عکس؛ قدیمی‌ترین شکایت ثبت‌شده‌ی مشتری در تاریخ: لوح گِلی شکایت یک مشتری عصبانی در عصر برنز

عکس؛ قدیمی‌ترین شکایت ثبت‌شده‌ی مشتری در تاریخ: لوح گِلی شکایت یک مشتری عصبانی در عصر برنز

در پژوهش‌های قرن بیستم، باستان‌شناسان در شهر باستانی «اُور» (Ur) لوح‌های زیادی پیدا کردند که همه خطاب به همین تاجر یعنی ائا-ناصر بودند. گویا این مرد، علاوه‌بر بدقولی، عادت داشته همه‌چیز را دقیق ثبت کند. لوح شکایت نَنّی تنها یکی از این نامه‌ها بود. این لوح اما، صریح‌ترین و قدیمی‌ترین‌شان است.

کد خبر : ۲۳۵۹۸۳
بازدید : ۱۸۶

در جریان یک پژوهش جذاب تاریخی، یکی از نخستین اسناد شناخته‌شده‌ی بشری از شکایت مشتری پیدا شده ؛ لوحی گِلی که نزدیک به چهار هزار سال پیش نوشته شده و نویسنده‌اش مردی به نام «نَنّی» (Nanni) از تمدن باستانی بین‌النهرین است. او به‌شدت از معامله‌ی مس ناراضی بود و برای بیان این خشم، هیچ اپلیکیشنی یا پشتیبانی تلفنی در اختیار نداشت. پس دست‌به‌کار شد و شکایتش را روی گل نوشت.

نوشتن آغاز شد تا اطلاعات تجاری را ثبت کند، نه برای شعر و داستان

پژوهش‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که از نخستین کاربردهای نوشتار، ثبت معامله‌ها و حساب‌های مالی بوده است؛ مخصوصاً در تمدن سومر و اکد که خط میخی (Cuneiform) ابداع شد. در دوران برنز که فلز مس بخش اصلی ترکیب بُرنز (Bronze) بود، معامله در این حوزه بسیار مهم و پرتنش می‌شد. در یکی از همین معاملات پرتنش بود که ماجرای این شکایت عجیب شکل گرفت.

نَنّی: تاجری که دیگر نمی‌خواست بازی بخورد

لوح شکایت نَنّی که در ابعاد کوچکی به اندازه‌ی ۱۱.۶ در ۵ سانتی‌متر نوشته شده، با صراحت و اعتراضن وشته شده. او خطاب به تاجر بدقولی به نام «اِئا-ناصز» (Ea-nāṣir) نوشته بود:  «تو شمش‌هایی [از مس] جلوی پیک من گذاشتی که بی‌کیفیت بودند و گفتی: اگر می‌خواهی، بگیر، اگر نمی‌خواهی، برو!»

این جمله، آغاز یک طوفان نوشتاری بود. به‌نظر می‌رسد نَنّی پیشاپیش پول معامله را داده بوده و تازه بعدش فهمیده چه اشتباهی کرده است.

ائا-ناصر: تاجر مسی که انگار مشتری‌گریز بود

در پژوهش‌های قرن بیستم، باستان‌شناسان در شهر باستانی «اُور» (Ur) لوح‌های زیادی پیدا کردند که همه خطاب به همین تاجر یعنی ائا-ناصر بودند. گویا این مرد، علاوه‌بر بدقولی، عادت داشته همه‌چیز را دقیق ثبت کند. لوح شکایت نَنّی تنها یکی از این نامه‌ها بود. این لوح اما، صریح‌ترین و قدیمی‌ترین‌شان است.

در بخشی دیگر از شکایت، نَنّی می‌نویسد:

«من بارها پیک‌هایی فرستاده‌ام، مردانی محترم مانند خودمان، تا کیسه‌ی پولم را که نزد تو سپرده بودم پس بگیرند، اما تو با بی‌احترامی آن‌ها را دست‌خالی برگرداندی.»

41

داستانی پشت نام‌های باستانی: تیلمون، مَگَن و افت بازار

در این لوح، نَنّی از بازرگانانی سخن می‌گوید که با منطقه‌ای به نام «تیلمون» (Tilmun) دادوستد می‌کردند. پژوهشگران هنوز مطمئن نیستند تیلمون دقیقاً کجاست؛ شاید یک منطقه‌ی معدنی یا بندر تجاری بوده است. ولی در آن دوران، مس تیلمونی با «استاندارد تیلمون» معامله می‌شده است. با این‌حال، پژوهش‌ها نشان می‌دهد که تا زمان نگارش این شکایت، تیلمون به افول رسیده و رقبایی از مگَن (Magan) بازار را در دست گرفته بودند.

این احتمال هست که ائا-ناصر نیز از همین بحران عرضه ضرر دیده و شروع کرده به پایین آوردن کیفیت بار.

پایان شکایت، آغاز پیامدهای احتمالی

نَنّی در پایان لوح می‌نویسد:

«اکنون وظیفه‌ی توست که پول مرا تمام‌وکمال بازگردانی. بدان که از این پس هیچ مسی از تو نمی‌پذیرم مگر آن‌که خودم دانه‌دانه شمش‌ها را در حیاطم انتخاب کنم.»

سرنوشت این شکایت مشخص نیست. نمی‌دانیم آیا نَنّی توانست پولش را پس بگیرد یا نه، اما آن‌چه مسلم است، این است که صدای او بعد از هزاران سال هنوز شنیده می‌شود و با قدرت.

منبع: عصر ایران

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید