مردی که در آینه به خودش پشت میکرد؛ نقاشیهایی از جنس فلسفه
اخیرا کارشناسان با بررسی یکی از نقاشیهای رنه ماگریت با استفاده از اشعه مادون قرمز، تصویر زنی را در زیر آن شناسایی کردهاند که گمان میرود پرترهای از همسر ماگریت بوده باشد. اما راز و رمز اصلی نقاشیهای ماگریت را نه در زیر آنها بلکه دقیقا در خود آنها باید جستجو کرد.
فرادید| آسمان روشن و شهر تاریک، پرترهای که یک سیب جلوی صورتش را گرفته است، آدمهایی که از آسمان میبارند و مردی که جلوی آینه ایستاده اما تصویرش در آینه به او پشت کرده است؛ اینها تنها بخشی از تصاویر رویاگونه و پیچیدهای هستند که رنه ماگریت، نقاش بلژیکی و یکی از پیشگامان سبک سوررئالیسم خلق کرد.
به گزارش فرادید؛ ماگریت یکی از مشهورترین نقاشان قرن بیستم بود که در نقاشیهایش دنیای واقعی و اشیاء روزمره و عادی را در حالتی وهمآلود و رازگونه به نمایش میگذاشت. او چیزهای آشنا را در نقاشیهایش طوری ارائه میکرد که عجیب و غریب به نظر میرسیدند. او نمیخواست نقاشیهایش فقط وسایلی برای ایجاد لذت بصری باشند؛ او به دنبال رسوخ به ذهن مخاطب از طریق نقاشی بود.
میشود گفت نقاشیهای او در اصل به نوعی شبیه پرسشهای فلسفی دربارۀ چیستی «واقعیت» بودند. در برابر نقاشیهای ماگریت، سوالهایی مثل اینها برای شما مطرح میشود: حقیقتا چه چیزی واقعی است و چه چیزی یک «تصویر» محض؟ آیا اصلا تصویر میتواند واقعیت را نشان بدهد؟ کلمات قدرتمندترند یا تصاویر؟ کدامیک از آنها میتواند بر دیگری غلبه کند؟
برای مثال یکی از آثار او نقاشیای بزرگ از یک پیپ است که در زیر آن نوشته شده: «این یک پیپ نیست». کدام را باید باور کنیم؟ آیا این تصویر واقعا یک پیپ است یا فقط مقداری رنگ که به شکلی خاص بر روی یک پارچه قرار گرفتهاند؟ انگار جملهای که در زیر نقاشی نوشته شده ما را به سوی پرسش از ماهیت واقعی نقاشی و تصویر هدایت میکند.
یا در یک نقاشی دیگر او تصویر مردی را کشیده که پشت به بیننده و رو به آینهای که در مقابلش هست ایستاده است اما تصویرش در آینه نیز پشت به او (و پشت به بیننده) ایستاده است. این صحنه قطعا برای ما «غیرواقعی» به نظر میرسد اما آیا واقعیت این نیست که مرد پشتش به ماست و تصویر «واقعی» او نیز باید پشتش به ما باشد؟ آیا حقیقت این نیست که آینهها همیشه چیزی خلاف واقع را بازتاب میدهند؟ در اینصورت انگار نقاشی ماگریت با بر هم زدن قواعد دنیای طبیعی، میخواهد واقعیتی را که در تصاویر این دنیا از دست میروند از دل یک صحنۀ روزمره بیرون بکشد.
نقاشیهای ماگریت یک جنبۀ شاعرانۀ نیرومند هم دارند، سنگهایی که مثل ابر در هوا شناورند و آدمهایی که مثل قطرههای باران از آسمان میبارند. اگر بخواهیم آنچه در نقاشیهای او میبینیم را توصیف کنیم، خواهیم دید که جملاتمان چقدر شبیه یک متن شاعرانه شده است.
پیدا شدن یک نقاشی قدیمی در زیر یکی از نقاشیهای ماگریت شاید اتفاقی باشد که بشود آن را پر راز و رمز توصیف کرد، اما اگر راز اصلی نقاشیهای ماگریت را جستجو میکنیم باید با چشم غیرمسلح به خود آنها نگاه کنیم نه با اشعۀ مادون قرمز به زیرشان!