برای خود باعث می شوند نیروهایی در دورن جنگل که زندگی خود را در خطر می بینند با آن ها روبرو شوند. او سپس با زنی جوان به نام سان آشنا می شود که توسط گله ای از گرگ ها که از جنگل محافظت می کنند بزرگ شده است.
بدین ترتیب آشیتاکا تلاش می کند که دو طرف را آشتی داده و بین آن ها صلح برقرار کند. این اثر از فرهنگ قدیمی ژاپن و ایده های بلندپروازانه میازاکی نشأت گرفته و جدی ترین و بزرگسال محورترین کار او به شمار می آید. در این فیلم خشونتی واضح دیده می شود که در دیگر آثار میازاکی نمود بسیار کمی داشته است. این فیلم پیامی واضح و تاثیرگذار دارد که در سکانس های پایانی بیننده را به فکر فرو خواهد برد.
11- نیروی فضایی سلطنتی: بال های هونیامایس (1987)
کارگردان: هیرویوکی یاماگا
در سال 1987 یک استودیو انیمه سازی جدید ژاپنی با نام جایناکس سبک جدید و پرهزینه ای را در دنیای فیلم های انیمه و در مورد یک دنیای موازی بنا نهاد که در آن دو دولت که جنگ آن ها را ویران کرده بود سعی دارند که اولین طرفی باشند که پرواز فضایی انسانی را در یک جامعه صنعتی شده شکل دهند.
بدین ترتیب این استودیو ساخت انیمه «نیروی فضایی سلطنتی: بال های هونیامایس» ( Royal Space Force: The Wings of Honnêamise) را با بودجه ی سرسام آور 8 میلیون دلار (برای آن دوران این هزینه برای ساخت یک انیمه بسیار زیاد و بی سابقه بود) را در دستور کار قرار داد. نتیجه کار یک شاهکار هنری دو ساعته بود که ظرفیت انسان برای شرارت و تفکر خلاقانه را به تصویر کشیده و یکی از پرجزییات ترین انیمه های تمام دوران از لحاظ بصری لقب گرفت، هر چند در گیشه شکست خورد.
این فیلم داستان مردی به نام شیروتسوگ لادات را روایت می کند که به نیروهای فضایی کشورش می پیوندد که به ان هونیامایس گفه می شود و در جنگی بی پایان با کشور متخاصم که جمهوری نام دارد به سر می برد. وی رفته رفته به یک فضانورد تبدیل شده و با زنی که به برنام های فضانوردی علاقه دارد آشنا می شود و در نهایت رابطه این دو به نقطه مبهم داستان تبدیل می گردد و همین موضوع در آن زمان باعث شکست تجاری فیلم شد هر چند باید آن را یک شاهکار شکست خورده نامید.
10- نئو-توکیو (1987)
کارگردان: کارگردانان متعدد
فیلم انیمه «نئو-توکیو» (Neo-Tokyo) که ابتدا تحت نام «مانیه-مانیه: داستان های مارپیچ» (Manie-Manie: Labyrinth Tales) در واقع گلچینی از انیمه های کوتاه است که توسط تعدادی از شناخته شده ترین کارگردانان انیمه ژاپنی در دهه 80 قرن بیستم تولید شده اند: رینتارو، یوشیاکی کاواجیری و البته کاتسوشیرو اوتومو. بعدها اسم آن توسط استودیو منتشر کننده در سال 1989 تغییر یافت. در واقع هر کدام از قسمت های از این گلچین سینمایی داستان مجزایی دارد که بهترین قسمت در واقع آخرین بخش از آن است که توسط اوتومو ساخته شده است.
این انیمه توسط منتقدان و تماشاگران با فیلم «اکنون آخرالزمان» فرانسیس فورد کوپولا مقایسه شده است و بوروکراسی بی معنای ژاپن در آن ژاپن را به تمسخر می گیرد. علی رغم جدایی داستانی و عدم ارتباط قوی باید این انیمه را یکی از شاهکارهای زیبایی شناختی ژانر انیمه دانست
9- همسایه ام توتورو (1988)
کارگردان: هایائو میازاکی
انیمه «همسایه ام توتورو» (My Neighbor Totoro) نه تنها شناخته شده ترین و بهترین اثر میازاکی تا به امروز به شمار می آید بلکه باید آن را یک فیلم بی نقص خانوادگی دانست که هوس های کودکی را به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد. این فیلم با داستان جذاب، شخصیت های دوست داشتنی و آهنگ متن خارق العاده اش بیننده را به بند می کشد.
داستان فیلم در سال 1958 رخ داده و داستان تاتسوئو کوساکابه که یک استاد دانشگاه است و دخترانش ساتسوکی و می را روایت می کند که به یک خانه قدیمی در حاشیه شهر نقل مکان می کنند تا به مادر خانواده نزدیک تر باشند؛ مادری که در حال بهبودی از یک بیماری بسیار طولانی است.
در طول فیلم تماشاگران دنیا را از چشم این دختران می بینند که به دنبال موش های اطراف خانه افتاده و پس از گرفتنشان آن ها را در دهان موجوداتی عجیب قرار می دهند. این فیلم در مورد جادوی زندگی کودکانه و قدرت ساده ملاقات با دنیا با قلبی آکنده از عشق و دوستی است.
8- پاتلابور 2 (1993)
کارگردان: مامورو اوشی
انیمه «پاتلابور 2» (Patlabor 2) منسجم ترین اثر اوشی است که یک تریلر سیاسی بوده و سنگ بنایی برای ساخت مشهوترین اثر او یعنی «شبح در پوسته» (Ghost in the Shell) به شمار می رفت. این انیمه که سه سال پس از قسمت اول ساخته شد یک بار دیگر داستان بخش دوم خودروهای ویژه پلیس شهر توکیو را روایت می کند که وارد یک بحران بزرگ تر و پیچیده تر در مورد یک فرمانده نظامی که قصد کودتا و براندازی حکومت را دارد می شوند.
اوشی در این فیلم نسبت به قسمت قبلی از پختگی و مهارت بیشتری در پرداخت داستان و محیط آن سود برده است. این فیلم را باید بهترین کار مامورو اوشی دانست که از بلوغ تکنیکی و فلسفی بسیار بالایی برخوردار بوده و نشان دهنده اوج خلاقیت کارگردان آن است.
7- آبی بی نقص (1997)
کارگردان: ساتوشی کان
فیلم «آبی بی نقص» (Perfect Blue) را باید یک انیمه واقعا بی نقص در سبک معاصر انیمه سازی دانست: یک تریلر ترسناک روانشناسانه و صادقانه اما مملو از نفرت، مخاطره و پیچیدگی سینمایی. این انیمه که از رمان یوشیکازو تاکیوچی در سال 1991 اقتباس شده داستان زنی به نام میما کیریگو را روایت می کند که یک خواننده بازنشسته است و می خواهد از شهرت خود برای تبدیل شدن به یک بازیگر سرشناس استفاده نماید. با توجه به فشارهایی که حرفه جدید به وی تحمیل می کند یک دسته قتل که گفته می شود توسط مامور میمای واقعی رخ می دهند اولین فیلم بزرگ او را با مخاطره مواجه می کند.
در شرایطی که مرز بین زندگی خصوصی و عمومی او رنگ می بازد، ارتباط او با واقعیت در اثر افسردگی و مشکلات روحی روز به روز کاهش می یابد و به سمت دیوانگی سوق پیدا می کند. به وضوح می توان تاثیر فیلم «روانی» آلفرد هیچکاک و «سکوت بره ها»ی جاناتان دمی را بر روی انیمه ساتوشی کان دید. با تدوین بسیار خلاقانه، هدایت رنگی متفکرانه و داستانی تاثیرگذار، ساتوشی کان حرفه کارگردانی خود در دنیای انیمه را با مهارت تمام آغاز نمود.
6- باد برمی خیزد (2013)
کارگردان: هایائو میازاکی
هایائو میازاکی در تمامی آثارش نشان داده که علاقه زیادی به مسئله پرواز دارد. بنابراین جای تعجب ندارد که در یازدهمین و آخرین انیمه خود تا به امروز با عنوان «باد برمی خیزد» (The Wind Rises) کاملاً روی زندگی یک مهندس پرواز به نام جیرو هوریکوشی و میراث پیچیده اختراعات او در ارتباط با هویت فرهنگی صلح طلب کنونی ژاپن بلکه در سطح شخصی بر روی زندگی شخصی خود میازاکی متمرکز شده است.
