(عکس) سفر به تهران قدیم؛ بازیهای بگرد و پیدا کن بچههای دولاب!
باقالی به چند من، کوچهمال، سه توپ و... بازیهایی است که خاطرات کودکی و نوجوانی پیران محله دولاب با آنها گره خورده.
کوچه پسکوچههایی که هرچند امروز در و دیوارش زنگار گرفته و ساکنانش به دنبال جای پارک ماشین هستند، روزگاری نه چندان دور کودکان کوچه، آن را قرق کرده و میبستند تا چیزی مزاحم بازی آنها نشود.
سید تقی هاشمی دولابی، ساکن قدیمی و پیشکسوت محله دولاب از بازیهای قدیمی این محله نام میبرد که اغلب آنها برای کودکان امروز ناآشناست. هاشمی دولابی درباره این بازیها و نحوه انجام آن میگوید: «وقتی صحبت از بازی گروهی به میان میآمد، بچهها "باقالی به چند" را پیشنهاد داده و بازی میکردند.
در بازی باقالی یا باقاله به چند من، ابتدا دو نفر بهعنوان اوستا انتخاب میشدند و یارکشی میکردند. سپس با شیر یا خط تیم پاسخگو مشخص میشد. در ادامه بازی، اوستای گروه «اول»، عددی را در گوش اوستای گروه «دوم» میگفت. سپس، از هر گروه یک نفر جلو میآمد و با هم کل کل میکردند و این پرسش پاسخ میان آنها شکل میگرفت:
گروه اول: لَبْ لَبِ من
تیم دوم: لَبْ لَبِ تو
باقالی به چند من؟
حالا بازیکن گروه «دوم» باید عدد اوستای «گروه اول» را حدس میزد و مثلاً میگفت: باقالی به چهار مَن. طرف میگفت: دَه مَن، میگفت: پایین. اینقدر این مراوده ادامه پیدا میکرد تا به عدد واقعی میرسیدند. اگر درست گفته بود، نفرات گروه دوم باید به نفرات گروه اول از سرکوچه تا انتهای کوچه کولی و سواری میدادند. اگر ۳ نفر از اعضای گروه اول عدد را اشتباه میگفتند، علاوه بر آنکه جای دو گروه عوض میشد، این بار گروهِ اول باید گروه دوم را کول میکرد. تقریباً این بازی برای بچههای ۱۰ـ ۱۲ سال بود و در واقع کسانی که میتوانستند آن را انجام بدهند.»
اما نوجوانان و جوانان محله دولاب "کوچهمال" بازی میکردند. اغلب بازیهای بچههای محله دولاب گروهی بود و این نشان از اتحاد و همبستگی آنها داشت. «محمدتقی هاشمی» از بازی دیگر جوانان این محله میگوید: «بازیها جوانان محل اغلب گروهی بود و معمولاً چندین نفر در بازی حضور داشتند و از طرف دیگر حیاطهای آن موقع بر خلاف اکنون بزرگ و چند حیاط "تودرتو" داشت. یک قسمت برای گوسفند، یک قسمت برای الاغ، یک قسمت انبار کاه بود که به آن کامبار میگفتند.
این بچهها یا جوانها در این حیاطها میچرخیدند و همه با هم بازی میکردند. کوچهمال به این شکل اجرا میشد که یک گروه میگفتند بریم جایی را علامت بگذاریم. میآمدند پشت یک درخت را با گچ مثلاً ده خط دراز، میکشیدند. پشت آن دیوار هم مثلاً آن یکی ۲۰ تا خط میکشید. بعد از انجام این کار گروه دوم باید نقاطی را که گروه اول خطکشیده و نشان کرده بودند، پیدا میکردند و وقتی که پیدا میکردند میگفتند: «کوچهمال» کجاست؟ میگفتند: اینجاست و این را ما پیدا کردیم. مثلاً میگفتند: چند جا قایم کردی؟ میگفتند: ۵ جا و باید این ۵ جا را پیدا میکردند. بعضیها ۴ تا پیدا میکردند و برخی ۲ تا. این مهم بود که بتوانند همه نقاط خطکشی شده را پیدا کنند. اگر نمیتوانستند، امتیاز از دست میدادند.»
منبع: همشهری