در مسیر اوج ماندن؛ نگاهی به دوران بازیگری نوید محمدزاده

در مسیر اوج ماندن؛ نگاهی به دوران بازیگری نوید محمدزاده

محمدزاده در دهه نود آغاز به فعالیت حرفه‌ای کرد و از ابتدا مشخصا مسیر ویژه‌ای برای خود برگزید. به صورتی که امروز با مشاهده روند انتخاب‌های او، متوجه این موضوع می‌شویم که در انتخاب ژانر و فرم‌های سینمایی که در آن به نقش‌آفرینی پرداخته، نوعی از دغدغه‌مندی مشاهده می‌شود.

کد خبر : ۱۹۵۴۶۸
بازدید : ۱۸۱۶

این روزها نوید محمد‌زاده بازیگر شاخص یک دهه اخیر سینمای ایران، در سریالی از شبکه خانگی‌ که در حال پخش است با نام «جنگل آسفالت» مشغول به هنرنمایی است به همین جهت بهانه‌ای شد که در این مطلب مروری به فعالیت‌های چند سال اخیر او در حوزه بازیگری داشته باشیم.

78

نوید و مسیر او

79
محمدزاده در دهه نود آغاز به فعالیت حرفه‌ای کرد و از ابتدا مشخصا مسیر ویژه‌ای برای خود برگزید. به صورتی که امروز با مشاهده روند انتخاب‌های او، متوجه این موضوع می‌شویم که در انتخاب ژانر و فرم‌های سینمایی که در آن به نقش‌آفرینی پرداخته، نوعی از دغدغه‌مندی مشاهده می‌شود.

دغدغه‌مندی که هم سمت و سوی هنری به خود دارد و هم تصویری از فضای زیستی و اجتماعی روز جامعه را به تصویر می‌کشد. دغدغه‌های هنری او را بیشتر می‌توان در حوزه تئاتر به وضوح مشاهده کرد که هم‌پوشانی‌ای با فعالیت سینمایی او هم دارد. به نوعی می‌توان گفت بعد از اولین تجربه‌ی سینمایی‌اش در فیلم «در میان ابر‌ها» اثر روح‌الله حجازی، او به سمت تئاتر سوق پیدا کرد.

به نظر می‌شود گفت که فهم او از بدن، بیان، میمیک از زمانی که در تئاتر شروع به فعالیت کرد شکل گرفت. با گذر زمان و همکاری‌هایی که با کارگردانان مهم تئاتر مثل آتیلا پسیانی، اشکان خیل‌نژاد، حسن معجونی، کیومرث مرادی و خیل دیگری از کارگردانان داشته به پویایی‌اش در زمینه بازیگری کمک کرده و این تجربه در مدیوم سینما هم به کمک او آمده. از این جهت که خصلت تجربه‌‌جویی و کشف چیز‌های جدید را در شخصیتی که نمایش داده، مشهود است.

تئاتر «مرد بالشی» سال 1392

نمونه‌ای که می‌شود به آن اشاره کرد که رویکرد او سمت و سوی تئاتر و هم سینمایی دارد، در اثر محمد شیروانی به نام «لرزاننده چربی» است. وی در آن نقش کوتاهی را عهده داشت و بازی جالبی هم از خود به جا گذاشته است. فیلم در دسته‌بندی فیلم‌های تجربی قرار می‌گیرد و از این دست تجربه‌هایی برای محمد‌زاده بود که شیوه انتخاب جالب او را نشان می‌دهد.

در روند مسیر بازیگری‌، محمدزاده از سال ۹۴ تا ۹۷ به دوران اوج خود رسید؛ به طوری که برای نقش‌آفرینی ماندگارش در «فیلم ابد و یک روز»، جایزه سیمرغ بلورین نقش مکمل سی و چهارمین جشنواره فجر را کسب کرد و سال بعد توانست جایزه شیر نقره‌ای جشنواره سالانه ونیز را برای فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» به دست بیاورد که بازی او مورد تحسین خیل عظیمی از مخاطبین قرار گرفت.

خالی از لطف نیست که به هنرنمایی قابل توجه او در فیلم «متری شش و نیم» ساخته‌ی سعید روستایی، فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» اثری از هومن صیدی و فیلم «سرخ‌پوست» اثر نیما جاویدی اشاره کرد که مورد توجه مخاطبین قرار گرفت.

در سال گذشته چند اثر ساخته شده که به صورت غیر‌قانونی پخش شد که در آن‌ها هم هنرنمایی قابل توجه‌ای به نمایش درآورد به عنوان مثال در «فیلم شب/داخلی/دیوار» که در قامت یک فرد نابینا ایفای نقش می‌کرد که به زاویه‌های جدیدی از همچون شخصیتی در مواجه با یک وضعیت بحرانی اجتماعی رسید.

او علاوه بر سریال جنگل آسفالت در دو سریال دیگر هم حضور به عمل آورد که تجربه‌ی همکاری سینمایی هم با آن دو داشته است. سریال «قورباغه» ساخته‌ی هومن سیدی که به نوعی آغاز تلاش او برای نمایش چهره جدیدی از خود بود و درادامه در سریال «آکتور» اثر نیما جاویدی که حکم یک ادای دین به زیست تئاتری و کسانی که به این حرفه علاقه‌مند هستند بوده.

آیا او شخصیت ها را تکرار می‌کند ؟

80

این سوال مدتی است که در فضای سینما‌دوستان تبدیل به سوالی همیشگی شده و خب جواب به این سو رفته که بله، بازی‌های او تکراری است. پس بهتر است با کمی دقت در کار‌های او ریز شویم.

او اغلب کار‌هایی که به آن‌ها پرداخته نسبت مستقیم به وضعیت جامعه به خصوص طبقات پایین‌تر دارد و ریشه مشترک بین اغلب کار‌های او شخصیت‌های سرخورده و آسیب دیده‌ است که در جامعه دچار مشکلات مختلفی اعم از گرفتاری در بزهکاری خرد و کلان یا صرفا دچار بیماری‌های روحی هستند و در معدود نقش‌هایی به درگیری‌های احساسی انسان می‌پردازند.

حال به واسطه نزدیکی این شخصیت‌ها که از نظر گره‌های شخصیتی بهم نزدیک‌اند این برداشت می‌شود که تکرار صورت گرفته ولی نکته اینجا است که هر شخصیت دارای ذهنیت‌ها، هدف‌ها و موقعیت‌های شخصی متفاوتی است که هر کدام را ازهم متمایز می‌کند به عنوان مثال نقش محسن در فیلم ابد و یک روز، شخصیتی که گرفتاراعتیاد و از جهتی شخصیت سرخورده و دور افتاده از اعضای خانواده خویش است. فردی که در زیربنای شخصیتی‌اش از باقی شخصیت‌ها دلسوز‌تر است اما ساختار متزلزلی در رفتار با خود و سایرین دارد. لحن، بیان و میمیک صورت آن با دقت بسیار نزدیک به فردی‌ است که سال‌ها مصرف‌کننده مواد مخدر بوده و حتی وضعیت زیست‌بومی شخصیت را در نظر گرفته.

با بررسی ژست بدنی او، این دید را تقویت می‌کند که با ریاضت، شکل صادقانه‌‌ای از بدن یک مصرف‌کننده مواد مخدر را ساخته که منحصر به فرد و در ذهن مخاطب یک تصویر واضح از شخصیت او بعد از گذشت سال‌ها از تماشای آن ساخته. از جهتی میزان انرژی‌ای که به مخاطب منتقل می‌کند تا میزان زیادی باور‌پذیر است به طوری که مخاطب احساس هم‌دلی با شخصیت می‌کند.

 

81
یا مثال دیگری که می‌شود در این باره زد شخصیت ناصر خاکزاد در فیلم «متری شش و نیم» است.این شخصیت هم دوباره از ترکیبی بین سرخوردگی اجتماعی و نادیده گرفته شدن از نگاه جامعه رنج می‌برد و با این حال
دارای وجه شخصیتی متفاوت با محسن ابد و یک روز است.

شخصیت خاکزاد دارای ساختار شخصیتی عملگرا و ایگویی‌ آسیب‌دیده‌تر است از سویی نشانه‌هایی از وجود چارچوب اخلاقی‌‌ دارد که مخاطب دچار سمپات حسی می‌شود. فرم بدنی ناصر خاکزاد به نسبت شخصیتی که داراست متقابلا از انرژی و حرکت‌های بدنی برخورد‌دار است که براساس روحیات او ترکیبی از خشم،ترس و در عین حال معصومیتی انسانی است. از نظر ساختار لحن و بیان هم نزدیک به زیست بزه‌کاری با پیشینه زیستی نزدیک به اقشار پایین‌دست جامعه است.

نکته قابل‌ توجه‌ای که باید اشاره کرد در اصول بازیگری، شخصیت‌ها در بطن بازیگر شکل می‌گیرند و میزان زیادی از خود شخصیت بازیگر تغذیه می‌کنند و رویکرد بازیگر‌ها را نسبت به هم متفاوت می‌کند. نوید محمدزاده در اکثر کار‌هایش نمودهایی از برونگرایی دیده می‌شود که در ساختار اجرایی‌اش تاثیر گذار بوده و یکی از ویژگی‌های اساسی‌اش استفاده مفید از بدن بازیگر، بازی‌های فکر شده‌ی میمیک صورت، چشم و فهم درست از موقعیت است. لازمه‌هایی که بر اساس تنها یه متود بازیگری که معمولا معطوف به متد اکتینگ می‌شود نیست بلکه از چینش و ترکیبی از متد‌های مختلف روز بهره می‌برد که نیاز به بررسی جزئی‌تری دارد.

برداشت‌های سطحی که در نگاه اول پیش می‌آید

82


باب است، زمانی که بازیگر در دوران اوج خود به سر می‌برد معمولا جزو انتخاب‌های اول تا سوم بیشتر فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان قرار می‌گیرد و دسته‌ای از آنان تا آنجا پیش می‌روند که شخصیتی را منحصرا برای یک بازیگر خلق می‌کنند که چیز معمولی در این حرفه نیست.

نوید محمدزاده هم از این قاعده مستثنا نیست و به نوعی با این موقعیت مواجه می‌شود. چیزی که در این‌ باره اهمیت دارد، رشته سوال‌هایی‌ است که از پس این موضوع شکل می‌گیرد. آیا اغلب شخصیت‌هایی که بازی‌ کرده براساس شخصیت او نوشته شده‌اند؟ اول از هرچیزی این نکته که هر کارگردانی مطمئنا علاقه به همکاری با همچنین بازیگر‌هایی دارد به واسطه کیفیت، پرستیژ و میزان توجه که می‌تواند از کنار آن کسب کند اما این که بازیگر در واقعیت باید تست بدهد یا احتمال اینکه با نقش نتواند ارتباط بگیرد هم هست.

پیش‌تر گفته بودیم که محمد‌زاده به نظر دغدغه‌های اجتماعی هم دارد با نگاهی که به کارنامه‌ کاری‌اش کنیم،
ذهنیت کاراکترهایش اغلب یک سری المان‌های مسئله‌دار جامعه را حمل می‌کند و این ایده رد می‌شود که فیلمنامه به صورت سفارشی برای‌ش نوشته می‌شود. روند انتخاب و دغدغه‌هایش در قالبی است که به نظر پذیرش این نقش‌ها از شناخت زیستی می‌آید که کار کردن با آن‌ها برای‌ش پتانسیل خلق شخصیت‌های جدیدی را بهبود می‌بخشد و دستش را برای تجربه‌های نو هم باز گذاشته.

سوالی دیگر که شکل گرفته اینکه آیا باقی بازیگر‌هایی که هم سطح او هستند،می‌توانند از پس نقش‌های‌ او بر بیایند؟
مطمئنا اما نکته‌ای که در آن نهفته این است که رویکرد ذهنی و فهم بازیگر‌ها به نسبت شخصیت از هم دیگر متفاوت می‌شود و مخاطب با اثر به شدت متفاوتی مواجه می‌شود و همینطور اثرگذاری متفاوتی هم به جا می‌گذارد.

به عنوان مثال هوتن شکیبا به عنوانی بازیگری که همراه با شروع فعالیت محمدزاده کار خود را آغاز کرده و از نظر کارنامه‌ی کاری شباهت‌هایی به محمد‌زاده دارد را در نقش‌های محمد‌زاده تصور کنید و بلعکس. مشخصا ساختار کلی شخصیت‌ها به شدت متفاوت می‌شود اما اثرگذاری محمدزاده به قدری بوده که تصور اینکه کسی دیگر آن نقش‌ها را ایفا کند، دور از ذهن است.

آزمون و خطا

83

پس از پخش اولین قسمت از سریال جنگل آسفالت توجه قسمتی از مخاطبین دوباره به بازی متفاوت نوید محمدزاده جذب شد. این بار او با شخصیتی بسیار متفاوت‌تر از قبل بازگشته است. همین موضوع باعث این فکر می‌شود که نوید محمدزاده به نوعی در ایجاد چالشی جدید در مواجه با فیلم‌نامه‌ روبرو است. در مواجه اول این دید ایجاد می‌شود که او در حال ساخت یک رویه جدیدی در آفرینش شخصیت‌ها است به طوری که در سه سال اخیر مشخصا در شخصیت‌هایی که شکل می‌دهد، میزانی تغییرات فاحش در نحوه‌ی بیان و لحن و ژست‌های بدنی به خصوص در شخصیت پاشا مقیمی در سریال جنگل آسفالت قابل مشاهده است

در حالی که برای نمایش پیچیدگی درونی شخصیتی تلاش می‌کند اما تصویری ساده و قابل‌پیشبینی دارد که تا حدودی از ضعف شخصیت‌پردازی فیلمنامه‌نویس هم نشات می‌گیرد. ولی با شناختی که از محمد‌زاده به دست آورده‌ایم شاید از نظر ساختار ذهنی ویژگی‌های باقی شخصیت‌هایی که توسط او به وجود آمده است را به آن مقدار دارا نیست که تا حدودی با آن موافقم اما جزئیات جالبی دیده می‌شود که تا بخشی به طرز فکر محمد‌زاده در دوره جدیدش می‌شود پی برد.

اولین چیزی که در اولین مواجه با پاشا پیش می‌آید، لحن و بیانی متفاوتی است که از شکل آوایی آن یک حس ناآشنا و ریتم بسیار بهم ریخته‌‌ای دریافت‌ می‌شود. در بیان بعضی حروف از کلمات به اصطلاحی، حروف خورده می‌شوند، کامل بیان نمی‌شوند و در انتها‌ی جمله‌ها کلمات پرتاب ‌می‌شوند که نشانه‌‌شناسی دوری به اثبات قدرت نسبی شخصیت است که در عین حال تزلزلی هم در آن دیده می‌شود. این تلاش برای پوشش قدرت او با ژست‌های بدنی و میمیک‌های اگزجره او همراه می‌شود تا آن را کامل کند اما در لحظه‌هایی، اجزا کنار هم به درستی کار نمی‌کنند و بازی از حد قابل پذیرش بودن خود خارج می‌شود.

با مشاهده ترکیبی از بدن و بیانی که به خصوص در آخرین نقش آفرینی محمدزاده خارج از عرف کاری او بوده، این فکر را ایجاد می‌کند، او در حال ایجاد چالش‌ها و آزمون و خطاهایی در حرفه‌ی کاری خود است که روند رو به اوج خود را نگه دارد. چه بسا مدت‌ها قبل خود اشاره‌ای به علاقه‌اش برای کسب‌ تجربه‌های جدید کرده بود و این جهت ‌می‌توان دید که این روزها شیوه گزیده‌کاری یکی از برنامه‌های پیش روی او هست.

پس از نگاه اجمالی که در کارنامه هنری نوید محمدزاده کردیم با نحوه انتخاب و ساخت شخصیت بیشتر آشنا شدیم وبا تحلیلی ساده، تلاش شد تا به دید بهتری در عملکرد او داشته باشیم. به یک سری از سوالات و ابهاماتی که از سوی مخاطب پیش آمده، جوابی دهیم که با توجه به الگوهای ذکر شده، دقیق‌تربه نحوه بازی‌اش توجه کنیم.

منبع: ویجیاتو

۴
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید