سفر به ایران قدیم؛ شاه از انرژی اتمی چه میخواست؟ نخستین دستورهای شاه برای شکل گیری سازمان انرژی اتمی چه بود؟

درست سریک ماه بنده گزارشم حاضر شد و این گزارش عبارت بود از یک مقداری اساس تشکیلاتی شروع کار و قانونی که برای این موضوع لازم است و نحوه عمل سازمان انرژی اتمی هنوز برنامه کار در این گزارش نبود.
اکبر اعتماد، موسس و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی بود. در سال ۱۳۴۷ به سمت اولین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی، که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهشهای علمی (CNRS) در فرانسه بود، منصوب شد. در سال ۱۳۵۳ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست گرفت و این سازمان را بنیان نهاد. اعتماد تا سال ۱۳۵۷ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست داشت. این گفتگوها توسط فرخ غفاری در پاریس انجام شده است.
دکتر اعتماد: دردانشگاه تهران پس از اینکه مدتی مرا پس و پیش کردند و اذیت کردند که آن داستان دیگری است و اگر میگویم اذیت کردند، به علت این بود که مانژمنت نداشتند. یک موضوعی را به من گفتند که درس بدهم، از این درس فوقالعاده خاطره تلخی دارم برای اینکه من نمیدانستم که در ایران چه درس میدادند وسطح دانشگاهها در چه حد است.
بعدهم بنده تک و تنها شروع کردم به مطالعه چون هیچ دستگاهی در مملکت نبود که بتواند کمک بکند، نیات اعلیحضرت آنروز بر بنده خیلی روشن نبود، خیلی که، هیچ روشن نبود. امیرعباس هویدا کمی میدانست، اصفیا کمی میدانست و من چند دفعه که با آنها صحبت کردم خیلی کمک زیادی نکردند، فقط آنروز به من گفتند که گرفتاری فکر اعلیحضرت در مورد آینده انرژی ایران این است که این انرژی را اولاً ما تا چه حد داریم که بتوانیم در سالهای آینده مصرف کنیم و دوم اگر هم داشته باشیم تا چه حد صلاح است که این انرژی را که مصارف وسیع دیگر صنعتی دارد آیا این اجازه را در قبال تاریخ داریم که این انرژی را باینطریق بسوزانیم و بعد یکروز ملت ایرانرا از این فرآوردهای که فعلا در اختیارش دارد محروم کنیم آیا لازم نیست که از حالا شروع به مطالعه بشود که اتم جایگزین این انرژیها بشود، این ایده اساسی بود که در مغز اعلیحضرت بود.
درست سریک ماه بنده گزارشم حاضر شد و این گزارش عبارت بود از یک مقداری اساس تشکیلاتی شروع کار و قانونی که برای این موضوع لازم است و نحوه عمل سازمان انرژی اتمی هنوز برنامه کار در این گزارش نبود، چون برنامه کار را بنده تنها نمیتوانستم ایجاد بکنم برای اینکه لازم بود گروهی تشکیل میشد و کم کم برنامه کار ایجاد میشد ولی آن چیزی که مسئولیت بنده بود راهگشائی جلوی دولت بود که دولت چطور وارد اینکار بشود.
از لحاظ دولت قانون میخواست و سازمان میخواست و تشکیلات میخواست که اینها را بنده پیشنها دکردم. سریکماه با امیرعباس هویدا شرفیاب شدیم که گزارش را حضور اعلیحضرت عرض کنیم چون گزارش تا آنروز هم گزارش دولت بود و هم گذاش بنده طبق فرمان اعلیحضرت وبنابراین هم هویدا میبایستی میبود و هم بنده خوب یادم هست که اعلیحضرت با هواپیما از بندرعباس تشریف میآوردند و در فرودگاه شرفیاب شدیم حضورشان و از آنجا هم با هلی کوپتر رفتیم و بعد وقتیکه اجازه فرمودند نشستیم دور یک میز فرمودند یعنی اولین حرفی که زدند این بود که من الان از بندرعباس میآیم و هروقت که با هواپیما یا هلیکوپتر ایران را میگردم و میبینم هر جا که میروم آثار خرابی است. ای کشور بعد از این همه تاریخ و دورانهای سازندگی که داشته تقریباً هیچ چیز در آن نمانده است جز آن چیزهایی که در عرض سالهای اخیر ساخته شده است.
یک مقداری کار انجام شده و یک مقداری سازندگی شده تا آن حدی که من میتوانستم (یعنی اعلیحضرت میفرمودند) یک مقداری رشتههای صنعتی در ایران راه انداختیم که امیدوارم اینها پایه فعالیتهای آینده ایران باشد، یک مقداری تأسیسات زیربنائی ایجاد شده که امیدوارم گسترش پیدا بکند. دریک زمینه علیرغم تمام مردم ایران من نگران هستم و آن زمینه انرژی است اینکه میفرمودند علیرغم مردم ایران نه اینکه برضد مردم، یعنی علیرغم آن تصوری که مردم ایران داشتند که همیشه فکر میکردند که آنها از لحاظ انرژی مشکلی نخواهند داشت و روی گنج نشستهاند.
اعلیحضرت همان روز فوقالعاده نگران داستان انرژی بودند و فرمودند که این آخرین کار من است یعنی اگر این برنامه را من اجراء بکنم و بــه راه بیندازم فکرمیکنم که فعلا تا آن حدی که در مغزم داشتم و ایجاد برنامه در مملکت میخواستم بکنم شده است و بعد دیگر مسأله پیگیری است و ادامه این برنامهها و فرمودند که در اینکار، در هر صورت باید موفق بشویم.
منبع: انتخاب