داستان این که چطور مخترعان نمی توانند ساخته های دست خود را کنترل کنند در حالی که تمام وجود خود را در قالب آن ریخته اند. آخرین ساخته میازاکی را باید شاهدی هنرمندانه بر ظرفیت متناقض انسانی هم برای کارهای خلاقانه منتهی به رستگاری و هم تلاشی برای نابودی بشریت قلمداد کرد.
5- پاپریکا (2006)
کارگردان: ساتوشی کان
در میان آثار بی نقص سینمایی ساتوشی کان باید فیلم «پاپریکا» (Paprika ) را شاهکار او دانست که بر اساس رمانی نوشته یاسوتاکا سوتسوی ساخته شده که بهترین انتخاب برای نشان دادن استعداد شخصی و منحصر به فرد کان در کارگردانی بوده است. این فیلم داستان آتسوکو چیبا، روان درمانگری را روایت می کند که بر روی یک روش درمانی نوین و باورنکردنی کار می کند که در آن از دستگاهی خاص استفاده می شود.
این دستگاه خاص به استفاده کننده امکان می دهد که رویاهای افراد را ردیابی و ضبط کند. آتسوکو روان درمانگری است که روز و شب کاملاً متفاوتی دارد و به شیوه خاص خود به بیماران مشاوره می دهد. وقتی که دو دستگاه از این وسیله خاص گم می شوند آشوب و خرابی دنیا را در بر می گیرد و تنها آتسوکا و همکارانش می توانند مشکل را حل نمایند. این فیلم آخرین فیلم ساتوشی کان بود اما نام او را به عنوان یکی از بهترین انیمه سازان تمام دوران جاودانه ساخت.
4- شبح در پوسته (1995)
کارگردان: مامورو اوشی
شاید بتوان ادعا کرد که انیمه «شبح در پوسته» (Ghost in the Shell) نه تنها روی تحول فرهنگی و زیبایی شناختی انیمیشن در ژاپن تاثیر غیر قابل انکاری داشت بلکه سینمای علمی تخیلی قرن بیست و یکم را نیز تا حدود زیادی شکل داد. داستان این فیلم که از یک مانگای کلاسیک نوشته ماسامونه شیرو اقتباس شده است در نیمه های قرن بیست و یکم رخ می دهد، در جهانی که پر از ربات های انسان نمایی است که بدنی مصنوعی دارند و در شهر افسانه ای نیهاما در ژاپن زندگی می کنند.
در واقع داستان فیلم مربوط به موتوکو کوساناگی فرمانده یک گروه ویژه است که رفته رفته به تحقیق در مورد ماهیت انسانی خود می پردازد و در دنیای مجازی و هوش مصنوعی اطرافش برای پی بردن به حقیقت تلاش می کند. در طی یک ماموریت جمعی برای دستگیری یک هکر که خطرناکترین شرور دنیا شناخته می شود اتفاقاتی ظاهراً ساده برای شخصیت اصلی داستان رخ می دهد.
این فیلم با استقبال قابل توجهی روبرو شده و حتی جیمز کامرون و واچوفسکی ها که خود در ژانر علمی تخیلی فیلم های شناخته شده ای ساختند مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم اگر چه بیست سال پیش ساخته شده اما در دنیای دیجیتال و مملو از هوش مصنوعی کنونی معنای عمیق تر و بهتری دارد.
3- گورستان کرم های شب تاب (1988)
کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
انیمیشن «گورستان کرم های شب تاب» (Grave of the Fireflies) داستان دلهره آور دو بچه است که زندگیشان پس از بمباران شهر کوبه در سال 1945 برای همیشه ویران می شود. این فیلم که بر اساس یک داستان زندگینامه ای نوشته آکیوکی نوساکا ساخته شده در مورد یک نوجوان ژاپنی به نام سیتا است که در اثر حمله ویرانگر هوایی نیروهای متفقین به شهر زادگاهش مجبور می شود از خواهر کوچکش مراقبت کند. اگر تمام تراژدی های این دو در فیلم را «وحشتناک و خوفناک» توصیف کنیم بدون شک نتوانسته ایم واقعیت ماجراهای دردناک این برادر و خواهر را به خوبی بازگو نماییم.
