معمای نقاشی 500 ساله‌ای که نباید از «رو به رو» به آن نگاه کنید!

معمای نقاشی 500 ساله‌ای که نباید از «رو به رو» به آن نگاه کنید!

این نقاشی به ما می‌آموزد که شاید گاهی لازم باشد از زاویه‌ای غیرعادی به امور مختلف نگاه کنیم تا بتوانیم حقیقتِ آن‌ها را درک کنیم؛ حقیقتی که ممکن است تکان‌دهنده و حتی ترسناک باشند.

کد خبر : ۱۶۹۷۲۶
بازدید : ۱۵۴۱

فرادید| هانس هولباین (Hans Holbein) نقاش نامدار آلمانی است که در نیمۀ اول قرن شانزدهم میلادی زندگی می‌کرد؛ او یکی از چهره‌های کلیدی رنسانس هنری آلمان و یکی از برجسته‌ترین پرتره‌نگاران قرن شانزدهم به شمار می‌آید.

به گزارش فرادید؛ مشهورترین نقاشی هانس هولباین تابلویی با عنوان «سفیران» (Ambassadors) است که دو سفیر اروپایی در دربار بریتانیا را به تصویر کشیده است.

اما سیمای دو سفیر شاید در واقع کم‌اهمیت‌ترین چیزی باشد که هولباین در این تابلو به تصویر کشیده است. آنچه که این نقاشی را به یک اثر پربحث در میان مورخان هنر تبدیل کرده است، عناصر و اشیائی هستند که در نقاط گوناگون آن نقش بسته‌اند یا حتی پنهان شده‌اند.

6

تصویری از مجسمۀ مسیح در گوشۀ بالا و سمت چپ نقاشی

طی چند قرن مورخان هنر دربارۀ معنا و دلالت اشیائی که در این نقاشی دیده می‌شوند بحث کرده‌اند؛ از جمله دربارۀ وسایل علمی، کره‌های جغرافیایی، ساز موسیقی، دفترچه‌ها، قالیچه و سایر مواردی که روی قفسه قرار دارند؛ یا دربارۀ مجسمه‌ای که به شکلی بسیار ظریف در گوشۀ بالا و سمت چپ نقاشی تا حدی در پشت پردۀ سبز رنگ پنهان شده است.

اما برجسته‌ترین و معروف‌ترین نماد موجود در این اثر، یک شیء مرموز سفید و خاکستری است که در وسط قسمت پایینی نقاشی دیده می‌شود. تصویری که وقتی به آن نگاه می‌کنید، چیزی جز یک شیء کج و معوج و غیرقابل درک نیست.

5

از سمت راست به این تصویر نگاه کنید

اما این فقط تا وقتی است که شما از رو به رو به این نقاشی نگاه کنید. اگر به سمت راست نقاشی بروید (یا اگر همین الان گوشی همراهتان را به سمت چپ برگردانید و تقریبا از کنار به آن نگاه کنید)، این تصویر شکل و شمایل دیگری به خود می‌گیرد و تبدیل به یک جمجمه می‌شود؛ نمادی از مرگ که اتفاقا خیلی هم خوب و دقیق به تصویر کشیده شده است.

این شیوۀ به تصویر کشیدن اشیاء که در دورۀ رنسانس ابداع شده بود، آنامورفوسیس یا واریخت‌نگاری نامیده می‌شود. یعنی یک شیء به گونه‌ای تصویر شود که فقط از زاویه‌ای خاص به درستی دیده شود.

این ترفند در دورۀ رنسانس نوعی معمای بصری به حساب می‌آمد و استفادۀ از آن اغلب حالتی تفننی داشت. اما به اعتقاد مورخان هولباین استفاده‌ای جدی و معنادار از این ترفند کرده است. این احتمالا برای او یک نماد ویژه از واقعیت «پنهان» مرگ در زندگی انسان بود؛ واقعیتی که در یک نگاه «عادی» و روزمره اغلب نادیده گرفته می‌شود.

2

عکسی از تابلو که از سمت راست گرفته شده و جمجمه را در حالت درستش نشان می‌دهد

خیلی‌ها این جمجمۀ پنهان را در ارتباط با سایر اشیاء موجود در نقاشی تفسیر کرده‌اند. برای مثال برخی معتقدند که اشیاء موجود در طبقۀ بالای قفسه، همگی مربوط به نجوم و شناخت افلاک هستند و بنابراین نمادی از آسمان و عالم روحانی هستند؛ اشیاء طبقۀ پایین مربوط به جغرافیا و امور زمینی هستند و بنابراین می‌توانند نمادی از عالم جسم باشند. در پایین‌ترین قسمت نیز جمجمه قرار دارد که نشانه‌ای از مرگ است. بنابراین نقاشی در سه سطح مختلف به روح، جسم و مرگ اشاره می‌کند. در کنار این‌ها وجود مجسمۀ نیمه‌مخفی مسیح در گوشۀ بالا و سمت چپ نقاشی نیز نشانه‌ای از رستاخیز دوباره است.

به هر حال مقصود هولباین هر چه که بوده باشد، نقاشی او نکتۀ آموزنده‌ای در خود دارد: همانطور که برای دیدن حقیقت این نقاشی باید از سمت و سویی غیرعادی به آن نگاه کرد، شاید گاهی لازم باشد که برای دیدن واقعیت زندگی نیز از نگاه روزمره خارج شویم و از سمت و سویی خلاف عادت به آن نگاه کنیم.

۴
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید