فیلم "قسم"؛ محروم از جذابیتهای بصری
نکته اینجاست که در چنین شرایطی، دیالوگ پیش برنده داستان است. بار مهم این قبیل فیلمها بر دوش نویسنده و دیالوگ نویس است و فیلمنامه حرف اول را میزند.
کد خبر :
۷۳۲۷۶
بازدید :
۱۳۱۷
سعیده نیکاختر | قسم فیلمی است در ژانر رئال تایم. یعنی تقریبا منطبق با زمان طبیعی اتفاق افتاده است. جریان افرادی است که یک نیمروز را در کنار هم تجربه میکنند و نهایتا روایت چند ساعت از اتفاقاتی که بین آنها میافتد را روی پرده میبینیم. یکی از ویژگیهای انتخاب این ساختار به واقع نمایی هرچه بیشتر آن برمی گردد. معمولا فیلمهایی از این قبیل سعی دارند برای مخاطب، باورپذیرتر باشند.
فیلم قسم علاوه بر بحث زمان، مساله مکان هم در این ساختار مهم است. عموما مکان واحدی برای این ژانر انتخاب میشود و حالا اتوبوسی در جاده نقش مکان را در این فیلم بازی میکند. این مکان ظاهرا سیار، قسم را در زمره فیلمهای جادهای هم جای میدهد. ژانری که ویژگی مهم اش سفر و معماست.
سفر قهرمان برای انجام کاری مهم، موضوع اصلی داستان است که اینجا عده زیادی هم همراه اش شده اند. این سفر قرار است از معمایی گره گشایی کند. فیلمهای رئال تایم اغلب از داشتن جذابیتهای بصری محرومند. به خاطر ثابت بودن مکان، زاویه دید دوربین، تغییر نکردن لباسهای بازیگران، گریم ثابت و موارد دیگری که تغییر ناپذیرند.
نکته اینجاست که در چنین شرایطی، دیالوگ پیش برنده داستان است. بار مهم این قبیل فیلمها بر دوش نویسنده و دیالوگ نویس است و فیلمنامه حرف اول را میزند.
شاید اگر کارگردان قسم، نویسنده با تجربهای نبود فیلم موفقی ساخته نمیشد. جالب اینجاست که این ژانر، ستاره محور هم نیست و حضور بازیگر چهره کمکی به ماجرا نمیکند. تنها دیالوگهای جذاب و معنی دار نجات دهنده داستان است.
شاید اگر کارگردان قسم، نویسنده با تجربهای نبود فیلم موفقی ساخته نمیشد. جالب اینجاست که این ژانر، ستاره محور هم نیست و حضور بازیگر چهره کمکی به ماجرا نمیکند. تنها دیالوگهای جذاب و معنی دار نجات دهنده داستان است.
طوری که نه داستان را لو بدهد نه مخاطب را کسل کند. با اینکه نقش اصلی قسم، را مهناز افشار بازی میکند، اما بر خلاف فیلمهای دیگر، خصلتهای ستارگی این بازیگر کمکش نمیکند. تنها حرفها و میمیک است که بازی اش را پیش میبرد.
درست کاری که حسن پور شیرازی میکند. کار او به مراتب سختتر است، چون قرار است فقط پشت فرمان اتوبوس بنشیند و روی یک صندلی ثابت، باز کند. در نتیجه بازی اش از تغییر لحن، حرکات دست و صورت فراتر نمیرود، اما مخاطب را راضی نگه میدارد. این مهارت فقط به واسطه تجربه تئاتر میتواند به چنین روایتی کمک کند. کاری که سعید آقاخانی و مهران احمدی به خوبی از پسش برآمده اند.
شاید قسم فیلم تلخی باشد، اما روایت محکم و درستی دارد و تماشاگر را میخکوب میکند. از همه مهمتر رضایت مخاطب است. با آشکار شدن حقیقت در پایان فیلم، هم ضربه خوبی خورده، هم دست پر سالن را ترک میکند و حسرت هدر رفتن وقتش را نمیخورد. همین کافیست تا بگوییم فیلمساز به هدفش رسیده است.
شاید قسم فیلم تلخی باشد، اما روایت محکم و درستی دارد و تماشاگر را میخکوب میکند. از همه مهمتر رضایت مخاطب است. با آشکار شدن حقیقت در پایان فیلم، هم ضربه خوبی خورده، هم دست پر سالن را ترک میکند و حسرت هدر رفتن وقتش را نمیخورد. همین کافیست تا بگوییم فیلمساز به هدفش رسیده است.
۰