داستان جنگ «تروآ»؛ انسانهایی که میجنگیدند و خدایانی که تصمیم میگرفتند

بر پایه کتاب ایلیاد هومر، جنگ تروآ زمانی آغاز شد که شاهزاده تروا یعنی پاریس عاشق هلن زیبارو، دختر پادشاه یونان شد.
فرادید| بر اساس شعر حماسی و افسانهای هومر، جنگ تروآ یکی از مخربترین جنگهای تاریخ یونان بود که تمام ایالتهای یونانی در آن شرکت کردند و ده سال شهر برج و بارودار تروآ در آسیای صغیر را محاصره کردند. اما منشأ این جنگ چه بود؟ بنا به روایت هومر، جنگ زمانی آغاز شد که شاهزاده جوان تروآ، پاریس، ملکه زیبای اسپارتا به نام هلن را ربود.
به گزارش فرادید، کار او فقط توهین شخصی به همسر هلن یعنی منلائوس نبود، بلکه شکستن قوانین مهماننوازی نیز به شمار میرفت. اما آیا این عشق بود که او را به چنین جنایتی سوق داد یا هوس؟ یا شاید پاریس فقط ابزاری برای عملی کردن اراده خدایان بود؟
تروآها چه کردند که یونانیان را خشمگین کرد؟
پاریس، اثر آنتونیو کانُوا، ۱۸۱۹
زمانی که پاریس الکساندروس در اسپارتا مهمان بود، هلن را اغوا کرد و او را به همراه گنجینهای ارزشمند به تروآ برد. این کار تنها جرم علیه پادشاه یعنی منلائوس نبود، بلکه توهین به زئوس نیز محسوب میشد؛ چرا که او حامی قانون مهماننوازی بود. این رسم که به آن زِنیا (xenia) میگویند، نوعی رابطه متقابل بین میزبان و مهمان بود که با دادن هدایا و ضیافتها مستحکم میشد و بخش اصلی زندگی و دیپلماسی محسوب میشد. شکستن این رسم مقدس موجب شد یونانیان به جنگ تروآ بروند. گناه فقط متوجه پاریس نبود، بلکه کل شهر تروآ که رفتار او را پذیرفتند، مسئول دانسته شدند. منلائوس خود اعلام کرد دلیل آغاز جنگ، شکستن زِنیا بود:
«ای زئوس بلندمرتبه، مرا یاری رسان تا انتقام ظلمی را که الکساندروس (پاریس) بر من روا داشت بستانم. او را به دست من مغلوب ساز تا آیندگان نیز از بیمهری در حق میزبانی که با نیکخواهی از آنان پذیرایی کرده بهراسند.» (هومر، ایلیاد، کتاب سوم)
در کتاب سوم ایلیاد، یونانیان و تروآییها صلح کردند و توافق شد منلائوس و پاریس در یک نبرد تنبهتن نتیجه جنگ را روشن کنند. اگر یونانیان پیروز میشدند، تروآ باید هلن و گنجینه را بازمیگرداند و غرامت میپرداخت. اما اگر تروآییها پیروز میشدند، یونانیان باید محاصره را پایان داده و بازمیگشتند. شرایط توافق با سوگندها و نیایشهایی به زئوس مُهر تأیید خورد و نبرد آغاز شد، اما کوتاه بود؛ درست زمانی که پاریس در آستانه شکست قرار داشت، ناگهان در ابری غلیظ ناپدید شد. تروآییها او را نیافتند و یونانیان اعلام پیروزی کردند. اما در نقض آتشبس، جنگجویی به نام پانداروس از تروآ پیکانی به سمت منلائوس شلیک کرد و او را زخمی کرد.
چگونه داوری پاریس به آغاز جنگ تروآ منجر شد؟
داوری پاریس، منسوب به نقاش سوئینگ، حدود ۵۴۰–۵۳۰ ق. م.
آنچه یونانیان نمیدانستند این بود که خدایان در این امر دخالت کردهاند. در واقع الهه آفرودیت که نگران جان پاریس بود او را از میدان نبرد به قصر منتقل کرد. سپس زئوس جلسهای در کوه المپ تشکیل داد تا تصمیم بگیرد آیا جنگ طبق توافق پایان یابد یا خیر. اما هرا، دشمن تروآییها، خواهان ادامه جنگ بود. در ازای این خواسته، زئوس توافق کرد اگر روزی خواست، شهر مورد علاقه هرا را نابود کند. او آتنا را فرستاد تا تروا را تحریک به نقض جنگ تن به تن کند. آتنا در قالب لاودوکوس، پانداروس را فریب داد تا به منلائوس حمله کند و جنگ از نو شعلهور شد.
تروآییها یونانیان را عقب میرانند، اثر جیووانی باتیستا اسکولتوری، سال ۱۵۳۸ میلادی
عشق آفرودیت به پاریس و دشمنی آتنا و هرا با تروآییها ریشه در واقعهای به نام «داوری پاریس» دارد. پاریس مأمور شد تا از میان سه الهه، زیباترین را برگزیند. هر یک جایزهای پیشنهاد دادند:
• هرا: پادشاهی بر همه انسانها
• آتنا: مهارت جنگی بیهمتا
• آفرودیت: زیباترین زن جهان به عنوان همسر
پاریس جایزه آفرودیت را برگزید. در ایلیاد فقط اشارهی کوتاهی به این رویداد شده و سایر نویسندگان بعدی آن را بسط دادهاند:
«همهی دیگر خدایان خشنود بودند، جز هرا، پوزئیدون، و دوشیزهی چشمدرخشان، آتنا، چرا که پیشتر ایلیونِ مقدس، پریام و مردمانش، نزد آنان منفور گشته بودند، بهسبب نادانیِ الکساندر (پاریس)، آنگاه که آن الههها به صحن اندرونیاش آمدند و او آنکه تمنای شهوانیاش را برآورده بود بر دیگران برتری داد و ستود. » (ایلیاد، کتاب ۲۴، بندهای ۲۵–۳۰)
اریس چه نقشی در آغاز جنگ داشت؟
مسابقهی زیبایی در میانهی جشنِ ازدواجِ الهه تتیس و پهلوانِ فانی، پِلهئوس برگزار شد. الهه تمیس راز سرنوشت را برای زئوس آشکار کرد: اینکه تتیس که زئوس خود دل در گروی مهرش نهاده بود، تقدیرش آنست که پسری بزاید که از پدرش نیرومندتر خواهد بود. زئوس، بیمناک از آنکه روزی بهدست آن فرزند از تخت فرو افتد، تتیس را از آنِ پلهئوس کرد. و از پیوند آن دو، آشیل زاده شد؛ بزرگترین جنگاور میان همهی یونانیان. همهی خدایان و الههها به جشنِ پیوند فراخوانده شدند، جز اریس، الههی نفاق و ستیز. اریس، دلآزرده از این بیمهری، سیبی از باغ هسپریدها برداشت و روی آن نوشت: «برای زیباترین.» سپس آن را میان بزم انداخت. هرا، آتنا و آفرودیت هر یک آن سیب را شایستهی خود دانستند و میان آنان جدالی درگرفت که کدام سزاوارتر است تا عنوان «زیباترین» را از آنِ خود سازد. برای پایان دادن به این نزاع، زئوس به هرمس فرمان داد تا ایشان را به کوه آیدا برده و داوری را به پاریس، شاهزادهی تروآ بسپارند.
زئوس چه نقشی در جنگ تروآ داشت؟
مجسمه زئوس در معبد المپیا، طراحی آلفرد چارلز کنراد، ۱۹۱۳–۱۹۱۴ م.
اما در نهایت، بزرگترین مسئول آغاز جنگ تروآ، خود زئوس بود. اراده او مطلق بود. او هم داور سرنوشت و هم عامل تحقق آن بود. در آغاز ایلیاد آمده که تمام آنچه در داستان به وقوع پیوسته بنا به اراده زئوس بوده است:
بخوان، ای الهه از خشم ویرانگر آشیل، فرزند پلهئوس؛ خشمی که رنجی بیپایان بر آخاییان افکند و روان پاک پهلوانان بیشمار را به ژرفای هادس فرستاد، تنهاشان را طعمهی سگان و مرغان ساخت و خواست زئوس را به تمامی به انجام رساند. (ایلیاد، کتاب ۱، بندهای ۱–۵)
در این حماسه بهروشنی پیداست زئوس از پیش مقدر کرده بود تروآ نابود شود و هیچیک از اعمال انسانها نه در سپاه یونان و نه در جانب تروآ نمیتوانست سرنوشت را تغییر دهد. سرنوشت تروآ از دیرباز رقم خورده بود، چهبسا حتی پیش از آنکه پاریس قانون مقدس مهماننوازی را زیر پا گذارد. یونانیان بر این باور بودند که خدایان در این نبرد پشتیبان ایشانند و آگاممنون و منلائوس هر دو تردید نداشتند که زئوس، تروآ را بهخاطر بیاعتنایی آشکار پاریس به قانون مقدس مهماننوازی مجازات خواهد کرد. با این حال، خود زئوس هیچگاه نشان نداد از این ماجرا اندکی هم آزرده باشد. زئوس بارها از عشق عمیقش به تروآ و مردمش سخن گفت.
هنگام نبرد تنبهتن میان منلائوس و پاریس، زئوس پذیرفت که یونانیان پیروز شدهاند و چنان مینمود که آماده است جنگ را پایان دهد و به پاریس اجازه دهد بیآنکه تاوان نقض قانون مهماننوازی را بدهد، بگریزد. اما سپس، به هرا و آتنا اجازه داد پیمان صلح را که خود زئوس باید پاسدار و نگاهبان آن میبود، بشکنند.
سپر با نقش برجستهای از محاصره تروآ، فرانسه، حدود سالهای ۱۵۸۰ تا ۱۵۹۰ میلادی
در ایلیاد، جز آن بیت منحصربهفرد که به داوری پاریس و ربودن هلن گواهی میدهد، دلیل روشنی بر سرنوشت محتوم سقوط تروآ نیامده است. اما حماسهای دیگر، گمشده و پراکنده در روزگار، روشنگر این راز است.
در کیپریا، آن داستان کهن که پس از ایلیاد نگاشته شد و پیشدرآمدی است بر اشعار هومر، زئوس با تمیس پیمان بست تا جنگ تروآ را برانگیزد. پژوهشگران این اثر نوشتهاند که این نقشه برای کاستن جمعیت زمین و سبک کردن بار سنگین آدمیان در دل آسمانها شکل گرفت. این را نمایشنامههای اوریپیدس، همچون «اورستس» و «هلن» به روشنی تأیید میکنند.
باتوجه به شهرت و محبوبیت نمایشنامههای اوریپیدس، شگفتآور است که تقریباً هیچ نویسندهای پس از آن به این دلیل برای جنگ اشاره نکرده است.
چرا یونانیان به تروآ حمله کردند؟
لِکتیخوس با نقوش قرمز که منلائوس را در حال تعقیب هلن نشان میدهد، آتیکا، حدود سالهای ۴۵۰ تا ۴۴۰ پیش از میلاد.
طبق روایت هرودوت، مورخ قرن پنجم ق. م، پس از ربودن هلن، بادهای شدید پاریس را به جای تروآ به مصر بردند. برخی از همراهانش از او رویگردان شدند و به معبد هرکول پناه برده و به کاهنان گفتند پاریس چه کرده است. فرعون مصر، پروتئوس، هلن و گنجینه را ضبط کرد و قول داد تا زمانی که منلائوس برسد، از آنها محافظت کند.
اما یونانیان هرگز به مصر نرفتند. آنها مستقیم به تروآ حمله کردند و خواستار بازگرداندن هلن و گنجینه شدند. تروآییها توضیح دادند هیچکدام در شهر نیستند و در مصر هستند. ولی یونانیان حرفشان را باور نکردند و به شهر حمله کردند.
در متون کشفشده از پادشاهی هیتی، نامههایی بین شاه هیتی و شاهی به نام «آخییَوا» (که پژوهشگران آن را همان آکاییها یا یونانیان میدانند) وجود دارد. در این نامهها به شهری به نام ویلوشا اشاره شده که بیشتر محققان آن را همان تروآ میدانند.
در قرن سیزدهم ق. م، ویلوشا مورد حمله یک دزد دریایی به نام پیامارادو قرار گرفت که با پادشاه آخییَوا در ارتباط بود. شاه هیتی از پادشاه آخییَوا خواست تا جلوی این دزد را بگیرد. این ماجرا لزوماً با داستان هومر تطابق کامل ندارد، ولی نشان میدهد در آن دوره واقعاً درگیریهایی میان یونانیان و تروآییها رخ داده است.
پلاک برجستهای از یک شخصیت ریشدار که عصایی در دست دارد، متعلق به نوشتههای هیروگلیف هیتیها، حدود هزاره اول پیش از میلاد.
در ایلیاد، شخصیتها از ماجرای عروسی تتیس و پلهئوس بیخبرند. حتی پاریس و هلن هم آن را یاد نمیکنند. از نگاه فانیان، تنها دزدیده شدن هلن آغازگر جنگ بود. یونانیان باور داشتند خدایان با آنها هستند، ولی نمیتوانستند درک کنند انگیزههای واقعی خدایان چیست. بارها و بارها، خدایان برخلاف ارزشهایی که انسانها به آنها نسبت میدادند، رفتار میکردند. پاریس مسئول عملش بود، اما تنها ابزار اجرای خواست زئوس بود. زئوس بود که جنگ تروآ را طراحی کرد، تتیس را به پلهئوس داد و پاریس را برای داوری میان الههها برگزید. پس اگرچه پاریس گناهکار بود، اما تنها مجری اراده زئوس بهشمار میرفت.
مترجم: زهرا ذوالقدر