سفر در زمان؛ خاطرات محمود فروغی؛ قسمت یازده: شاه مجوز عزل امینی را از کندی گرفت

شاه مهارت زیادی در مذاکرات حضوری داشت و موفق شد کندی را قانع کند، بنابراین دیگر به دکتر امینی نیازی نبود. پس از آن، شاه اجازه عزل امینی را گرفت و به تهران بازگشت. این سفر بعد از نوروز و در خرداد اتفاق افتاد.اگر این فرض درست باشد، همه چیز جور در میآید که در فروردین باید اجازه عزل را دریافت میکردند و تضمین میدادند که خودشان امور را به دست میگیرند.
محمود فروغی فرزند محمدعلی فروغی نخستوزیر دوران پهلوی بود. وی فارغالتحصیل دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران و از کارمندان وزارت خارجه بود. او در دوران خدمت خود سرکنسول ایران در نیویورک، سفیر ایران در برزیل و سوئیس و آمریکا و افغانستان، معاون وزارت امور خارجه و کفیل وزارت امور خارجه بود.
ج: اگر خاطرتان باشد، همان پیش از مسافرت آخر شاه به آمریکا، در واشنگتن جلسهای تشکیل شد که موضوع آن سیمپوزیوم یا کنفرانسی درباره دهه ۸۰ ایران-آمریکا بود. بعد از آن، یک کتاب هم در این زمینه چاپ شد که من دارم یا شاید در بوستون موجود باشد.
آقای جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت، یک مؤسسه تبلیغاتی سیاسی-اقتصادی داشت که رئیس آن آقای امیری بود. ایشان تهیهکننده این کنفرانس بود. یک روز آمدند سراغ من و گفتند که من موضوع را به نخستوزیر ارائه کردهام و درباره سیاست ایران-آمریکا صحبت کردهاند. آنها اسم من را هم برای مشارکت در این کنفرانس مطرح کردند و گفتند که باید قبول کنم.
من هم رفتم و آن مقالهای را که تهیه کرده بودم درباره روابط ایران و آمریکا و پیشبینی آینده آن ارائه دادم. واقعاً پیشبینیهایم بسیار ضعیف و مفتضحانه از آب درآمد. مقاله حدود ۴۰ تا ۵۰ صفحه بود و شامل تاریخچه روابط ایران و آمریکا بود. قرار شد یک خلاصه از آن مطرح شود.
در آن جلسه من مقالهام را ارائه کردم و یکی از بحثکنندگان، آقای آرمین مایر، که سفیر آمریکا در ایران بود و پیشتر مستشار در افغانستان و شارژدافر بود، به نقد و تعریف از ایران پرداخت. ایشان ایران را کشور خوبی معرفی کرد. خاطرم هست که وقتی سفیر شدم و به بایگانی سفارت مراجعه کردم، پروندهای دیدم که در آن ذکر شده بود که آمریکا برای کمک مالی به ایران شرایطی گذاشته است، از جمله تعیین نخستوزیر خاصی که باید منصوب شود.
من بسیار متعجب شدم که چنین مسائلی چرا به مقاله من ربط داده شدهاند و چرا در آن جلسه مطرح میشوند. بعدها فهمیدم منظور آن شرایط دکتر امینی بوده است. بعد از جلسه، جوانترها از آقای مایر پرسیدند که این نخستوزیر کیست، و او پاسخ داد: «دکتر امینی».
زمانی که من در تهران بودم و معاون وزارت خارجه بودم، وضعیت را مشاهده کردم و باید اعتراف کنم که آقای دکتر امینی را در اداره امور مربوط به سیاست خارجی ناپخته و ناشی دیدم.
س: یعنی ایشان دخالتی داشت یا صرفاً نقش صوری داشت؟
ج: میخواستند دخالت داشته باشند ولی یا نمیتوانستند یا از عهدهاش برنمیآمدند. من هم آزمایشهایی انجام دادم و دیدم نمیشود. به نظرم ایشان دستش بسته بود و نمیتوانست کار زیادی انجام دهد.
س: چطور شاه اجازه میداد که ایشان چنین وضعیتی داشته باشد؟
ج: شرایطی که ایشان آمد بسیار متفاوت بود. ابتدا اختیارات زیادی داشت و میتوانست کارهای بیشتری انجام دهد ولی در نهایت راههای اشتباهی رفت. مثلاً به جای اینکه خودش مستقماً وارد شود، افراد دیگری را میفرستاد که اصلاً از کار سر در نمیآوردند. من از دور این مسائل را میدیدم، چون جزو حلقههای نزدیک نبودم.
س: آنطور که گفتهاند، وقتی شاه به دیدار کندی رفت، گفته بوده که از دیدن نخستوزیر جدید ایران خوشحالیم و امیدواریم او در خدمت شاه باشد.
ج: یادم نمیآید سند مشخصی برای این موضوع داشته باشم. این حرفها بیشتر شایعه است. البته ممکن است کتابهایی در آینده منتشر شوند که این موضوع را بررسی کنند.
شایعاتی بود که آقای قدس در وزارت خارجه به واشنگتن فرستاده شده بود، چون با دکتر امینی هماهنگ نبود، اما احتمالاً برای فراهم کردن مقدمات سفر شاه به واشنگتن بود. شاه بعداً به دیدار کندی رفت تا به او بفهماند که هر کاری لازم باشد خودش انجام میدهد و دیگر نیازی به دخالت دکتر امینی نیست.
شاه مهارت زیادی در مذاکرات حضوری داشت و موفق شد کندی را قانع کند، بنابراین دیگر به دکتر امینی نیازی نبود. پس از آن، شاه اجازه عزل امینی را گرفت و به تهران بازگشت. این سفر بعد از نوروز و در خرداد اتفاق افتاد.
اگر این فرض درست باشد، همه چیز جور در میآید که در فروردین باید اجازه عزل را دریافت میکردند و تضمین میدادند که خودشان امور را به دست میگیرند.
س: درباره مذاکرات کندی و شاه اطلاعاتی دارید؟
ج: من در زمان حضورم در واشنگتن و زمان ریاست جانسون در مذاکرات شرکت داشتم، اما مذاکرات بیشتر نیم ساعت تا یک ساعت طول کشید و مسائل عمده سیاسی نبود. حتی مسئله نفت مطرح شد ولی موضوع اصلی نبود.
یادم میآید مسئله قیمت نفت بود که بالا رفتن دو سنت مطرح شد. جانسون دستور داد که مشکل حل شود و نماینده آمریکایی با رضایت آنجا را ترک کرد.
منبع: انتخاب