این مرد چگونه پیروانش را با «سفینۀ فضایی» به «سطح بعدی» برد؟!

این مرد چگونه پیروانش را با «سفینۀ فضایی» به «سطح بعدی» برد؟!

در 26 مارس سال 1997، فرقۀ «دروازۀ بهشت» یا «دروازۀ آسمان» (Heaven's Gate) شهرتی جهانی پیدا کرد زیرا در این روز بود که نیروهای پلیس، جسد 39 عضو آن را که به یک خودکشی دسته جمعی دست زده بودند کشف کرد. اما داستان این فرقۀ شوم چه بود و چگونه چنین سرانجامی پیدا کرد؟

کد خبر : ۱۷۳۸۲۰
بازدید : ۱۹۳

فرادید| حتی نزدیک‌ترین اعضای خانوادۀ مارشال اپل‌وایت (Marshall Herff Applewhite) فکر نمی‌کردند این عضو شوخ و صمیمی خانواده، این مسیحی مومن، این شوهر فداکار و پدر مهربان، بتواند روزی یک فرقه را پایه‌گذاری کند؛ آن هم نه هر فرقه‌ای، بلکه فرقه‌ای که حتی در میان تمام باورهای عجیب و غریب و عصر مدرن، عجیب و حیرت‌انگیز تلقی می‌شد.

به گزارش فرادید؛ فرقۀ دروازه بهشت از بعضی جهات خیلی طبق مد روز پیش می‌رفت. قبل از اینکه خیلی از شرکت‌های بزرگ برای خودشان وبسایت داشته باشند، این فرقه وب‌سایتی داشت که از طریق آن پیروانش را جذب می‌کرد. اعتقادات این فرقه نیز انگار از دل فیلم‌های جنگ ستارگان بیرون آمده بودند؛ اعتقاداتی شامل بیگانگان فضایی، بشقاب پرنده‌ها و همینطور تلاش و موعظه برای صعود به «سطح بَعدی».

4

اپل وایت و نتلز، پایه‌گذاران فرقه

اما در عین حال جنبه‌های آشنایی نیز در اعتقادات این فرقه بود که به وضوح از مسیحیت گرفته شده بودند؛ مثلا اپل‌وایت ادعا می‌کرد که می‌تواند پیروان خود را از شر «شیطان» نجات دهد. این ترکیب عجیب و غریب که اعتقادات دینی را با تخیلات هالیوودی و نظریات توطئه درهم‌آمیخته بود، برای بیشتر مردم مایۀ تمسخر و خنده بود اما در عین حال ده‌ها نفر را نیز در سراسر آمریکا مجذوب خود کرد.

و در آخر کار دیگر هیچ کس نمی‌خندید؛ یعنی در آن زمانی که 39 عضو فرقه به طور دسته‌جمعی خودکشی کردند و آمریکایی‌ها را در شوک فروبردند. این ماجرا هنوز هم بعد از سال‌ها به همان اندازه تراژیک و عجیب و غریب باقی مانده است.

فرقۀ «دروازۀ بهشت» چگونه شکل گرفت؟

اولین جرقه‌های دروازه بهشت در دهه 1970 تحت هدایت مارشال اپل وایت و زنی به اسم بانی نتلز (Bonnie Nettles) زده شد.

مارشال اپل وایت در سال 1931 در تگزاس به دنیا آمد و طبق اکثر گزارش‌ها یک زندگی نسبتاً عادی داشت. او که به استعدادهایش در موسیقی شهرت داشت، زمانی تلاش کرد بازیگر شود. زمانی که این امر به نتیجه نرسید، او حرفه موسیقی را در دانشگاه دنبال کرد؛ مسیری که به نظر می‌رسید خوب پیش می‌رفت.

اما در سال 1970، او از شغل خود به عنوان استاد موسیقی در دانشگاه سنت توماس هیوستون اخراج شد، زیرا با یکی از دانشجویان پسر خود رابطه داشت.

اگرچه اپل وایت و همسرش قبلاً در آن زمان طلاق گرفته بودند، اما به هر حال از دست دادن شغلش تاثیر مخربی روی او گذاشت، به طوری که حتی ممکن است دچار یک فروپاشی عصبی شده باشد. چند سال بعد، او با بانی نتلز ملاقات کرد؛ پرستاری که علاقه زیادی به باورهای معنوی مبهم و غیرمعمول داشت.

