(تصاویر) آیا آخرالزمان وهمانگیز «مراکز خرید» فرا رسیده است؟
متیو کریستوفر (Matthew Christopher) عکاسی است که تمرکز کار خود را بر یافتن مکانهای متروکه و عکاسی از فضای وهمآلود و آخرالزمانی آنها قرار داده است. در اینجا او تجربۀ خود را در رابطه با عکاسی از مراکز خرید متروکه توصیف کرده و دربارۀ سرنوشت این مراکز تجاری اطلاعات جالبی ارائه میدهد.
فرادید| من (متیو کریستوفر) از صدها مکان متروکه در زندگیام بازدید کردهام، از کارخانهها و آسایشگاهها گرفته تا مدارس و کلیساها، اما مراکز خرید و فروشگاههای حومه شهر عجیبترین و چشمگیرترین آنها هستند. آنها به گونهای تخیل را مجذوب خود میکنند که انواع کمی از محیطهای دیگر توانایی آن را دارند: لایه تقریبا نامحسوسی از مه بین طبقه اول و دوم یک دهلیز شکل گرفته، انعکاسهای بیپایان ویترینهای خالی فروشگاه و برخورد تصادفی با یک موشخرما در بقایای فود کورت. این فضاها بدون علائم و اجناس، تقریباً به طور کامل، فضاهایی آخرالزمانی و وهمانگیز هستند.
به گزارش فرادید، مراکز خرید به بخشی از ناخودآگاه جمعی مدرن تبدیل شدهاند، هم از طریق ابهام خاطرات نیمهمدفون هر آمریکایی بالای ۲۰ سال و هم از طریق وفور آنها در رسانههای محبوب. آنها بازتاب هویت مصرفگرای آمریکایی هستند و دیدن ویرانههای یک مرکز خرید در حومه شهر، نوستالژی را به چیزی کابوسوار و متروکه تبدیل میکند، به گونهای که کارخانهها، بیمارستانها یا حتی کلیساهای متروکه این کار را نمیکنند.
همه ما تا حدودی از نزدیک با تجربه مراکز خرید آشنا هستیم. بسیاری از مردم آمریکا یک مرکز خرید سرپوشیده را میشناسند که در مقطعی از زندگی، مرکز خرید منتخب آنها بوده است. شناخت یکی از این مراکز خرید به معنای شناخت همه آنهاست. این جادوی قدرتمندی است که مطمئن نیستم بتوانم آن را به طور کامل توضیح دهم، حتی پس از پرسه زدن در ویترینهای متروک بسیاری از مراکز خرید خالی.
قسمت نشیمن و راه پله منحنی در راهروی یک مرکز خرید در مکانی نامشخص
تاکنون درباره پدیده فروپاشی مرکز خرید آمریکایی و دلایل آن مطالب زیادی نوشته شده است. بدیهیترین دلیل آن، ظهور خردهفروشی آنلاین است. فکر کردن به هیچ نهاد اجتماعی قابلقیاسی که چنین هزینه زیادی داشته باشد و فضای فیزیکی زیادی را پوشش دهد و سپس به سرعت دچار فروپاشی شود، دشوار است.
نخستین مرکز خرید حومهای و محصور معاصر در آمریکا، مرکز خرید ساوثدِیل در اِدینا، مینهسوتا، سال ۱۹۵۶ ساخته شد و ایده آن بسیار موفق بود. مهاجرت از مراکز شهری به حومهها، فرصت بزرگی برای پر کردن خلاء کالاها و خدمات در جوامع کوچکتر ایجاد کرد. مشتری یک مرکز خرید میتوانست در یک مکان، موهای خود را آرایش کند، مواد غذایی بخرد، به بانک برود و از تماشای یک نمایشگاه هنری لذت ببرد. با محبوب شدن این مفهوم، مرکز خرید، چاهی از تازگیهای بیپایان به نظر رسید، ویترین شاخصی از معماری مدرن و محصولات نوآورانه! مرکز خرید برای زن خانهدار حومه شهر، مکانی برای اجتماعی شدن و فرار شد که اگر نبود منزوی میشد.
مراکز خرید در دوران اوج خود در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، به عنوان مراکز خردهفروشی غالب ثبات یافتند و برای توسعهدهندگان، یک منبع درآمد بیپایان بودند. در جوامعی که قبلاً مراکز خرید خودشان را داشتند، مراکز جدیدی برای رقابت با آنها ساخته شد: بزرگتر، مجللتر یا صرفاً متفاوت! با این که محبوبیت مراکز خرید تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت، همین رقابت نخستین عاملی بود که منجر به زنجیرهی بسته شدنها شد. تعداد زیادی از آنها مشتریان هم را قاپ میزدند. «تازگی» به این معنا بود که وقتی یک مرکز خرید قدیمی میشد یا گاهی اوقات خطرناک در نظر گرفته میشد (معمولاً به دلیل برداشت خریداران سفیدپوست از خریداران غیرسفیدپوست و فروشگاههایی که به آنها خدمات میدادند)، به جای آن مرکز خرید دیگری برای رفتن وجود داشت. تنها یک حادثه پلیسی برای یک مرکز خرید کافی بود تا برای سالها، مشتریان همیشگی خود را از دست بدهد.
مراحل اولیه تخریب، با تزئینات کریسمس باقیمانده، مرکز خرید راندال پارک، شمال راندال، اوهایو
انبوه مراکز خرید حومه شهر، منادی یک تغییر ادراکی ظریف اما مهم بودند، در دهه ۲۰۰۰، مراکز خرید قدیمی و ضعیف، معمولی شدند و دیدگاه مردم نسبت به آنها به عنوان کاخهای درخشان و شگفتانگیز تغییر کرد. نفرت از آنها گسترش یافت. فروشگاههای بزرگ در نبرد با خردهفروشیهای بزرگی مانند والمارت که در دهه ۱۹۹۰ مانند آتشسوزی گسترده شدند، بر سر مصرف کنندگان آگاه به هزینه، در حال شکست خوردن بودند. مدیریت ضعیف، استراتژیهای منسوخ شده بازاریابی و گسترش ناپایدار، خردهفروشانی مانند JCPenney و Macy's را در مقابل فروشگاههای ارزان قیمتی مانند TJ Maxx و زنجیرههای مد روز (و اغلب مستقل) مانندTarget، در یک نقطهضعف استراتژیک قرار دادند. خریدهای اهرمی، فرآیند خونآشامی که در آن، سرمایهگذاران خارجی، سهام کنترلی شرکتها را خریداری میکنند، بدهی غیرقابلمدیریت را گردن آنها میاندازند و سپس آنها را نقد میکنند، کالاهای اصلی بازارها را از بین برد.
شکست فروشگاههای اصلی بزرگتر، مشکل فاجعهبار دیگری ایجاد کرد. درست همین «اندازه» مراکز خرید تبدیل به یک مشمولیت شد: بنبستها، ویترینهای تاریک، مستاجران کمتر، خریداران کمتر، درآمد کاهشیافته، نواحی نامرتب بیشتر. جایی که یک راسته بازار در فضای باز میتوانست به سادگی یک بخش ضعیف را خراب کند و چیز دیگری بسازد، مراکز خرید جزایری ساکنی بودند که توسط دریاهای آسفالت احاطه شده بودند. با رشد خرید آنلاین، وضع قربانیان بدتر شد. همهگیری و تورم نیز وضعیت را وخیمتر کرد. در دهه ۱۹۸۰، تقریباً ۲۵۰۰ مرکز خرید در ایالات متحده وجود داشت. امروزه تقریباً ۷۰۰ عدد باقی مانده که بیشتر تحلیلگران انتظار دارند دستخوش کاهش شود.
با این وجود، برخی از مراکز خرید دست کم در حال حاضر، تاب آوردهاند: مرکز خرید «رویای آمریکایی» در رادرفورد، نیوجرسی، که در آغاز همهگیری افتتاح شد، بساط سرگرمی برپا کرده است: پارکهای آبی سرپوشیده، پیستهای اسکی و ترن هوایی و فروشگاهها و رستورانها و مرکز خرید آمریکا (Mall of America) در بلومینگتون، مینهسوتا، از طریق توافقنامه مدارا با بدهکار، به سختی از توقیف اموال طفره رفته است.
برخی مراکز خرید برای زنده ماندن، در حال تبدیل شدن به مراکز تجاری با کاربری مختلط، هتلها و مراکز اجتماعی هستند، در حالی که برخی دیگر با سرویس دادن به جمعیتهای خاص، مانند مرکز خرید آسیایی گاردن (Asian Garden Mall) در وست مینستر، کالیفرنیا، در حال رونق گرفتن هستند. مطالعهای توسط Coresight Research گزارش داد که از سال ۲۰۲۲، فروش و میزان بازدید مراکز خرید ۱۰ تا ۱۲ درصد افزایش یافته و مراکز خریدی مانند Select Citywalk در دهلی نوی هند در حال شکوفایی هستند، چرا که کشورهایی با تراکم جمعیت بالا و نفوذ کم به بازار آنلاین به دنبال تجربیات جدید خرده فروشی هستند.
مناطق خرید مرکز شهر نیز در شهرهایی مانند ویرجینیا و اوکلاهاما سیتی در حال بازگشت هستند. اگر چیزی در محیط خرده فروشی به سرعت در حال تغییر قطعی باشد، این است که هیچ چیز قطعی نیست: هیچ شرطبندی مطمئنی وجود ندارد و قهرمانان بازار امروز ممکن است فردا در غبار و سایه مدفون شوند.
شاید ارواح ما را تسخیر نکنند، اما خاطرات قطعاً این کار را میکنند. یک مرکز خرید مرده پر از انعکاس و عذاب جوانی از دست رفته است. حتی اگر چیزی برای عزاداری در آنجا پیدا نکنیم، عصر بازارها که زمانی رونق داشت به پایان رسیده است و به احتمال زیاد هرگز تکرار نخواهد شد.
مترجم: زهرا ذوالقدر