آزار دهنده بودن انیمه «گورستان کرم های شب تاب» به خاطر اعمال خشونت آمیز یا خوفناکی مرگ در این فیلم متکی نیست بلکه از تلاش بیهوده سیتا و خواهرش برای بازگشت محدود به زندگی طبیعی در دنیایی محروم از صلح، آرامش و امنیت نشأت می گیرد. از همان ابتدا مشخص است که این کودکان بینوا جان سالم بدر نخواهند برد یا دستکم شرایطی بسیار بغرنج در انتظار خواهند داشت.
اما مرگ این دو در طی یک ساعت و نیم زندگی مشقت بار رخ می دهد و بیننده عاجزانه و در امیدی واهی برای پیدا شدن راهی برای نجات این دو نظاره گر مرگ آنهاست. این فیلم به هیچ یک از آثار استودیو جیبلی شباهت نداشته و بدون شک بهترین فیلمی است که این استودیو ساخته است.
2- شهر اشباح (2001)
کارگردان: هایائو میازاکِی
چه چیزی در فیلم «شهر اشباح» (Spirited Away) وجود دارد که آن را به یکی از بهترین فیلم های انیمه تاریخ و شاید بهترین آن ها تبدیل کرده است؟ فیلم قدرت و پشتکار یک زن جوان و تقلای روحی جامعه ژاپن در سطح شخصی و فرهنگی را در قالب داستانی عاشقانه و متفاوت به تصویر می کشد. فیلم داستان دختری نوجوان به نام چیهیرو را روایت می کند که در یک سفر عجیب و غریب در می یابد والدینش به خوک تبدیل شده اند و او تنها در خیابان ها پرسه می زند و می بیند که اطرافش از اشباح و توهمات پر شده اند.
در واقع او در یک شهر که ساکنان آن اشباح هستند گرفتار شده و با اطرافیانش تفاوت کامل دارد. وی به کمک یک روح تلاش می کند که عزیزانش را از وضع کنونی نجات دهد و در نهایت موفق به این کار می شود. اگر چه فیلم های «شاهزاده مونوکونه» و «همسایه ام توتورو» دنیا را با نبوغ میازاکی آشنا کرد اما انیمه «شهر اشباح» بود که اسم او را به عنوان برترین انیمه ساز ژاپنی تمام دوران جاودانه ساخت.
1-آکیرا (1988)
کارگردان: کاتسوشیرو اوتومو
فیلم «آکیرا» (Akira) را باید بهترین فیلم انیمه تمام دوران دانست که از اولین بخش های مانگای اوتومو با همین نام اقتباس شده است. «آکیرا» پرهزینه ترین انیمه دوران خود به شمار می رفت که شوکی بزرگ را در صنعت انیمه سازی ژاپن ایجاد کرد. داستان این انیمه 31 سال پس از پایان جنگ جهانی سوم رخ می دهد که شهر توکیو در اثر یک انفجار بزرگ با خاک یکسان می شود و شهری نو جایگزین آن می گردد.
دو شخصیت اصلی فیلم با نام های کاندا شوتارو و تتسو شیما عضو یک گروه موتورسوار هستند که زندگی آن ها در طی یک شب در حاشیه های شهر دچار تغییر می شود. در حالی که آن ها دشمنی عمیقی با یک گروه موتورسوار دیگر دارند در یک مبارزه گروهی، تتسو با یک بچه غیرطبیعی برخورد می کند و ناگهان در برابر چشم دوستانش شکل عجیب و غریبی با یک لباس نظامی به خود می گیرد.
در نهایت او ویژگی های خارق العاده ای پیدا می کند و در مسیر کشف واقعیت ماجرا حقیقتی تلخ مربوط به شهر برملا می شود. داستان این فیلم ریشه در فرهنگ ژاپن و المپیک 1964 توکیو دارد که در اوج موفقیت اقتصادی ژاپن گروهی از دانشجویان به تظاهرات پرداخته و گروه هایی را تشکیل دادند که از قوانین پیروی نمی کردند. این فیلم پیام های فراوانی دارد و بیش از همه استفاده از سلاح های اتمی و سرمایه داری را تقبیح می کند. این فیلم باعث شد که ژانر انیمه در دهه 90 قرن بیستم به یکباره در جهان شناخته شده و رشد چشمگیری داشته باشد.
منبع: برترینها
۰