درباره تولد اصطلاح پایین شهر و بالای شهر در تهران
تا آذر سال ۱۲۶۴ خیابان انقلاب فعلی خندق حصار ناصری (حد نهایی شمال تهران) بود، اما وقتی بنا به دستور رضاشاه دروازههای تهران تخریب و خندق شمال تهران پر شد، خیابان شاهرضا یا انقلاب فعلی شکل گرفت و از دهه ۳۰ به بعد آباد شدن اراضی بالادست کمکم شروع شد.
در دوران پهلوی اول، رضاخان اجازه داده بود که تمام سران ارتش در مناطق خوش آب و هوای شمال تهران برای خودشان خانه باغ داشته باشند، نمونه آن همین خانهباغی که با اسم خانه هنرمندان می شناسیم که متعلق به احمدآقا خان امیراحمدی بود.
«نصرالله حدادی» تاریخپژوه با بیان این موضوع در این باره میگوید: «خیلی از این افراد که در دوران پهلوی اول ذینفوذ بودند همان کاری را کردند که در دوره قاجار باب بود. محلههای خوش آب و هوای تهران مثل فرمانیه، اقدسیه، اختیاریه و... که در زیر سلسله جبال البرز وجود دارد دوران قاجار در قالب باغهای بزرگ دارای قنات از آن کسانی بودند که وقتی هوای تهران گرم میشد و بیماریهای همهگیر شایع میشد به آنجا پناه میبردند. تقریباً از میدان ولیعصر فعلی تا ونک هرچه نگاه میکردی باغ بود، ولی کمکم از دهه ۴۰ به بعد ساختوساز در این محدودهها شروع شد و ساختمانسازی در کل خانهباغهایی که متعلق به افراد ثروتمند دوران قاجار و پهلوی بودند رواج پیدا کرد.»
آنطور که حدادی میگوید: «آن زمان به اراضی بالادستی که اکنون بلوار کشاورز و بلوار کریمخانزند نام دارند، آبکرج گفته میشد و محدوده بالاتر از خیابان انقلاب (چهارراه ولیعصر به بالا) با عنوان بالای شهر شناخته میشد، چون فاصله عظیمی بین تهران و شمیرانات وجود داشت. یادم است در دهه ۴۰ یک بنای ۴۰۰ متری با هزار متر زمین در تجریش یک میلیون تومان قیمت داشت. عموم مردم قدرت خرید چنین املاکی را نداشتند و از همان زمان اصطلاح شمال شهر و جنوب شهر یا مناطق فرادست و فرودست رایج شد، به طوری که محدودههای بالاتر از تقاطع چهارراه ولیعصر بالاشهر خطاب میشدند.»
حدادی در این میان به ضربالمثل تهرانیهای آن زمان که از عمو و زنعموی خدابیامرزش شنیده اشاره میکند و میگوید: «خانه احمدآقا خان امیراحمدی، اولین سرلشکر ایران، در محله حسنآباد، نزدیک خانه رضاشاه، بود. رضاشاه به او اجازه داد که در شمال شهر، باغ هنرمندان کنونی، خانهباغ داشته باشد و صاحب موقعیت خوبی شود. همین موضوع باعث شده بود در تهران این ضربالمثل باب شود که وقتی مردم میخواستند کسی را به تکبر و تفرعن مثال بزنند میگفتند: «خیال میکند دختر امیراحمدیه!»»
هرچه که لولهکشی آب تهران توسعه پیدا کرد و هرکجا آب رفت ساختمان هم ساخته شد. حدادی با بیان این موضوع میگوید: «تا دوره پهلوی اول که آب آشامیدنی شهر از راه چند رشته قنات شمال شهر تأمین میشد توسعه ساختمانها زیاد نبود، اما به مجرد اینکه در سال ۱۳۳۰ طرح اولیه لولهکشی تهران برای جمعیتی معادل ۹۰۰ تن اجرا شد و دو خط لوله فولادی به قطر ۴۰ اینچ و با ظرفیت ۲۴۲هزار متر مکعب در شبانهروز برای انتقال آب از آبگیر بیلقان به نخستین تصفیهخانه تهران (جلالیه) در نظر گرفته شد و آب تهران لولهکشی شد، ساخت و ساز هم به همان نسبت زیاد شد.
توسعه شهر تهران به خصوص مناطق مرفهنشین منوط به این مطلب شد که آب لولهکشی داشته باشند. از آنجا که اولین جایی که در تهران از تأسیسات تصفیه آب بهرهمند شد همین تأسیسات خیابان فاطمی جلالیه بود، نمیتوانستند برای شمال شهر تهران آب بفرستند و حتماً باید ایستگاههای پمپاژ آب درست میکردند.
باتوجه به شیب تهران ،امکان پایین آمدن و سرریز شدن آب وجود داشت اما امکان اینکه آب به بالا برود نبود و بعد از اینکه ایستگاههای متعددی را برای پمپاژ آب به سمت شمال تهران لولهکشی کردند دیگر ساخت و ساز بیشتر و بیشتر شد و شمال تهران به شکل امروزی درآمد.»
منبع: همشهری