«دُرّ شَهوار سلطان»؛ شاهدخت عثمانی که «رضاخان» او را برای پسرش میخواست

«دُرّ شَهوار سلطان» با نام کامل «خدیجه خیریه عایشه درّشهوار سلطان»، تنها دختر عبدالمجید دوم آخرین خلیفه عثمانی بود؛ دختری که اگرچه پدرش از خلافت عزل شده بود، اما با اینحال زیبایی و تبار سلطنتیاش باعث شده بود خواستگاران زیادی در میان شاهزادگان جهان اسلام داشته باشد.
فرادید| درّشهوار در ۲۶ ژانویه ۱۹۱۴ و در واپسین روزهای خلافت عثمانی در کاخ چاملیجا در استانبول به دنیا آمد. دوران کودکیاش همزمان با دوران ناآرام سیاسی امپراتوری بود و خیلی زود شاهد پایان خلافت و تبعید خاندان سلطنتی شد.
به گزارش فرادید؛ پس از انقراض سلطنت عثمانی در مارس ۱۹۲۴، درّشهوار همراه خانوادهاش به نیس در جنوب فرانسه مهاجرت کرد. تبعید، زندگی مجللی را که به آن عادت داشتند از آنها گرفت و آنها را با چالشهای جدیدی روبهرو کرد. با این حال، خانواده عبدالمجید دوم، به لطف حمایتهایی از سوی برخی حاکمان مسلمان، از جمله حاکم حیدرآباد هند، توانستند زندگی خوبی داشته باشند.
درّ شهوار در کودکی
در نوجوانی، زیبایی برجسته، رفتار موقر و اصالت خانوادگی درّشهوار سلطان باعث شد که توجه بسیاری از شاهزادگان و پادشاهان جهان اسلام به او جلب شود. گفته شده که رضاخان پهلوی قصد داشت درّشهوار را برای پسرش محمدرضا پهلوی به همسری بگیرد و از این طریق پیوندی میان خاندان پهلوی و خاندان عثمانی برقرار کند. همزمان ملک فؤاد اول پادشاه مصر نیز به فکر ازدواج درّشهوار با پسرش فاروق بود.
از سوی دیگر، نظام میر عثمان علی خان، حاکم ثروتمند ایالت حیدرآباد هند نیز که از خلیفه تبعیدی حمایت مالی میکرد، فرزند بزرگش شاهزاده اعظم جاه را به عنوان خواستگار جدی درّ شهوار معرفی کرد. افزون بر این، شاهزاده محمد عابد، فرزند سلطان عبدالحمید دوم نیز پیشنهاد ازدواج داد، اما عبدالمجید دوم به بهانه کمسن بودن دخترش این درخواست را رد کرد. حقیقت آن بود که عبدالمجید از پیش تمایل داشت درّشهوار را به خانواده نظام حیدرآباد پیوند دهد؛ پیوندی که میتوانست موقعیت دخترش را در تبعید حفظ کند.
در شهوار در کنار پدر و همسرش
در نهایت، در سال ۱۹۳۱، پس از مذاکراتی طولانی دربارۀ مهریه و سایر مسائل، ازدواج درّشهوار با اعظم جاه نهایی شد. این وصلت نه تنها پیوندی خانوادگی، بلکه اتحادی سیاسی و مالی نیز برای خانواده عبدالمجید دوم به شمار میرفت.
پس از ازدواج، درۀشهوار لقب «دردانه بیگم» گرفت و به عنوان «شاهدختِ بِرار» در جامعه حیدرآباد شناخته شد. زندگی جدیدش در هندوستان، به ویژه در شهر حیدرآباد، با فعالیتهای گسترده اجتماعی، فرهنگی و خیریه همراه بود. او به زبانهای ترکی، فرانسوی، انگلیسی و اردو تسلط کامل داشت و با بهرهگیری از این تواناییها، نقش پررنگی در ترویج آموزش دختران، توسعه خدمات درمانی و ارتقای وضعیت زنان در جامعه ایفا کرد.
درّشهوار در کنار دخترعمویش نیلوفر سلطان، یکی از چهرههای مهم اجتماعی حیدرآباد شد. هر دوی آنها با حمایت حاکم حیدرآباد و آزادیهایی که او به آنها میداد، توانستند چهرهای مدرن و مترقی از زنان مسلمان در هند به نمایش بگذارند.
با این حال، اختلافات زناشویی سرانجام به جدایی درّ شهوار و اعظم جاه در اواسط دهه ۱۹۵۰ انجامید. پس از طلاق، درّشهوار مدتی در حیدرآباد ماند و سپس به لندن نقل مکان کرد و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد.
او در سالهای پایانی عمر همچنان عنوان «شاهدخت برار» را حفظ کرد و نقش فعالی در امور خیریه و فرهنگی ایفا نمود. او در سال ۲۰۰۴، آخرین سفر خود را به حیدرآباد انجام داد.
درّشهوار سلطان سرانجام در ۷ فوریه ۲۰۰۶ در لندن درگذشت و در گورستان بروکوود این شهر دفن شد.