مرز باریک درخشش و خاموشی ستارهها
کمتر کسی است که در سینمای پیش از انقلاب نامهایی، چون فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی و هم نسلان آنها را نشنیده باشد.
کد خبر :
۴۸۱۸۹
بازدید :
۲۶۳۹
فرادید | هنرپیشگی از جمله مشاغل سخت و پر دردسری است که برای دیده شدن و ماندن در آن باید خیلی خاص و بی نظیر بود. کمتر کسی میتواند وارد سینما شود و بتواند عمر محبوبیت اش را پایدار نگه دارد. ویژگی سینما و دنیای تصویر همین سختی کار برای ماندگاری است. وگرنه وارد شدن به سینما به هر طریقی میتواند ممکن باشد.
به گزارش فرادید؛ کمتر کسی است که در سینمای پیش از انقلاب نامهایی، چون فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی و هم نسلان آنها را نشنیده باشد. آنها از آن دست ستارگانی بودند که به دلیل شرایط سیاسی و جو پس از انقلاب به نوعی در اوج خود ماندند و خاموش شدند. هیچ کدام از آنها دیگر نتوانست پس از انقلاب معروفیت قبل را کسب کند.
اما در دهههای بعدی میان سالهای ۶۰ تا ۸۰ هم سینمای ما دچار چنین تحولاتی شد. در این بیست سال هم ما ستارگانی در سینما داشتیم که خیلی از آنها بی صدا کمرنگ شدند و شاید امروز نسل جدید اصلا چیزی از آنها به یاد نداشته باشد. در این گزارش به زندگی چند نفر از این ستارگان نگاه میکنیم.
ابوالفضل پور عرب
پورعرب تقریبا دو دهه چهره خاص و ستاره سینمای ایران بود. او طرفداران زیادی داشت و در هر فیلمی که بازی میکرد تضمینی برای فروش آن بود. تمام آن سالهای دهه طلایی دوران بازیگریاش پرکار بود و فعال، تا جایی که سالی سه یا چهار فیلم روی پرده داشت.
با فیلم «عروس» روی پرده درخشید و فیلمهای خوب بعدیاش یکی بعد از دیگری روی پرده میرفت. در سال ۱۳۶۹ با بازی در این فیلم به شکل حرفهای وارد سینما شد و به عنوان چهره اول فیلمهای دهه ۷۰ نقشهای زیادی بازی کرد.
او برای فیلم «عروس» در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد؛ و برای این فیلم از جشنواره بینالمللی فیلم پیونگ یانگ جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برد، ولی هرگز این جایزه را دریافت نکرد. برای فیلم «نرگس» در دهمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. برای «مردی شبیه باران» در پانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
فیلم «غریبانه» در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای او نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آورد. در «دستهای آلوده» در دوره چهارم جشن خانه سینما نامزد تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
او در سال ۱۳۸۹ به بیماری سرطان دچار شد و به دلایل زیادی از جمله بیماری از سینما دور شد. او در این سالها گاهی نقشهای کوتاهی بازی کرده و در آخرین کار خود در سریال شهرزاد هم به خوبی درخشید، اما هرگز دیگر دوران ستاره بودنش بازنگشت.
هدیه تهرانی
چهره آرام و گاهی سرد او در اولین حضورش در سینما سر و صدای زیادی به پا کرد. کسی تصور نمیکرد او بتواند تا مدتها نام ستاره سینمای ایران را یدک بکشد. اما او با همان چهره سرد و تقریبا بی تغییر در زمان بازی توانست ستاره شود.
او با فیلم «سلطان» سال ۱۳۷۵ وارد سینما شد و در سال ۱۳۷۹ با فیلم قرمز در جایگاه ستارگان جوان سینما نشست. «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی آخرین حضور درخشان او بود. در این بین او فیلمهای زیادی بازی کرد، اما اوج ستاره بودنش در همان سالها به اتمام رسید. بازیهای راحت و روان او در فیلمهای «غریبانه» و به خصوص «شوکران» تحسین منتقدان را برانگیخت.
یکی از بهترین نقش آفرینیاش که منجر به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و تندیس زرین جشن خانهٔ سینما شد و تحسین نویسندگان و منتقدان را در پی داشت، بازی به یادماندنی او در «چهارشنبه سوری» بود. او در آن سالها بعد از مهناز افشار به عنوان دومین بازیگر زن پولساز دهه هشتاد خورشیدی انتخاب شد. او در سالهای اخیر هم فیلمهای خوبی بازی کرده است، اما دیگر به عنوان ستاره نامی از او نیست.
فریماه فرجامی
او یکی از زیباترین هنرپیشههای زمان خودش بود. او روزهای اوج زیادی نداشت، اما از سال ۱۳۵۵ با گویندگی نمایشهای رادیویی و بازی در نمایش تلویزیونی «آدمک مومی» فعالیت هنری خود را آغاز کرد. در سال ۱۳۵۹ با فیلم «گفت هر سه نفرشان» به کارگردانی «غلامعلی عرفان» وارد عرصهٔ سینما شد. او موفق به دریافت سیمرغ بلورین نقش اول زن برای فیلم پرده آخر از نهمین جشنواره فیلم فجر شد.
در تاریخ ۷ بهمن ۸۹ مصاحبه ضبط شدهای او با برنامه تلویزیونی هفت از شبکه ۳ صدا و سیما پخش شد. این گزارش گفتوگویی از فرجامی را که مدتهاست بیمار است پخش کرد. او در این مصاحبه انتقادات تندی را در مورد برخی از سینماگران و فاطمه معتمدآریا بیان کرد. در پی نمایش این مصاحبه امین تارخ در برنامه همان شب و یک روز بعد رخشان بنی اعتماد در یک نامه، واکنش نشان داده و بهخاطر پخش گزارشی از این بازیگر در وضعیتی نامناسب، به صداوسیما اعتراض کردند.
اعتراضها به دلیل نمایش فرجامی در وضعیتی بد، غیرعادی و به سخرهگرفتن او در گزارش تلویزیونی برنامه هفت بود. در ادامه نیز شورای تهیهکنندگان نیز به همین دلیل برنامه «هفت» را تحریم کرد. این شورا اعلام کرد به دلایلی از جمله «نمایش دردناک چهرههای سرشناس سینما» این برنامه را تحریم میکند. فرجامی در فیلم «مادر» یکی از بهترین بازیهای خود را ارائه داد، ولی پس از آن نتوانست در فیلمها تصویر ماندگاری از خود برجای بگذارد.
محمدرضا فروتن
پسر خوش تیپ و چشم سبز سینمای ایران که اولین بار با کشف مسعود کیمیایی به صحنه آمد. او با چهرهای خاص و بازیهای محکم و صدای دورگهای که داشت به سرعت پلههای ترقی را طی کرد و توانست چهره دوست داشتنی و ستاره سینمایی شود. بازی او در یکی از قسمتهای سریال سرنخ (قسمت تماشاخانه) به قدری تأثیرگذار بود که چند دقیقه بعد از پخش از تلویزیون، پیشنهاد بازی در فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی به او میشود.
فروتن با بازی در فیلمهای «مرسدس» و «اعتراض» به شهرت رسید و سپس فیلمهای «قرمز، دو زن، متولد ماه مهر، زیر پوست شهر و شب یلدا»او را به یک بازیگر مطرح در سینمای ایران تبدیل کردند. او برای بازی در قرمز از هفدهمین جشنواره فیلم فجر و برای بازی در شب یلدا از پنجمین جشن خانه سینما جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد.
زوج هنری فروتن و هدیه تهرانی در فیلم قرمز پس از زوج خسرو شکیبایی و بیتا فرهی در هامون دومین زوج سینمایی تاریخ سینمای ایران بودهاند که برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد و زن سال شدهاند. در سال ۱۳۷۷ دو فیلم پرفروش اول سال فیلمهای قرمز و دو زن با بازی فروتن بودند که هر دو فیلم در شمار آثار پرسروصدا و جریانساز دهه بودهاند.
بعد از اکران مرسدس در سال ۱۳۷۶ تا پایان دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ او سوپراستاری سینمای ایران را نیز توأمان با مورد توجه بودن از سوی مردم و البته منتقدان تجربه کرد و عنوان موفقترین بازیگر مرد اواخر این دهه بدون شک در اختیار محمدرضا فروتن بود که مجموعهای از بهترین و مطرحترین فیلمهای آن سالها را به عنوان جوان اول سینما خصوصاً در نقشهای عاشق عصیانگر یا بازی سراسر ستایششدهاش در جاودان فیلم شب یلدا تجربه کرد.
فروتن به مرور با تکرار نقش خود به عنوان یک مرد خشن و قلدر مآب از چشم سینمای ایران افتاد. زمانی که او شب یلدا را بازی میکرد با تصویر مردی سر به زیر که توسط زنش گول زده شده هیچ کس نمیتوانست او را بپذیرد و این نقش انگار برای او نبود، ولی فروتن به بهترین شکل از پس از این کار برآمد از آن به بعد دوباره به نقشهای تکراری برگشت و در آخرین فیلمش که این روزها در سینمای خانگی است «نقطه کور» به قدری به گذشته شبیه شده که ناخودآگاه فیلم قرمز را تداعی میکند؛ و این در حالی است که او دیگر نمیتواند آن جوان ستاره باشد.
خسرو شکیبایی
مرحوم خسرو شکیبایی که در سال ۱۳۸۷ در اثر بیماری فوت کرد زمانی از چهرههای ناب سینما بود. شکیبایی بیشتر به خاطر لحن گفتار و صدایش معروف بود و با این ویژگی تا مدتها در صدر مردان ستاره سینما بود. او تا پیش از انقلاب فقط در عرصه تئاتر و دوبله فعالیت داشت و فعالیت حرفهای در سینما را با بازی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) آغاز کرد.
شکیبایی در نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی بازی کرد. بازی در نقش حمید هامون در فیلم هامون ساختهٔ داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقشهایی است که ایفا کردهاست. او برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، ۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (۱۳۸۳) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزتالله انتظامی ایفای نقش کرد. در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود. بازی ماندگار او در سریال خانه سبز تا سالها خاطرهای پر رنگ در ذهن مخاطبان برجای گذاشت.
عناوین مرتبط:
دیروز و امروز متفاوت ستاره قدیمی سینمای ایران +(تصاویر)
جمشید هاشم پور
مرد با جذبه سینمای ایران که بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساختهٔ ایرج قادری بود که جمشید هاشمپور (آریا) را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها میکرد.
جمشید هاشم پور
مرد با جذبه سینمای ایران که بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساختهٔ ایرج قادری بود که جمشید هاشمپور (آریا) را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها میکرد.
فیلمهای بعدی او عبارتند از: فرمان، بازداشتگاه، نقطه ضعف، بالاش، پایگاه جهنمی، عقابها، یوزپلنگ، تیغ و ابریشم، عشق و مرگ، پرده آخر، تماس شیطانی، دادستان، قرق، مادر، طعمه، افعی، یاران، آخرین خون، نیش، پرواز از اردوگاه، آخرین بندر، ضربه طوفان، یاغی، رنجر، زخمی، مجازات، گروگان، عقرب، آواز قو، گشت ارشاد، مسافر ری و چندین فیلم دیگر تا به امروز.
وی با بازی در نقشهای متفاوت تواناییهای خود را به اثبات رساندهاست. او در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در کنار بازی در فیلمهای اکشن و حادثهای گه گداری بازی در نقشهای دیگر را نیز امتحان کردهاست: روز باشکوه (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷) - مادر (علی حاتمی، ۱۳۶۸) - پردهٔ آخر (واروژ کریممسیحی، ۱۳۶۹) - عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).
جمشید هاشمپور در سال ۱۳۸۲ دو فیلم بر پرده سینماهای تهران داشت: واکنش پنجم و سفر به فردا. بازی خوب او در فیلم «سفر به فردا» که نامزدی بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد به دلیل اکران نامناسب و نوع فیلم آنچنان که باید دیده نشد.
نقش کوتاه او در فیلم کیفر بسیار گیرا و تأثیرگذار بود به گونهای که برای تیزر تبلیغاتی عکس این بازیگر بر پردههای تبلیغات بود. هاشمپور در سال ۱۳۸۶ از پس نقش سنگینی در فیلم استشهادی برای خدا بهخوبی برآمد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنوارهٔ فجر شد. او همچنان در حال بازی در سینما است و تقریبا میتوان گفت با اینکه دیگر ستاره نیست، اما هنوز نقشهایش ماندگار و جذاب است.
۰