سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۵۱: شاه از قرارداد دوستی ۱۵ ساله شوروی با عراق خیلی عصبانی است

یادداشتهای اسدالله علم: باری بعد شرفیاب شدم. نطق شاهنشاه را برای نیکسون تقدیم کردم. دیروز خیلی شدید بر علیه شوروی دیکته فرموده بودند، چون از قرارداد دوستی پانزده ساله ای که شوروی با عراق بسته است شاهنشاه خیلی عصبانی هستند. به علاوه هنگام جشنهای شاهنشاهی در تخت جمشید - پیش از عقد پیمان شوروی و عراق - به شوروی ها گفتیم: ما از دوستی شما با عراق نگرانی داریم، آنها تقریباً به حرف ما بی اعتنایی کردند.
کد خبر :
۲۴۳۶۷۴
بازدید :
۱۱۴
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۵۱: صبح طبق معمول عده زیادی را در منزل راه انداختم. بین اینها یک نفر بود که در فیروزکوه دامداری میکند. مراتع والاحضرت محمودرضا را اجاره کرده. والاحضرت با آن که از او پول اجاره را گرفته اند، باز در عین حال به کسی دیگر اجاره داده اند، شکایت کرده بود، من رسیدگی کردم، دیدم راست میگوید. گزارش به عرض رساندم. شاهنشاه فرمودند: ژاندارمری پس بگیرد و به همین شخص بدهد. خیلی خوشحال شدم که بالاخره به درد دل یک نفر مظلوم رسیدم. خدا به شاه عمر بدهد. اگر حقایق به عرض برسد، محال است برخلاف عدالت امری صادر کند.
باری بعد شرفیاب شدم. نطق شاهنشاه را برای نیکسون تقدیم کردم. دیروز خیلی شدید بر علیه شوروی دیکته فرموده بودند، چون از قرارداد دوستی پانزده ساله ای که شوروی با عراق بسته است شاهنشاه خیلی عصبانی هستند. به علاوه هنگام جشنهای شاهنشاهی در تخت جمشید - پیش از عقد پیمان شوروی و عراق - به شوروی ها گفتیم: ما از دوستی شما با عراق نگرانی داریم، آنها تقریباً به حرف ما بی اعتنایی کردند. باری امروز فرمودند: قدری تعدیل شود. خودشان اصلاح فرمودند... قدری در مورد نطقهای پادگورنی و نیکسون گفت و گو شد که دیشب در ضیافت کرملین ایراد شده. هر دو خواسته اند که همکاری نزدیک بکنند و در مسائل جهانی راه صلح بپیمایند و دنیا را به جنگ نکشانند. در ملاقات امروز هم در خصوص سعی در برانداختن امراض و جلوگیری از فساد [محیط] ecology تصمیم گرفته اند. خیلی عجیب است، مهمترین علت فساد خود آنها هستند. نه این که هوا را فاسد میکنند، بلکه این کره خاکی را اخلاقاً و معناً به کثافت کشیده اند. البته تا بوده، همین بوده. اقویا غالباند و در غلبه، همه کار جائز است: الحکم لمن غلب. از این مذاکرات زیاد شد. باز هم شاهنشاه از رویه انگلیس ها اظهار رضایت فرمودند که به کلی عوض شده اند. از وقتی که انگلیس بیشتر خود را اروپائی حس می کند، رویه آنها با ما به کلی عوض شده است و صمیمانه تر کنار می آیند. عرض کردم: آمریکایی ها هم همین طور. فرمودند: آخر کس دیگری در این منطقه ندارند. درست هم فرمودند. قدری در مورد عربستان سعودی صحبت کردیم که بیچاره ملک فیصل خیلی به ارتجاع گراییده، اخیراً سینماها را بسته است. من عرض کردم: او را روشنفکر تر از این تصور میکردم. فرمودند: سال گذشته مگر سر ناهار در فرودگاه ندیدی چه مزخرفاتی گفت؟ واقعاً هم حرفهای عجیبی میزد. مثلاً میگفت: جهودها باید هر سال یک دفعه نان با خون مسلمان بخورند و هر جهودی وظیفه دارد این کار را بکند! راجع به جانشینی او صحبت شد. فرمودند: پرنس فهد بیشتر از پرنس محمد شانس دارد. فرمودند: یک انگلیسی - فکر میکنم وزیر خارجه انگلیس باشد - به من میگفت: فهد خیلی خوشگذران است. من گفتم خوشگذرانی مانع کار نمیشود و در آن وقت فکر میکردم خود ما هم که آخر قدری خوشگذرانی میکنیم. عرض کردم: شاهنشاه هر هفته یکی دو ساعت وقت به این کار میدهید، غیر از آن است که فکر و ذکر شما همین باشد. اگر این کار را نکنید، با این بار و فشار روحی تلف میشوید.
باری مرخص شدم.... بعد از ظهر منزل آمدم، قدری کار کردم. مقدار زیادی پیاده روی کردم.... شاهنشاه صبح فرموده بودند، به نفتیها بگو تا قبل از آمدن نیکسون باید جواب مطالب مرا بدهند. آنها را خواستم و ابلاغ کردم.
آمریکایی ها در ویتنام به شدت به بمباران ادامه میدهند. ویتنامی های شمالی هم سعی دارند [شهر] هوئه را بگیرند و تلفات سنگینی در زیر بمباران بی امان آمریکایی ها میدهند. نیکسون و برژنف هم در مسکو بر سر مسائل آلودگی هوا گفت و گو میکنند! عریضه [ای] در خصوص اعدام نکردن محکومین عرض کردم....
منبع: انتخاب
۰