علی نصیریان؛ حضور دوباره استاد در جشنواره فجر

علی نصیریان؛ حضور دوباره استاد در جشنواره فجر

تماشاگران عادی که کمتر به جنبه‌های منفی بازی بازیگران توجه دارند؛ نصیریان را یکی از محبوب‌ترین‌ها می‌دانند و البته بیشتر به خاطر یکی دو نقش برجسته و تأثیر‌گذاری که در چند سریال تلویزیونی بازی کرده از جمله سریال «میوه ممنوعه».

کد خبر : ۶۷۶۹۹
بازدید : ۱۷۲۶
علی نصیریان؛ حضور دوباره استاد در جشنواره فجر
من هنوز متأسفانه فیلم «مسخره باز» واپسین بازی به نمایش درآمده استاد علی نصیریان را ندیده‌ام، ولی از آن‌ها که دیده‌اند، شنیده‌ام که بازی غیرمتعارفی از وی در این فیلم نقش بسته است و مگر جز این باید انتظار داشت؟ علی نصیریان است و کوهی از تجربه.
هم روی صحنه و هم جلوی دوربین؛ یکی از استوانه‌های قرص و محکم تئاتر کلاسیک و سینمای ایران. در واقع آن‌ها چندنفر بودند؛ نصیریان، انتظامی، مشایخی، فنی‌زاده و... که با ورودشان به سینما، در اواخر دهه ۱۳۴۰ با فیلم «گاو»، معیار‌های بازیگری سینمای ایران را تغییر دادند و برای نخستین بار که نه، به‌عنوان نخستین تجربه موفق، تماشاگر را با نوعی دیگر از بازیگری آشنا کردند. رد پای این نوع بازیگری را پیش از «گاو» می‌توان در «شب قوزی» و «خشت و آیینه» هم دید، اما این دو تجربه تداوم پیدا نکردند و بازی فردینی، همچنان محک اصلی در بازیگری سینما تا پیش از ورود این گروه از نخبگان تئاتر محسوب می‌شد.
در «گاو» نصیریان نقش دوم بود و «انتظامی» شخصیت اصلی، ولی هر دو و سایر بازیگران این فیلم که همگی از تئاتر آمده بودند، شخصیت‌های قابل باور و لمسی را بازی کردند که تماشاگر، خود را با آن‌ها بیگانه احساس نمی‌کرد. نصیریان به نقش مش اسلام کدخدا و بزرگ آبادی بود و خردمند آن جامعه مفلوک به حساب می‌آمد.
مهرجویی، اما در فیلم بعدی‌اش آقای «هالو»، نصیریان را در پیش و انتظامی را در پشت سر او قرار داد. تیپ - کاراکتر «هالو» که اتفاقاً در نمایشی توسط خود نصیریان خلق شده بود، یک شهرستانی ساده دل اهل شعر شاعری که در آستانه میانسالی برای انتخاب عیال راهی پایتخت می‌شود و در ازای لطماتی که می‌خورد به قول خودش تجربه می‌آموزد «الحق که سفر چیز خوبی است. انسان را پخته می‌کند» (نقل به مضمون از فیلم آقای هالو). این نقش طنزآلود - البته از نوع طنز سیاه - باعث محبوبیت نصیریان نزد مخاطبان خاص سینما در آن دوران شد.
فیلم بعدی مهرجویی، اما یک درام فلسفی بود درباره ضعف‌ها و قوت‌های انسان که چگونه تابع شرایط اجتماعی جا به جا می‌شوند. تقی پستچی یکی از بهترین نقش‌های نصیریان تا آن زمان، مردی را معرفی می‌کند که در لابه‌لای تحولات اجتماعی که نشانه‌اش در فیلم تبدیل گاو‌داری به خوک‌داری است، برای باوراندن خود و قدرت نمایی از ناموسش استفاده می‌کند. این نقش از آن نقش‌هایی بود که انگار برای نصیریان تراشیده شده، شاید به همین خاطر بود که فریدون گله سینماگر نخبه، اما نامتعادل آن روزگار، نقشی مشابه را در فیلم غیرمتعارف «مهر گیاه» به او سپرد.
یک راننده کامیونت حمل جوجه‌های یک روزه که عاشق زنی فتان می‌شود و هستی خود را می‌بازد و به همین ترتیب «دایره مینا» یکی از قدر نادیده‌ترین آثار مهرجویی که باز نصیریان در پیش زمینه و انتظامی در پس زمینه قرار داشتند و باز هم تکرار نقشی که در مهر گیاه داشت. این بار راننده یک بیمارستان بود که بنا بر اصول اخلاقی خود، حواسش به دور و برش نیز هست. این فیلم حلقه وصل سینمای پیش از انقلاب با سینمای برآمده از انقلاب شد. فیلمی که در واپسین سال‌های نظام سابق به‌دلیل اعتراض پرستاران در محاق ماند و در آغازین سال انقلاب اجازه نمایش پیدا کرد.
یکی دو سال بعد نصیریان شخصیتی مشابه آنچه در «دایره مینا» بازی کرده بود را در فیلم فصل خود ساخته حبیب کاوش براساس نمایشنامه معروف «آنجا که ماهی‌ها سنگ می‌شوند» نوشته خسرو حکیم رابط برعهده گرفت. حضور در این فیلم انقلابی البته توجیه دیگری هم داشت. همان طور که حضور انتظامی در فیلم «خانه عنکبوت» علیرضا داودنژاد هم با همین انگیزه صورت گرفت. به هر حال این دو بزرگ، متعلق به سینما و تئاتر پیش از انقلاب بودند و بیم آن می‌رفت که همچون انبوهی از همکارانشان بر اثر نابخردی و احساسات هیجانی برخی آقایان مدیران تازه از راه رسیده، از دایره بیرون رانده شوند.
پس باید برادری خود را با حضور در فیلم‌هایی که موضوعشان به انقلاب ربط پیدا می‌کرد، ثابت می‌کردند در فضای سیاست زده آن سال‌ها خیلی‌ها برای ماندن دست و پا می‌زدند. برخی توانستند خود را نجات دهند و برخی هم نه، چون چیزی برای دفاع نداشتند.
اما نصیریان‌ها به قول معروف چپشان پر بود. نقش یک روستایی شمالی که قربانی بازی‌های غیراخلاقی واسطه‌های تبلیغاتی می‌شود و می‌رود تا از ماهیت انسانی خود تهی شود؛ اما ناگهان علیه همه شورش می‌کند و در کنار انبوه مردم قرار می‌گیرد.
در فیلم «جایزه» از داود نژاد که آن هم براساس فیلمنامه‌ای از خسرو حکیم رابط ساخته شده، نقش پررنگ و بسیار جذاب مستر فرهان در فیلم «ناخدا خورشید» تقوایی، نقش مظفرالدین شاه مفلوک در فیلم «کمال الملک» علی حاتمی، نقش یک روستایی ظلم دیده و عاصی در «آفتاب نشین‌ها»‌ی مهدی صباغ زاده و... سپر بلای قرص و محکمی شدند در برابر برخی هجوم‌ها علیه قدیمی‌ها. تا رسیدیم به سریال «سربداران» و نقش مهم و کلیدی قاضی شارح حاکم شرع نیشابور در دوران استیلای مغولان بر خراسان.
قاضی شارح البته شخصیت اصلی نبود. عارف و فیلسوف جوانی به نام شیخ حسن جوری با بازی امین تارخ که این نقش را جان می‌بخشید، شخصیت اصلی سریال بود، ولی این دو شخصیت شانه به شانه هم پیش می‌رفتند و این یک نوع مسابقه نیز بود بین یک بازیگر کارکشته و یک بازیگر جوان؛ هر دو نیز پیروز میدان بودند.
اما تصویری که از بازی نصیریان در این سریال در ذهن‌های کنجکاو نقش بست، نوعی بازی نمایشی یا بهتر بگویم فیگوراتیو بود که کم کم تبدیل شد به ویژگی اصلی بازی این استاد. خم شدن گردن روی شانه چپ و حرکت دست راست به هنگام دیالوگ گفتن، تکرار ناخوشایندی بود که کم و بیش آزار دهنده جلوه می‌کرد؛ یعنی نوعی بازی تکراری؛ فرقی نمی‌کرد که نقش یک خان بختیاری باشد در «شیرسنگی» یا نقش یک قاچاقچی انسان در «ناخدا خورشید» و قلدری استثمارگر در «جزیره آهنی» یا پدر یک شهید یا مفقود الاثر در «بوی پیراهن یوسف» که از بهترین نقش‌ها و بازی‌های نصیریان در سال‌های پس از انقلاب به شمار می‌روند.
«کفش‌های میرزا نوروز» نوشته بهرام بیضایی که با نام داریوش فرهنگ ارائه شد به کارگردانی محمد متوسلانی، یک شاه نقش کمیک بود که بازی غیر کمیک نصیریان نتوانست آن را در اذهان ماندگار کند. شاید اگر به جای او انتظامی این نقش را بازی می‌کرد، جذابیت بیشتری پیدا می‌کرد.
با وجود این، تماشاگران عادی که کمتر به جنبه‌های منفی بازی بازیگران توجه دارند؛ نصیریان را یکی از محبوب‌ترین‌ها می‌دانند و البته بیشتر به خاطر یکی دو نقش برجسته و تأثیر‌گذاری که در چند سریال تلویزیونی بازی کرده از جمله سریال «میوه ممنوعه» که در واقع اقتباسی بود از داستان عرفانی برصیصای عابد؛ مردی پرهیزکار که در آستانه پیری دلبسته دختر جوانی می‌شود و دل و دین از دست می‌دهد و به مرز جنون می‌رسد.
این نقش پر طمأنینه با مهارت بازی شد و در یاد‌ها ماند. همین طور در سریال «شهرزاد» ساخته بعدی حسن فتحی که در آن به نقش آقابزرگ یک «دون کورلئونه» ایرانی شده ظاهر شد و و چشم‌ها را به خود خیره کرد و بر محبوبیتش افزوده شد؛ تا حدی که در سری‌های بعدی این مجموعه که آقا بزرگ حضور نداشت، جایگزین‌های آقا بزرگ نتوانستند جای خالی نصیریان را پر کنند.
به هر حال امروز استاد در آستانه ۸۴ سالگی همچنان قبراق و سرحال مشغول حرفه‌ای است که به آن عشق می‌ورزد. او تئاتر را از تجربه‌های توأم با آموزش آغاز کرده و معرفت کافی درباره هنر بازیگری دارد؛ اما راز ماندگاری نصیریان، همان است که پیشتر در مقاله‌ای درباره دوست و همراه همیشگی‌اش عزت‌الله انتظامی گفته‌ام: «سلامت نفس و سلامت جسم» عناصری کمیاب در روزگار ما.
منبع: ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید