سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، شنبه ۱ مهر ۱۳۵۱: شاه گفت اسم مضحکی در اعلامیه ترکیه و عراق روی خلیج فارس گذاشتهاند

یادداشتهای اسدالله علم: شاه فرمودند: اسم مضحکی هم در اعلامیه ترکیه و عراق روی خلیج فارس گذاشتهاند: خلیج فارس و عرب! و مدتی با عصبانیت خندیدند...
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
۱ مهر ۱۳۵۱: امروز صبح شاهنشاه، والاحضرت همایونی و والاحضرتها را به مدرسه بردند، چون سال تحصیلی شروع میشود. این کار را علیا حضرت شهبانو همه ساله میکردند. چون تشریف ندارند، اعلیحضرت همایونی این کار را فرمودند. از حق نباید گذشت وادار کردن شاهنشاه به این گونه امور خانوادگی در اثر تلقین علیا حضرت شهبانو است و بسیار هم خوب است. ما دیدیم که بر والاحضرت شهناز بر اثر بی توجهی چه آمد. والاحضرت ثریا - علیا حضرت سابق - اجازه نمیداد این بچه پدرش را ببیند. عروسی ایشان هم با اردشیر زاهدی بر سر همین بی توجهی بود. ملک فیصل پادشاه مقتول عراق خواستگار ایشان شده بود که باز هم بر اثر بی توجهی سر نگرفت. در این مورد که باید شکر خدا را کرد.
صبح شرفیاب شدم و اتفاقاً اوّل صحبت شهناز پیش آمد که شاهنشاه اجازه نفرموده بودند شرفیاب شود. نامه عرض کرده بود. فرمودند: در این زمینه تحقیقاتی بکنم... که تعهداتی بر عهده دولت ایران از این بابت تعلق نمیگیرد، چون این کار را شوهر دیوانه ایشان میکند.
باری صبح که شرفیاب شدم، شاه را ناراحت یافتم. تعجب کردم. آیا بر سر این است که من ۳۶ ساعت غیبت کردهام؟ با آن که اظهار مرحمت زیاد کردند، ولی احساس ناراحتی در شاهنشاه کردم... به عرض رساندم عراقیها میخواهند لوله نفتی را به مدیترانه بکشند و مسافرت بکر به آنکارا برای این بوده است. مدتی از ترکها اظهار عدم رضایت فرمودند که نسبت به ما فعلاً عقده پیدا کردهاند، چون از همه حیث ما جلو افتادهایم. مثلاً ترکیه میخواهد در ظرف ده سال هیجده ملیارد لیره ترک که تقریباً ۹ ملیارد تومان یا یک ملیارد دلار میشود خرج تسلیحات بکند که ارتش خود را مدرنیزه کند، در صورتی که ما هر سال یک ملیارد دلار صرف ارتش میکنیم. معلوم است نسبت به ما عقده پیدا میکند. مضافاً بر پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی فوق العاده ما. بعد فرمودند: اسم مضحکی هم در اعلامیه ترکیه و عراق روی خلیج فارس گذاشتهاند: خلیج فارس و عرب! و مدتی با عصبانیت خندیدند...
عرض کردم: آیا گزارش مذاکرات افشار سفیر شاهنشاه در لندن با شیخ ابوظبی در لندن به عرض رسید؟ فرمودند: بلی سفیر انگلیس را بخواه و بگو با هر دو راهی که افشار جهت رفع کدورت ما جلوی پای شیخ گذاشته است، موافقم. من دیگر نپرسیدم که آن راه چیست، چون فکر کردم لابد وزارت خارجه انگلیس به سفیر خبر میدهد - اتفاقاً امشب که سفیر را خواستم و به او گفتم اطلاعی از این دو راه نداشت؛ فردا مجدداً از پیشگاه شاهانه خواهم پرسید.
مدتی راجع به افغانستان و این که دارند با ما کنار میآیند و منافع خودشان را درک کردهاند و موقعیت خودشان را هم درک کردهاند که کشور فقیر و بدبختی هستند و فقط ما میتوانیم به آنها کمک بدهیم، [گفتوگو کردیم]گزارشی در خصوص این که مذاکرات اعراب با کمپانیهای نفتی در لندن دارد به نتیجه نزدیک میشود، عرض کردم.
شاهنشاه از من پرسیدند: نطق مرا در دانشگاه پدافند ملی خواندی؟ عرض کردم از رادیو شنیدم. فرمودند: [نکته های]nuances آن چه بود؟ عرض کردم تمام جواب دندان شکن به اتحاد شوروی و عراق بود. خوششان آمد که مطلب را کاملاً درک کرده بودم.
بعد از ظهر در رکاب شاهنشاه به دانشگاه تهران رفتیم، به مناسبت آغاز سال تحصیلی. مراسم خوبی بود.
سر شام در کاخ علیا حضرت ملکه پهلوی رفتم خوشم آمد که سر شام شاهنشاه این مطلب را مطرح فرمودند که شوروی کشور جلو افتادهای نیست. از لحاظ اجتماعی کاملاً درست میفرمایند، ولی خود این فکر به انسان [دلگرمی]courage زیاد میدهد که شاه وضع خود و کشورش را خیلی بالا میبیند. قدری هم در خصوص مسافرت علیا حضرت شهبانو به چین مذاکره شد و احترامات فوق العاده که برای شهبانو قائل شدهاند.
منبع: انتخاب