مرگ نویسندهای که «زندگی بهتر» میخواست

یوسا متولد آرکیپا بود؛ در سال ۱۹۳۶. در سال ۱۹۵۱ در ۱۵سالگی کارش را به عنوان گزارشگر جنایی آغاز کرد. چهار سال بعد ازدواج کرد. سفر به پاریس در سال ۱۹۵۸ آغاز دوره ۱۶ساله زندگی او در خارج از کشور بود. دورهای که با زندگی در مادرید، بارسلون، لندن و پاریس همراه شد. روزنامهنگاری، فعالیت در زمینه پخش و آموزگاری کارهایی بود که او در آن دوره به آنها مشغول بود. با این حال او در قلمرو ادبیات داستانی به سرزمین خود بازگشت.
یکشنبه، امضای آلوارو، گونزالو و مورگانا، سه فرزند ماریو بارگاس یوسا پای بیانیهای آمد که مرگ او را گواهی میداد. آنها نوشتند: بارگاس یوسا «به آرامی در لیما در کنار خانوادهاش درگذشت.»
به نقل از سی ان ان، رفتن او اقوام، دوستان و خوانندگانش در سراسر جهان را اندوهگین خواهد کرد؛ اما امیدواریم که آنها نیز مانند ما از این واقعیت که او از زندگی طولانی، پرماجرا و پرباری برخوردار بود، آسودگی خاطر پیدا کنند و از اینکه این نویسنده آثاری از خود بهجا گذاشته که طبعا عمر طولانیتری از او خواهند داشت.
بارگاس یوسا در طول زندگی حرفهای خود که بیش از ۵۰ سال ادامه داشت، قدرت و فساد را در مجموعهای از رمانهایش از جمله «گفتوگو در کاتدرال»، «سور بز» و… ترسیم کرد. او زندگی متنوع و رنگارنگی داشت، مانند داستانهای خود. زمانی که پیشنهاد نامزدی در ریاستجمهوری پرو را آغاز کرد، درگیری طولانیاش با گابریل گارسیا مارکز را آغاز کرد.
او در سال ۲۰۱۰ به خاطر آنچه آکادمی سوئد «نقشهنگاری ساختارهای قدرت و تصاویر پرشور او از مقاومت، شورش و شکست فردی» خواند، برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او همان وقت خطاب به برگزارکنندگان گفت که از نویسنده فرانسوی گوستاو فلوبر الهام گرفته است.
یوسا متولد آرکیپا بود؛ در سال ۱۹۳۶. در سال ۱۹۵۱ در ۱۵سالگی کارش را به عنوان گزارشگر جنایی آغاز کرد. چهار سال بعد ازدواج کرد. سفر به پاریس در سال ۱۹۵۸ آغاز دوره ۱۶ساله زندگی او در خارج از کشور بود. دورهای که با زندگی در مادرید، بارسلون، لندن و پاریس همراه شد. روزنامهنگاری، فعالیت در زمینه پخش و آموزگاری کارهایی بود که او در آن دوره به آنها مشغول بود. با این حال او در قلمرو ادبیات داستانی به سرزمین خود بازگشت.
در سال ۱۹۶۳ اولین رمان او «قهرمان عصر ما» در اسپانیا منتشر شد؛ اما این داستان در آکادمی نظامی لئونسیو پرادو - جایی که یوسا دو سال نوجوانیاش را سپری کرده بود- و نیز در پرو، چنان جنجالی بهپا کرد که گفته میشود یکهزار نسخه از آن در زمین رژه مدرسه سوزانده شد.
وارگاس یوسا در کنار نویسندگانی مانند خولیو کورتاسار، کارلوس فوئنتس و گابریل گارسیا مارکز در مرکز توجه مخاطبان ادبیات امریکای لاتین قرار گرفت. مارکز ابتدا و در دهه ۷۰ مورد توجه علاقه یوسا بود اما دوستی او با رماننویس دوام نیاورد. وقتی مارکز در سال ۱۹۷۶ بیرون از سینمای مکزیکوسیتی به بارگاس یوسا سلام کرد، در پاسخ با مشت به صورتش برخورد کرد.
سه سال پس از مرگ مارکز در سال ۲۰۱۴، بارگاس یوسا در مراسمی در مادرید گفت که از شنیدن خبر مرگ دوست سابقش ناراحت است اما از توضیح بیشتر درباره دلایل این اختلاف خودداری کرد. او گفت: «ما به سمت زمین خطرناک پیش میرویم. زمان پایان دادن به این گفتوگو فرا رسیده است.» نمایشنامهها، داستانهای کوتاه و رمانهایی ازجمله «گفتوگو در کاتدرال»، «جنگ آخرالزمان» و… شهرت ادبی او را رقم زدند؛ اما با افزایش شهرت، یوسا بهطور فزایندهای درگیر سیاست شد.
او که از مارکسیسم دوران جوانی خود دور شده بود، اجرای یک برنامه شو تلویزیونی را در پرو آغاز کرد. در سال ۱۹۸۷، بارگاس یوسا جمعیتی ۱۲۰ هزارنفری را در اعتراض به برنامههای ملی کردن سیستم مالی پرو در لیما به تظاهرات دعوت کرد و کمپین ریاستجمهوری را به راه انداخت.
سه سال بعد، در سال ۱۹۹۰ پس از تماسهای تلفنی توهینآمیز و تهدید به مرگ، در دور دوم از آلبرتو فوجیموری شکست خورد و ظرف چند ساعت کشور را ترک کرد. به اسپانیا نقل مکان کرد و در سال ۱۹۹۳ شهروند اسپانیا شد. او یک سال بعد برنده جایزه سروانتس، جایزه ادبی معتبر اسپانیایی شد.
او در سال ۲۰۰۲ به گاردین گفت: «دروغ نگفتم. گفتم ما به اصلاحات بنیادین و فداکاریهای اجتماعی نیاز داریم و در ابتدا به کار آمد؛ اما بعد از آن جنگ پیش آمد… در امریکای لاتین ما وعدهها را به واقعیت ترجیح میدهیم.»
ماریو بارگاس یوسا در سال ۱۹۹۳ تابعیت اسپانیا گرفت و کار نوشتن نمایشنامهها، مقالهها و رمانها ادامه یافت. «سور بز» که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، تاثیر هولناکی بر ذهن رافائل تروخیو، دیکتاتور دومینیکن گذاشت. رمان «دختری از پرو» ی او در سال ۲۰۰۶ روایت رابطه عاشقانهای است که بیش از ۴۰ سال طول میکشد.
یوسا در سال ۲۰۱۲، دو سال بعد از دریافت نوبل ادبیات گاردین گفت: جایزه نوبل «افسانهای برای یک هفته» بود و «کابوسی برای یک سال.» قرار گرفتن در کانون توجه عمومی به عنوان برنده نوبل ادبیات، نوشتن را برای یوسا دشوار کرد: «شما نمیتوانید تصور کنید چه فشاری برای مصاحبه و رفتن به نمایشگاه کتاب وجود دارد.
او همچنین به گاردین توضیح داد که از تجربیات سیاسیاش آموخته که یک نویسنده است، نه یک سیاستمدار.» نویسنده پرویی از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ به عنوان رییس «انجمن جهانی قلم»، گروه جهانی آزادی بیان نویسندگان، خدمت کرد. به دلیل مخالفتش با جنبش استقلال کاتالونیا، او در سال ۲۰۱۹ پس از آنکه این سازمان خواستار آزادی دو رهبر زندانی جامعه مدنی کاتالونیا شد و ادعا کرد کاتالانها «به نحوی که از زمان دیکتاتوری فرانکو دیده نشده بود» تحت آزار و اذیت قرار گرفتهاند، از سمت خود استعفا داد.
علیرغم وجهه بینالمللی نویسنده، او با چهار رمان پس از جایزه نوبل، به ساخت فضایی برای داستان ادامه داد. در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد که «سکوتم تقدیم به شما» آخرین رمانش خواهد بود: «اگرچه من خوشبین هستم، فکر نمیکنم آنقدر عمر کنم که بتوانم روی یک رمان جدید کار کنم، مخصوصا به این دلیل که نوشتن آن سه یا چهار سال طول میکشد. اما امید دارم که هرگز کارم را متوقف نکنم.» دینا ارسیلیا بولوارته زگارا، رییسجمهور پرو با امضای پستی در شبکههای اجتماعی نوشت: «در آرامش بخواب، پرویی برجسته همه دورانها» به خانواده بارگاس یوسا تسلیت گفت.
دفتر ریاستجمهوری پرو در بیانیهای در ایکس گفت: «نبوغ فکری و مجموعه عظیم کار او میراثی جاودانه برای نسلهای آینده خواهد بود. ما عمیقترین تسلیت خود را به خانواده، دوستان و دنیای ادبیات ابراز میکنیم.»
بارگاس یوسا همچنین معتقد بود ادبیات و سیاست به هم مرتبطاند. او در بیان تحلیل خود در این باره گفته بود: «باورم این است که مثلا فرهنگ دموکراتیک، فرهنگ مبتنی بر آزادی، احترام به حقوق بشر، چیزی بود که امکانپذیر بود، زیرا ما افرادی را داشتیم که از نظر هنر، ادبیات، فرهنگ بهطور کلی، در مورد رنجها، بیعدالتیها، نابرابریها، سوءاستفادههایی که در زندگی واقعی تا این حد گسترده شده بود حساس بودند. بنابراین، من فکر میکنم ادبیات لذت است، اما ابزار بسیار مهمی برای پیشرفت در زندگی است.»
منبع: اعتماد