داستان غولهای یکچشم از کجا سرچشمه گرفته است؟
این پرسش که آیا داستان سیکلوپها ذرهای حقیقت دارد و آیا منشا وجود آنها برخی موجودات است که زمانی وجود داشتند هنوز اثبات نشده است. با این حال، سیکلوپها همچنان بخش جذابی از افسانههای سنتی باستانی هستند.
فرادید | موجودات اسرارآمیز یکچشم که در اساطیر یونان و روم ستایش میشدند همچنان یکی از جذابترین افسانههای قدیمیِ مدیترانه هستند. بر اساس این افسانهها، سیکلوپهای قدرتمند اعضای نژادی از غولها بودهاند. اما داستان وجود آنها تا چه حد واقعیت دارد؟
به گزارش فرادید، بعضی منابع باستانی سیکلوپی به نام «پُلیفِمِس» را توصیف میکنند که در جزیرهای که تصور میشود سیسیل باشد زندگی میکرده است. این جزیره بر اساس افسانهها محل زندگی سیکلوپها و موجودات دیگر بوده است. نام «سیکلوپ» به معنای «چشمدایرهای» یا «چشمگرد» است. به نظر میرسد داستانِ پیدایش آنها پیچیدهتر از افسانههایی باشد که آنها را توصیف میکنند. یکی از بزرگترین چالشهای مرتبط با اساطیر یونانی، جستجو برای یافتنِ هرگونه منشا واقعی سیکلوپها و شواهد احتمالی وجودشان در کتابهای باستانی است.
سیکلوپ چیست؟
هیچ مدرک قانعکنندهای در حمایت از افسانههای سیکلوپها وجود ندارد. با این حال، داستانهای نویسندگانِ مشهور باستانی افسانهای را شکل داد که هوش از سر نسلهایی از مردم که ساکنِ ناحیهی مدیترانه بودند برد. تخیل این افراد ادبیات را زینت بخشیده و آن را به یکی از مشهورترین داستانهای دنیا تبدیل کرده است.
یک توصیف برجسته از سیکلوپها متعلق به هسیود است. تصوراتِ برآمده از نوشتههای او بر متون بعدی اثرگذار بود. هسیود Theogony (تئوگونیا یا تبارنامهٔ خدایان) را بین قرون هفتم و هشتم قبل از میلاد نوشت. این نویسندهی یونان باستان مینویسد:
«.. آنها در همه چیز، چون خدایان بودند جز اینکه تنها یک چشم در وسط پیشانی آنها بود و لقب آنها Kyklopes (چشمگرد) بود، چون یک چشم گرد در وسط پیشانیشان بود. در آثار آنها استحکام و قدرت و هنر مشهود بود ... از میان تمام فرزندان گایا و اورانوس، Hekatonkheires و Kyklopes از همه مخوفتر بودند و از همان آغاز پدرشان (آسمان) از آنها (غولهای طوفان) بیزار بود و عادت داشت همهی آنها را به محض تولد در یک مکان مخفی در گایا (زمین) از نظرها پنهان کند و اجازهی دیده شدن به آنها نمیداد و اورانوس از اعمال شیطانی او خوشنود بود».
شواهدی از هومر و شاعران دیگر دربارۀ سیکلوپها
در یکی از فصولِ «ادیسه» اثر هومر، ادیسهیِ افسانهای سیکلوپی به نام پُلیفِمِس را ملاقات میکند. نکتهی قابلتوجه اینست که هومر به وضوح ننوشته است که پلیفمس یک چشم دارد. با این حال، به گفتهی برخی متخصصانِ نوشتههای هومری، به این حقیقت به صورت ضمنی در متن اشاره شده است؛ یعنی هومر به جای «چشمهای او» نوشته است «چشم او».
نویسندگان دیگر نیز دربارهی سیکلوپها نوشتهاند. برای مثال، نویسندهی یونانی کالیماخوس از سیکلوپها به عنوان موجوداتی یاد میکند که استحکاماتی را در شهر مایسینه و تیریتس بنا کردند. حدود سال ۲۷۵ قبل از میلاد، یک شاعر سیسیلی به نام تئوکریتوس دو شعر در ارتباط با داستان پلیفمس و میل شدید او به یک حوری دریایی به نام گالاتیا میسراید. شاعر نقشهی سیکلوپها برای تصاحب حوری را توصیف میکند.
نویسندهی مشهور یونانی اوریپید در سال ۴۰۸ قبل از میلاد نمایشنامهای به نام Cyclops مینویسد. طرح داستان در سیسیل، نزدیک به آتشفشانِ معروفِ کوهِ اِتنا اتفاق میافتد. ویرژیل، شاعر حماسی رومی که شهرتی چون هومر در ادبیات یونانی داشت، در منظومۀ حماسی «انهاید» شرح میدهد که انیاس پس از فرار از تروا چگونه در جزیرهی سیکلوپس به خشکی میرسد. کتاب ویرژیل بسیار مشابه ادیسه است و داستان این مواجههی سیلکوپس همانند داستان پلیفمس است.
(اودیسه و خدمهاش در حال کور کردن مشهورترین سیکلوپ معروف به پلیفمس هستند. جزئیات مربوط به یک آمفورا یا کوزهی ته باریکِ بدویِ آتیک، حدود ۶۵۰ قبل از میلاد است)
فرضیهها دربارهی منشا سیکلوپها
منشا شکل گرفتن داستان سیکلوپها واقعا شگفتانگیز است. طبق گفتهی اوتنیو آبِلِ دیرینهشناس، ریشههای سیکلوپها در جمجمههای ماقبلِ تاریخِ فیلهای کوتوله قرار دارد. این حیوانات در جزیرههایی از قبیل سیسیل، مالتا، کرت و قبرس زندگی میکردند. طبق تحقیقاتی که سال ۱۹۱۴ انجام شد، حفرههای بزرگِ وابسته به بینی در جمجمههای این فیلهای کوتوله مردم را به این فکر واداشت که آنها متعلق به موجودات یکچشمی هستند. مردم قرنها از مشخص کردنِ ریشههای واقعیِ جمجمهها عاجز بودند، به همین دلیل افسانهی مربوط به سیکلوپها به وجود آمد.
(فیل کوتوله با حفرههای بزرگ بینی از موزه باستانشناسی سیراکوز در ایتالیا)
ایدهی دیگر توسط والتر بِرکِرت، دانشمندِ آلمانیِ فرقهها و اسطورهها مطرح شد. ایدهی او این بود که جوامع باستانی بازتابِ تداعی معانیِ واقعیِ فرقهها هستند. او باور داشت که ایدهی موجوداتِ قدرتمندِ یکچشم ریشه در سنتِ آهنگران دارد که روی یک چشم چشمبند میبستند.
با این حال برکرت به این نکته اشاره میکند که توصیفِ سیکلوپسهای ادیسه قدری با سیکلوپسهایِ کتابِ هسیود فرق دارد. سیکلوپسهای توصیفشده در کتاب هسیود ربطی به فرقهی آهنگری ندارند، اما برکرت باور دارد که برای این ناهمسانی توضیحی وجود دارد. به عقیدهی برکرت این احتمال وجود دارد که پلیفمس در آغاز یک دیو محلی در نظر گرفته میشده و هومر کسیست که پلیفمس را به سیکلوپس تبدیل کرده است. در نهایت، به باور برخی محققان سیکلوپسها صرفاً انسانهای تغییرشکلیافته بودند.
(کور کردن پلیفمس اثر اَلِساندرو آلوری)
سیکلوپسها معماران افسانهای
مردم قرنها تصور میکردند سیکلوپسها دیوارهای تاریخی شهر و سازههای باشکوه دیگر را ساختهاند. شهرت آنها به عنوان معمارانِ بسیاری از سازههای شگفتانگیز جاودان بود. برای نمونه، جدا کردن داستان دیوارهای مایسینه از افسانههای قدیمی دربارهی سیکلوپها غیرممکن است.
این پرسش که آیا داستان سیکلوپها ذرهای حقیقت دارد و آیا منشا وجود آنها برخی موجودات است که زمانی وجود داشتند هنوز اثبات نشده است. با این حال، سیکلوپها همچنان بخش جذابی از افسانههای سنتی باستانی هستند. متاسفانه، برخلاف بسیاری از شخصیتهای دیگرِ داستانهای اساطیری، تصاویر پیچیدهی آنها، تبدیل کردنشان به شخصیتهایِ اصلیِ داستانهای امروزی را دشوار میکند.
منبع: ancient-origins.net
مترجم: زهرا ذوالقدر