(تصاویر) سفر به ایران قدیم؛ مادر سینمای ایران: به ما میگفتند مطرب و اذیتم میکردند!
رقیه چهرهآزاد که این روزها تصویرش بر پوستر فجر ۴۳ حاشیهساز شده ۳۰ سال پیش در ۱۱ دی ۱۳۷۳ درگذشت. گوشههایی از داستان زندگی این بانوی هنرمند را بخوانید...
رقیه چهرهآزاد در سینمای ایران فقط با یک فیلم و با یک تصویر به یاد آورده میشود: مادرِ فیلم «مادرِ» علی حاتمی. مادرِ حاتمی یکی از شمایلیترین نقشهای تاریخ سینمای ایران است، زنی که گویا به عالم غیب متصل است و پیشاپیش به پیشواز مرگ خویش رفته، فرزندانش را از گوشه و کنار ایران دور هم جمع میکند تا این دم آخر خاطرش از بابت دوستی و مهر و محبت جگرگوشههایش به همدیگر جمع باشد.
این روزها تصویر رقیه چهرهآزاد بر پوستر جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، که گویا به لطف هوش مصنوعی به شکلی ناشیانه جوان شده بود، حسابی خبرساز شد و نام او را بار دیگر بر سر زبانها انداخت. او در گفتوگویی با شفیقه نیکنفس در سال ۱۳۷۳ اطلاعات جالبی از شروع کارش در عالم نمایش بیان کرده بود.
چهره آزاد در روزهای اول
شروع کار نمایش با نقش مادرشوهر
رقیه چهرهآزاد با دیدن تئاترهایی که در خانهها اجرا میشد به دنیای نمایش علاقهمند شد. آن روزها بازیگران نمایش که به «مطرب» مشهور بودند، برای اجرای تئاتر به مناسبت جشن و سروری به خانهها دعوت میشدند. مردان و زنان تماشاگر از هم جدا بودند و رقیه کوچک که همراه مادرش به مراسم میرفتند از همان بچگی با دیدن این نمایشها دلبسته کار نمایش شد.
هنوز مدرسه میرفت که به واسطه آشنایی پایش به «جامعه باربد» باز شد که برای نمایشی بازیگری میخواستند که نقش مادرشوهر را بازی کند. چهرهآزاد، به گفته خودش، از ابتدا لاغر بود، اما استخوانبندی درشتی داشت که نقش مادرشوهر به او میخورد. حولوحوش سال ۱۳۱۰ بود که رقیه برای تمرین نمایش به «جامعه باربد» رفت. یک ماه تمرین میکردند و یکشب اجرا. اجرایش در نمایش حسابی مورد توجه قرار گرفت و دلش گرم شد و در عزمش برای کار نمایش جزم.
پشتبندش نقش مادرِ لیلی را در «لیلی و مجنون» بازی کرد و بعد نمایشنامههایی بود که پشت هم از راه میرسید، کمدی و جدی. فقط هم در «جامعه باربد» کار میکرد. به ۱۳۱۱ نرسیده بود که شوهر کرد. شوهرش که از پاریس آمده بود و با مظاهر دنیای مدرن آشنایی داشت، مشکلی با بازیگری همسرش نداشت. بچهدار که شد تقریبا دو سالی دست از کار کشید ولی دوباره شروع به کار کرد.
به صحنه بازگشت و این بار در «تماشاخانه هنر» در لالهزار در سالنی زیرزمینمانند کارش را از سر گرفت. «تماشاخانه هنر»، شرکتی بود و خیلیها در آن شریک بودند. خود چهرهآزاد هم یکی از شرکا بود. در «تماشاخانه هنر» روزی ۳ سانس بازی میکرد، صبح، بعدازظهر و شب. بعد از اینکه سالن ضرر کرد و تعطیل شد، به جامعه باربد برگشت و سالها در پیسهای خارجی از جمله در پیسهای مولیر و کارهای تاریخی بازی کرد.
آگهی فیلم علی واکسی( ۱۳۴۰) با بازی رقیه چهره آزاد
رقیه چهرهآزاد در جشن افتتاحیه فیلم مسافری از بهشت که در ۲۲ فروردین ۱۳۴۲ در سینما پلازا تهران با حضور شاه برگزار شد.
بازی در سینما
سال ۱۳۲۷ در فیلم «طوفان زندگی» نخستین نقش سینماییاش را بازی کرد. در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ مدام در فیلمهای عامهپسند ظاهر میشد. در سال ۱۳۴۹ و در دهه ۱۳۵۰ با سه کارگردان موج نوی سینمای ایران فرصت همکاری پیدا کرد؛ در «آقای هالو» (۱۳۴۹) با مهرجویی همکاری کرد و در «رگبار» (۱۳۵۱) با بهرام بیضایی و در «سوتهدلان» (۱۳۵۶) با علی حاتمی. سینمای بعد از انقلاب را با «زندهباد» خسرو سینایی شروع کرد و جز «مادر» علی حاتمی بعد از انقلاب در ۹ فیلم جلوی دروبین رفت.
به جای جایزه دادن، به زندگی مردم برسید
مهم ترین اثر سینمایی کارنامهاش نقش مادر در فیلم «مادر» علی حاتمی بود که برای آن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۸ برد. به وقت بردن این جایزه ۸۲ سال داشت و واقعیت این است که از بردن آن چندان خوشحال نبود. در مصاحبهای با مجله اطلاعات هفتگی شماره نوروز ۱۳۶۹ درباره بردن جایزه از جشنواره گفته بود: «چون بهحق بوده فکر نمیکنم اهدای آن مسئله مهمی باشد. البته خیلی ممنون هستم که به یاد من بودند. اما بهجای اهدای جایزه بهتر است بروند زندگی مردم را ببینند. این جایزهها چه تاثیری دارد؟ توجه به زندگی مردم و هنرمندان و رسیدگی به آنها مهمتر است. من به هنگام دریافت جایزه به خاطر آنکه دارو مصرف کرده بودم مثل یک مجسمه شده بودم، آخر بیمار هستم.»
رقیه چهره آزاد با فریماه فرجامی در نمایی از فیلم مادر ساخته علی حاتمی
تشویق مردم از هر چیزی باارزشتر است
بعد در ادامه همین مصاحبه در پاسخ به این پرسش که این جایزه چه تاثیری در کارهای آتیاش دارد گفت: «... به نظر من همان تشویق و کف زدن مردم از هر جایزهای باارزشتر است. جایزه واقعی را مردم به هنرمند میدهند. اگر در جشنواره فیلم آن جایزه را هم به من نمیدادند مهم نبود. مهم عکسالعمل مهربانانه مردم بود.»
در آخر هم درباره استقامتی که در عالم نمایش از خود نشان داد گفت: «... در زمان ما که جایی برای تحصیل نبود و همه ما را «مطرب» صدا میکردند. حتی خود مرا خیلی اذیت کردند. اما من از رو نرفتم و ماندم و به کارم ادامه دادم. به هر صورت من راضی هستم ...»
آخرین مصاحبه رقیه چهره آزاد در مجله اطلاعات هفتگی شماره نوروز ۱۳۶۹
یادش گرامی.
منبع: اطلاعات آنلاین