فیلم "سرخپوست"؛ شگفتانگیز در اجرا
دوربین در «سرخپوست» هویت دارد و میتوان نقش آن را با نقش شخصیتهای داستان برابر دانست؛ درواقع نیما جاویدی در «سرخپوست» علاوهبر روایت سرراست و خوشایند داستانِ فیلم، به نوعی تجربه فرمیدرخشان نیز دست یافته که در سینمای ایران -نه بیسابقه اما- کمسابقه است.
کد خبر :
۷۸۹۷۸
بازدید :
۱۰۰۲
یاسمن خلیلیفرد | «سرخپوست» فیلمی است که نیما جاویدی آن را حدودا پنج سال پس از «ملبورن» جلوی دوربین برد. فیلم نهتنها تجربهای کاملا متفاوت در کارنامه جاویدی به حساب میآید، بلکه میتوان آن را یکی از متفاوتترین فیلمهای سینمای ایران در سالهای اخیر نیز بهشمار آورد.
«سرخپوست» شروعی کنجکاویبرانگیز دارد؛ سرخوشی و شوقِ نعمت جاهد (نوید محمدزاده) بابت ترفیع درجهاش با واقعهای تکاندهنده به موقعیتی معماگونه و پیچیده تبدیل میشود. علاوه بر داستان متقاعدکننده و ساختارشکنش، «سرخپوست» فیلم کارگردانی و بازیهاست. میزانسنهای کار درخشان هستند. فیلمساز با تسلط بر دکوپاژ و حفظ انسجام در فضاسازی و لحنپردازی، تصویر سنجیده و خیرهکنندهای را از متن فیلمنامه به منصهظهور میگذارد.
در طراحی میزانسن سعی شده از قضاوت درباره موقعیتهای کاراکترها پرهیز شود. درواقع فیلمساز هوشمندانه اجرائی در خدمت نسبینگری به بحرانهای روایت طراحی کرده است تا داستان را از هرگونه ایدئولوژیزدگی مصون کند. جاویدی در «سرخپوست» درمقایسهبا «ملبورن» جاهطلبانهتر عمل کرده است.
جدا از ایده مرکزی اثر که بهزعم من پتانسیل پرورشیافتگی بیش از این را داشت، جنس رابطه شخصیتها در بستر داستان هوشمندانه شکل میگیرد و پیش میرود. دگردیسی شخصیت اصلی در مواجهه با کاراکتر «سرخپوست» که قطعا تحت تأثیر زنِ مددکار (پریناز ایزدیار) اتفاق افتاده است از امتیازهای اثر به شمار میرود.
درواقع جاویدی با جسارتی مثالزدنی پا را از خط عادت همیشگی خود فراتر گذاشته و با پرداختی خوش چفتوبست و گرههایی محکم، درام را پیش میبرد. عنصر تعلیق در روایت داستان بهخوبی حفظ شده است و موقعیتها را با کششی قابل اعتنا به آستانه اوج میرساند.
فیلم در اجرا شگفتانگیز است. دلیل این امر را باید در طراحی درست صحنه و لباس کار جستوجو کرد و همچنین دوربین هومن بهمنش که بیپروانماهای درستی را با اندازههایی کاملا مناسب و زوایایی بهشدت هوشمندانه ثبت میکند.
دوربین در «سرخپوست» هویت دارد و میتوان نقش آن را با نقش شخصیتهای داستان برابر دانست؛ درواقع نیما جاویدی در «سرخپوست» علاوهبر روایت سرراست و خوشایند داستانِ فیلم، به نوعی تجربه فرمیدرخشان نیز دست یافته که در سینمای ایران -نه بیسابقه اما- کمسابقه است.
از دیگر امتیازات فیلم جاویدی شاید این باشد که او از فیلمنامهای نسبتا لاغر فیلمی پرکشش آفریده است؛ او توانسته با شاخوبرگدادن به پیرنگ اصلی متن و افزودن گرههایی متقاعدکننده به پیکره اصلی داستان، فیلمی خوشریتم بسازد که اتفاقا مخاطب را نیز کاملا با خود همراه میکند.
استفاده بجا و به اندازه از اشیا و کاشتنِ نشانهها و کدهای پرکابرد در داستان از مهمترین ویژگیهای «سرخپوست» است.
«سرخپوست» جدا از اینکه مخاطب را به واسطه تسلط بر ابزار و جزئیات سینما غافلگیر میکند، بازیهای خوبی هم دارد. نوید محمدزاده «سرخپوست» شاید متفاوتترین نوید محمدزادهای باشد که در همه این سالها دیدهایم؛ درواقع محمدزاده با پذیرفتن نقشی که بهلحاظ سنی با او تفاوت دارد و ازجهت خلقوخویی نیز کاملا از همه نقشهای او متفاوت است، دست به ریسک بزرگی میزند که خوشبختانه جواب داده و بخش قابل توجهی از تواناییها و قابلیتهای نادیده گرفتهشده او را به نمایش میگذارد. محمدزاده در «سرخپوست» بازیای درونی و چندلایه دارد.
او نقش را از خود عبور میدهد و کاراکتری را به مخاطب نشان میدهد که پیشتر هرگز از او ندیده است. محمدزاده در این فیلم مهارتش را در تغییر تدریجی کاراکتر نعمت جاهد و اصولا دنیای پیرامونش به تماشاگر ثابت میکند.
فیلم یک پریناز ایزدیار متفاوت هم دارد که شاید نقشش به اندازه برخی از نقشهای پیشین او به چشم نیاید، اما او قطعا موفق شده است با حداقل کنشها و گفتار، به بازیگر مقابلش در خلق فضای عاشقانه/ معمایی فیلم کمک کند.
در این میان بازی ستاره پسیانی را هم نباید نادیده گرفت؛ بازیگری که در سالهای اخیر مهارت خود را در ایفای نقشهای مکمل پرچالش به مخاطب اثبات کرده است. درنهایت باید عنوان کرد که «سرخپوست» یکی از درخشانترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران است که جای خالی چنین نمونههایی همواره در آن احساس میشد.
۰