سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، دوشنبه ۳ مهر ۱۳۵۱: شاه میگوید شورویها خیلی علاقهمند هستند که از اروپا خیالشان راحت شود

یادداشتهای اسدالله علم: شاهنشاه فرمودند: شورویها خیلی علاقه مندند که از اروپا خیالشان راحت شود که خود را در مقابل چین جمع و جور کنند. برعکس چینیها مایلند تا آن جا که ممکن است در قبال شوروی موی دماغ بتراشند. این هم که به ما این قدر اهمیت دادهاند، همین موضوع است. البته کاملاً نظرات شاهنشاه صائب است و هیچ [وهمی]illusion ندارد.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
۳ مهر ۱۳۵۱: صبح کمیسیونی داشتم. از رئیس سازمان برنامه، رئیس صنایع نظامی ارتش و رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر که پیشنهادات کمپانی آمریکایی وستینگهاوس را در مورد [انبار لوازم الکترونیک]electronic depot [جهت تمام تأسیسات ارتش]بررسی کنیم.
بعد شرفیاب شدم. اول شرفیابی پرسیدند: موضوع وستینگهاوس راکی رسیدگی میکنی؟ عرض کردم: همین الان در دفترم مشغول هستند. استنباط کردم: شاهنشاه خوششان آمد. بعد باز در مورد اثر فرمایشات خودشان در دانشگاه پدافند ملی سؤال فرمودند. عرض کردم: فکر میکنم خوب بود، جز این که اگر ما بخواهیم در مقابل عراقیها همه چیز را ویران کنیم، معنی آن این است که خودمان را ضعیف میدانیم. در قبال شوروی چیز دیگر است.. فرمایشات شاهانه کلی بود. ممکن است چنین تعبیری بشود. قدری فکر کردند، چیزی نفرمودند، ولی فرمودند: چینیها عین این دکترین را دارند. بعد در مورد کمک فوق العاده نظامی شوروی به سوریه بحث شد. فرمودند: اصولاً من به غربیها گفتهام که شما در مورد [امنیت]یک منطقه در دنیا مثلاً اروپا پافشاری میکنید، اگر منطقه دیگر را رها کنید، این پافشاری هیچ نتیجه ندارد، زیرا در حقیقت جنگ بین کله گنده هاست. در منطقه دیگری که شروع شد باز هم همه را آلوده میکند. به این جهت به توسط خود تو براندت. بعد از مذاکره من با او از لندن جواب فرستاده که من این نکته را درک میکنم و در سفر خود به انگلیس با رئیس الوزرای انگلیس هم صحبت کردم که سیاست کشورهای غربی و [امنیت]مناطق مختلف جهان باید یک سیاست مجتمع باشد. البته شورویها خیلی علاقه مندند که از اروپا خیالشان راحت شود که خود را در مقابل چین جمع و جور کنند. برعکس چینیها مایلند تا آن جا که ممکن است در قبال شوروی موی دماغ بتراشند. این هم که به ما این قدر اهمیت دادهاند، همین موضوع است. البته کاملاً نظرات شاهنشاه صائب است و هیچ [وهمی]illusion ندارد.
بعد راجع به والاحضرتها صحبت شد. من عرض کردم: والاحضرت همایونی از کاخ سعد آباد به نیاوران به مدرسه [میروند]، اجازه فرمایید با اتومبیل مرسدس زره پوش اعلیحضرت همایونی که من پارسال خریدم تشریف ببرند. فرمودند: نمیخواهم روح بچه را این قدر ناراحت کنم. عرض کردم: چاره نیست. بعد در خصوص هوش والاحضرت همایونی و قدرت ایشان در اتومبیل راندن صحبت شد. عرض کردم: قدری خطر دارد. فرمودند: بهتر است خطر داشته باشد تا یک بچه ننه پخمه مثل احمد شاه قاجار تربیت کنم. در خصوص والاحضرت علیرضا صحبت کردند. فرمودند: از من پرسید که مرا هم مثل ولیعهد خودت به مدرسه میبری؟ گفتم نه، چون آن جا تو به مدرسه فرانسوی میروی. به هر صورت بچه به این کوچکی خیلی احساسات دارد. عرض کردم: ولی باید طریقهای اتخاذ کرد که ایشان هر قدر هم باهوش باشند، والاحضرت همایونی را نه تنها گردن بگیرند، بلکه ناجی و کمک خود بدانند. فرمودند:، چون اختلاف سن آنها نسبتاً زیاد است، فکر میکنم همین طور بشود.
عصری دوستی به دیدنم آمد و میگفت که شرفیاب بوده است و شاهنشاه فکر میکنند از این که دکتر کنی را از حزب مردم وادار به کناره گیری فرمودهاند، باید من ناراضی باشم. یاللعجب! واقعاً باید گفت الملک عقیم. من اگر کنی را در مقامی میخواهم برای حفظ منافع سلطنت است، نه برای خودم.
منبع: انتخاب