2

تعدادی از اعضای فرقه در سال 1994

داستان دقیق نحوۀ ملاقات این دو نفر چندان روشن نیست اما خواهر اپل‌وایت گفته است که او یک بار به خاطر ناراحتی قلبی وارد بیمارستانی در هیوستون شد و نتلز در آنجا یکی از پرستاران او بود. طبق این نقل، نتلز اپل‌وایت را متقاعد کرده بود که یقینا برای هدفی انتخاب شده است و خداوند به دلیلی او را از مرگ نجات داده است.

اما مهم نیست که آن‌ها چگونه ملاقات کردند؛ به هر حال یک چیز واضح بود: آنها یک ارتباط فوری دوطرفه را احساس کردند و شروع به بحث در مورد اعتقاداتشان کردند. در سال 1973، آنها متقاعد شدند که همان دو «شاهد آخرالزمانی» هستند که در کتاب «مکاشفات یوحنا» (بخشی از کتاب مقدس مسیحی) دربارۀ آن‌ها سخن گفته شده است؛ آن‌ها فکر می‌کردند همان کسانی هستند که قرار است راه را برای ملکوت آسمان آماده کنند.

مشخص نیست دقیقا چه زمانی آن‌ها موضوعاتی مثل بشقاب‌پرنده‌ها و سایر عناصر علمی تخیلی را به سیستم اعتقادی خود اضافه کردند؛ اما این جور موضوعات در نهایت به بخش بزرگی از مجموعۀ اعتقادی آن‌ها تبدیل شدند.

آنطور که گفته شده، مارشال اپل وایت و بانی نتلز ارتباطی دوستانه و بدون مسائل جنسی داشتند؛ همان زندگی زاهدانه‌ای که پیروان خودشان را هم به رفتن به سمت آن تشویق می‌کردند.

چگونه دروازه بهشت پیروان خود را جذب کرد؟

اپل وایت و نتلز با آماده کردن سخنرانی‌هایی برای پیروان بالقوه در سراسر کشور، پوسترهایی را پخش می‌کردند که ترکیبی از تئوری‌های توطئه، داستان‌های علمی تخیلی، و مفاهیم دینی را تبلیغ می‌کردند.

در این پوسترها همیشه بحث از یوفوها وجود داشت. در این پوسترها اپل‌وایت و نتلز ادعا می‌کردند دو نفری هستند که ظرف چندماه آینده یک سفینۀ فضایی به دنبال آن‌ها خواهد آمد و آن‌ها را با خود به «سطح بعدی» خواهد برد.

در سال 1975، این دو نفر پس از سخنرانی‌های موفقیت‌آمیز در اورگان، مورد توجه ملی قرار گرفتند. در این سخنرانی آن‌ها وعده دادند که پیروانشان به زودی با یک سفینۀ فضایی به سمت رستگاری برده خواهند شد. از طریق این رویکرد مردمی و تبلیغات چهره به چهره، بنیانگذاران فرقه توانستند افراد بیشتری را متقاعد کنند که همه چیزهایی را که می‌دانند پشت سر بگذارند و از آنها پیروی کنند؛ همراهی‌ای که حدود بیست سال به طول انجامید.

بسیاری از این آدم‌ها زندگی معمولی را کنار می‌گذاشتند و به دنبال پاسخ‌های معنوی جدیدی برای سؤالات قدیمی‌شان می‌رفتند.

اما دیری نگذشت که برخی از پیروان احساس کردند که توسط قوانین فرقه محدود شده‌اند. از اعضا انتظار می‌رفت که علاوه بر رها کردن خانواده، از دستورالعمل‌های سختگیرانه پیروی کنند - از جمله اینکه بدون رابطه جنسی، بدون روابط انسانی عادی و بدون معاشرت باشند. چند عضو فرقه از جمله خود اپل‌وایت، با اخته کردن خودشان این دستورالعمل را به طور کامل به کار بستند.

همچنین از پیروان انتظار می‌رفت که تا حد زیادی یکسان لباس بپوشند و از قوانین فوق العاده خاص در مورد پیش پا افتاده ترین چیزها تبعیت کنند.

بنابراین چگونه یک گروه مانند این توانست تا 200 عضو را جذب خود کند؟ به گفته پیروان سابق، دروازه بهشت به دلیل اینکه زهد و عرفان و مفاهیم دینی را با داستان‌های علمی تخیلی ترکیب می‌کرد برای برخی جذاب بود.

اما خیلی زود، سیستم اعتقادی فرقه عجیب‌تر شد؛ همان روندی که در نهایت منجر به فاجعه شد.

از بشقاب پرنده‌ها تا پایان جهان

یکی از عقایدی که فرقه تبلیغ می‌کرد این بود که زمین به زودی به پایان کار خود می‌رسد و همه چیز از بین می‌رود؛ البته قرار بود قبل از رخ دادن این اتفاق، یک سفینه، همۀ پیروان دروازۀ بهشت را با خود از اینجا ببرد.

3

شکل و شمایلی که پیروان فرقه قرار بود در «سطح بعدی» پیدا کنند

با این حال، زمانی که نتلز در سال 1985 بر اثر سرطان درگذشت، سرنوشت فرقه به مسیر تازه‌ای افتاد. مرگ او ضربه‌ای سخت برای اپل وایت بود؛ نه تنها از نظر احساسی، بلکه از نظر فلسفی. مرگ نتلز این پتانسیل را داشت که تعدادی از آموزه‌های فرقه را زیر سوال ببرد. مهم‌تر از همه اینکه: چرا او قبل از اینکه موجودات فضایی برای بردنش بیایند مرد؟

پس از آن بود که اپل وایت به شدت بر یک اصل خاص از اعتقادات فرقه تکیه کرد: بدن انسان صرفاً کشتی یا «وسیلۀ نقلیه‌ای» بود که آنها را در سفر حمل می‌کرد، و این وسایل نقلیه زمانی که انسان‌ها آماده صعود به سطح بعدی بودند می‌توانستند رها شوند. بنابراین نتلز نمرده بود بلکه به دلیل پیدا کردن آمادگی کافی، «وسیلۀ نقلیه» خود را ترک کرده بود.

بنابراین اپل وایت پیروان خود را به این سمت راهنمایی کرد که باید بار دیگر با نتلز متحد شوند. این یک تغییر ظریف اما مهم در ایدئولوژی فرقه بود و پیامد فاجعه‌باری داشت.

خودکشی دسته جمعی فرقه دروازه بهشت

دقیقاً مشخص نیست که این ایده از کجا به ذهن اپل‌وایت رسید که یک سفینۀ فضایی، درست پشت سر دنباله‌دار درخشانی که در آن زمان ظاهر شده بود وجود دارد. او می‌گفت آنطرف دنباله‌داری که در آسمان دیده می‌شود همان سفینه‌ای قرار دارد که قرار است پیروان را به سطح بعدی ببرد. اما آن‌ها برای سوار شدن به آن باید «وسایل نقلیه» خودشان را ترک می‌کردند. آن‌ها خودشان اسم این کار را خودکشی نمی‌گذاشتند چون متقاعد شده بودند که این فقط مرحله‌ای ضروری برای سوار شدن به سفینه است.

39 عضو فعال فرقه در آن زمان، قبلاً با پولی که از طراحی صفحات وب به دست آورده بودند برای اجاره یک عمارت در نزدیکی سن دیگو استفاده کرده بودند. آنها تصمیم گرفتند که این عمارت جایی باشد که آنها «وسایل نقلیه» خود را در آن ترک می‌کنند.

روز 22 یا 23 مارس، 39 عضو فرقه کارشان را شروع کردند؛ آن‌ها سس سیب یا پودینگ آمیخته با دوز بسیار بالای باربیتورات را می‌خوردند. آنها این کار را گروه به گروه انجام می‌دادند و سپس منتظر مرگ می‌نشستند. تصور می‌شود این اتفاق در طی چند روز رخ داده است. آنهایی که در صف بودند، هر گونه آشفتگی را که توسط گروه‌های اول ایجاد می‌شد، تمیز می‌کردند و اجساد را به طور مرتب و با کفن‌های بنفش می‌پوشاندند.

اپل وایت سی و هفتمین نفری بود که جان خود را گرفت و دو نفر را بعد از خودش گذاشت تا جسدش را آماده کنند.

پس از اینکه مقامات از طریق یک فرد ناشناس در 26 مارس هشدار دریافت کردند، به محل رفتند و 39 جسد را یافتند که در تخت‌های دو طبقه و سایر مکان‌های استراحت دراز کشیده بودند، لباس‌های ورزشی مشکی و کفش‌های ورزشی نایکی به تن داشتند و با کفن‌های بنفش پوشیده شده بودند. روی بازوبندهای همسان آنها نوشته شده بود: «تیم دروازه بهشت».

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید