مصائب داعش برای موصل
وقتی که جنگجویان داعش به دهکدۀ اسکی موصل در عراق هجوم بردند، شیخ عبداله ابراهیم میدانست که همسرش به دردسر خواهد افتاد.
کد خبر :
۱۲۵۳
بازدید :
۴۱۱۶
فرادید| وقتی که جنگجویان داعش به دهکدۀ اسکی موصل در عراق هجوم بردند، شیخ عبداله ابراهیم میدانست که همسرش به دردسر خواهد افتاد.
به گزارش فرادید؛ بوتحینا ابراهیم یک مدافع سرسخت حقوق بشر بود که یکبار هم برای رسیدن به شورای استانی موصل وارد انتخابات شده بود. جنگجویان داعش از او خواستند که از کارت توبه استفاده کند: طبق قوانین این گروه تندرو، همۀ افسران پلیس، سربازان و کسانی که فعالیتهای به قول این گروه "کفرآمیز" داشتهاند، میبایستی کارت توبه را امضا کنند و آن را همیشه همراه خود داشته باشند.
شوهر بوتحینا میگوید: "او هرگز حاضر نبود که سر خم کند."
شیخ عبداله و پسرش؛ گواهی فوت همسرش تنها چیزی است که از او به جا مانده
بوتحینا در مقابلهاش با داعش تنها بود و به این خاطر باید بهای سنگینی میپرداخت.
"خلیفۀ" خودخوانده یکسالی است که اعلام موجودیت کرده و خواستار پیروی بی چون و چرا است. تعداد بیشماری انسان به خاطر اینکه داعش آنها را خطری برای خود میدانسته یا به اندازۀ کافی "مومن" نبودهاند، کشته شدهاند. بین 5 تا 8 میلیون نفر باید این رژیمی که به ناگاه دنیایشان را زیر و رو کرده و چنگش را بر همۀ جوانب زندگیشان گسترانده تا خوانش افراطی خود را از اسلام به اجرا بگذارد، را تحمل کنند.
روستای اسکی موصل
کشور داعش جایی است که در آن مردان برای پوشاندن بوی سیگارشان، خودشان را غرق در ادکلن میکنند؛ جایی است که راننده تاکسیها و سایر رانندگان مجبورند به ایستگاه رادیویی داعش گوش کنند، چون که مجازات گوش دادن به موزیک در ماشین 10 ضربه شلاق است؛ جایی است که زنان باید خود را یکسره در پوششی سیاه بپوشانند و کفشهای تخت به پا کنند. جایی است که مغازهها باید به هنگام اذان و نماز تعطیل باشند و هر کسی که در آن زمان بیرون از خانه باشد باید در نماز جماعت شرکت کند.
راهی امن برای خلاصی از این مخمصه وجود ندارد. مردم ناپدید میشود؛ این ناپدید شدن را بعضاً به صدور گواهی مرگی مخفیانه برای او نسبت میدهند، یا این که بدتر از آن چند وقت بعد ویدیوی ذبحشان منتشر میشود.
کارگاهی در موصل که در آن زنان برای زنان نقاب تولید میکنند
عدنان، 28 ساله و سوری است، و خانوادهاش همچنان در مناطق تحت حکومت داعش زندگی میکنند. او میگوید: "مردم از آنها متنفرند، اما ناامید هستند، آنها کسی را نمیبینند که اگر قیام کردند کنارشان بایستد. مردم حس میکنند که هیچکس با آنها نیست."
پس از آنکه نیروهای کرد توانستند در ماه ژانویه، جنگجویان داعش را پس از هفت ماه از روستای اسکی موصول در حاشیۀ رود دجله، عقب برانند، تیمی از آسوشیتدپرس برای تهیۀ گزارش به آنجا رفت. نیروهای داعش تنها چند مایل با روستا فاصله داشتند، دودِ درگیری در خط مقدم را میشد دید.
تمرین اعضای تازۀ داعش در موصل
یک تیم دیگر از آسوشیتدپرس به شهرهای مرزی ترکیه به نامهای گازیانتپ و سانلیورفا رفت تا از پناهجویان سوری که از قلمرو داعش به اینجا فرار کرده بودند، گزارش بگیرد.
تصویری که از این گزارشها به دست میآید این است که خلافت خودخواندۀ داعش به یک شبهکشور منزوی تبدیل شده که متکی بر بوروکراسی ترور است. مصاحبهشوندگان برخی اسنادِ تولید شده به دست داعش را به خبرنگاران آسوشیتدپرس نشان دادهاند، از جمله: کارتهای توبه، لیستهای سلاحهای نزد جنگجویان محلی، برگههای شرح قوانین مربوط به پوشش زبان، فرمهای مفصل برای دریافت مجوز خروج از قلمروی داعش. در سربرگ همۀ این اسناد لوگوی داعش دیده میشد: "خلیفه در مسیر پیامبر".
نیروهای داعش در حال توزیع نقاب میان زنان موصل
عدنان تغییراتی که بر شهر رقه پس از اشغال آن به دست داعش در ژانویۀ 2014، حادث شد را توضیح میدهد. در آن زمان، او گریخت ام بعد از چند ماه دلتنگی برای خانواده به آنجا بازگشت تا ببیند تحمل زندگی تحت حکومت تندروها را دارد یا نه؟ او حدود یکسال در شهر دوام آورد. جایی که در حال حاضر به پایتخت داعش بدل شده است. او هنگام مصاحبه با آسوشیتدپرس در گازیانتپ حضور داشت.
سلیم احمد، سرباز سابق، و کارت توبهای که داعش به او داده است
او میگوید که مرکز استانی که چندفرهنگی و رنگارنگ بود حالا تغییر کرده است. اکنون زنان باید یکسره از سر تا نوک انگشتان پای خود در پوشش سیاه بپوشانند، و سریع به بازار بروند و خرید کنند و فوری به خانه برگردند. خانوادهها اغلب قید بیرون رفتن را میزنند تا با کمیتههای "حسبه" رو به رو نشوند. وظیفۀ این کمیتهها اجرای احکام و قوانین بیشمار داعش است.
جنگجویان داعش یک استادیوم فوتبال را به زندان و مرکز بازجویی تبدیل کردهاند. میدان مرکزی شهر که ساکنان نام میدان "جحیم" (جهنم) دادهاند، تبدیل به محل اعدام شده است. عدنان میگوید که جسد سه مرد را برای چندین روز در آن جا آویزان رها کرده بودند، تا درس عبرتی برای سایرین باشند.
زنی در دفتر قاضی داعش
اعضای مسلح گشت حسبه، با ماشینهای شاسی بلند در خیابانها میچرخند. آنها مردم را بو میکنند تا بفهمند که آیا سیگار کشیدهاند، یا زنانی را که پوشش "نامناسب" دارند یا مردانی که لباس یا مدل موی غربی به تن دارند را حبس میکنند. عدنان میگوید یک بار به این خاطر که در خودرویش موزیک گوش میکرده، ده ضربه شلاق خورده است.
در چنین دنیایی، مسلماً خطر متوجه امثال بوتحینا ابراهیم بود. شیخ سعی کرد همسرش را نجات دهد و او را به جایی امن فرستاد. اما بوتحینا خیلی زود دلش برای سه دختر و دو پسرش تنگ شد و بازگشت. اوایل ماه اکتبر، شبه نظامیها خانه را محاصره کردند و او را بیرون کشیدند.
پلیس راهنمایی رانندگی داعش در حال نوشتن جریمه
چندی نگذشت که ابراهیم گواهی فوت او را دریافت کرد. یک برگۀ سادۀ کاغذ که از "دادگاه اسلامی" ارسال شده بود و امضای قاضی هم پایش بود. در آن تنها نوشته شده بود که مرگ بوتحینا مورد تایید است. او نمیداند که جنازۀ همسرش کجاست.
پس از آزادی اسکی موصل از چنگال داعش، به دست نیروهای کرد، بسیاری مردم از شادی رهایی، اسنادی که داعش بر جای گذاشته بود را نابود میکردند.
اما ابراهیم گواهی فوت همسرش را نگاه داشته، "چون که اسمش روی آن است."
عضوی از داعش صلیب یکی از کلیساهای موصل را سرنگون کرده، به جایش پرچم این گروه را علم میکند
سلیم احمد، از اهالی روستا که سابقاً سرباز بوده، میگوید که کارت توبهاش را همچنان نزد خود نگه داشته است. اگرچه داعش رفته، اما ترسش همچنان با اوست.
او میگوید: "ما به خط مقدم خیلی نزدیکیم. یک روز شاید برگردند و کارت را از من بخواهند."
قاضی مسائل ارث و میراث داعش
مراسم امضای کارتهای توبه
به گزارش فرادید؛ بوتحینا ابراهیم یک مدافع سرسخت حقوق بشر بود که یکبار هم برای رسیدن به شورای استانی موصل وارد انتخابات شده بود. جنگجویان داعش از او خواستند که از کارت توبه استفاده کند: طبق قوانین این گروه تندرو، همۀ افسران پلیس، سربازان و کسانی که فعالیتهای به قول این گروه "کفرآمیز" داشتهاند، میبایستی کارت توبه را امضا کنند و آن را همیشه همراه خود داشته باشند.
شوهر بوتحینا میگوید: "او هرگز حاضر نبود که سر خم کند."
شیخ عبداله و پسرش؛ گواهی فوت همسرش تنها چیزی است که از او به جا مانده
بوتحینا در مقابلهاش با داعش تنها بود و به این خاطر باید بهای سنگینی میپرداخت.
"خلیفۀ" خودخوانده یکسالی است که اعلام موجودیت کرده و خواستار پیروی بی چون و چرا است. تعداد بیشماری انسان به خاطر اینکه داعش آنها را خطری برای خود میدانسته یا به اندازۀ کافی "مومن" نبودهاند، کشته شدهاند. بین 5 تا 8 میلیون نفر باید این رژیمی که به ناگاه دنیایشان را زیر و رو کرده و چنگش را بر همۀ جوانب زندگیشان گسترانده تا خوانش افراطی خود را از اسلام به اجرا بگذارد، را تحمل کنند.
روستای اسکی موصل
کشور داعش جایی است که در آن مردان برای پوشاندن بوی سیگارشان، خودشان را غرق در ادکلن میکنند؛ جایی است که راننده تاکسیها و سایر رانندگان مجبورند به ایستگاه رادیویی داعش گوش کنند، چون که مجازات گوش دادن به موزیک در ماشین 10 ضربه شلاق است؛ جایی است که زنان باید خود را یکسره در پوششی سیاه بپوشانند و کفشهای تخت به پا کنند. جایی است که مغازهها باید به هنگام اذان و نماز تعطیل باشند و هر کسی که در آن زمان بیرون از خانه باشد باید در نماز جماعت شرکت کند.
راهی امن برای خلاصی از این مخمصه وجود ندارد. مردم ناپدید میشود؛ این ناپدید شدن را بعضاً به صدور گواهی مرگی مخفیانه برای او نسبت میدهند، یا این که بدتر از آن چند وقت بعد ویدیوی ذبحشان منتشر میشود.
کارگاهی در موصل که در آن زنان برای زنان نقاب تولید میکنند
عدنان، 28 ساله و سوری است، و خانوادهاش همچنان در مناطق تحت حکومت داعش زندگی میکنند. او میگوید: "مردم از آنها متنفرند، اما ناامید هستند، آنها کسی را نمیبینند که اگر قیام کردند کنارشان بایستد. مردم حس میکنند که هیچکس با آنها نیست."
پس از آنکه نیروهای کرد توانستند در ماه ژانویه، جنگجویان داعش را پس از هفت ماه از روستای اسکی موصول در حاشیۀ رود دجله، عقب برانند، تیمی از آسوشیتدپرس برای تهیۀ گزارش به آنجا رفت. نیروهای داعش تنها چند مایل با روستا فاصله داشتند، دودِ درگیری در خط مقدم را میشد دید.
تمرین اعضای تازۀ داعش در موصل
یک تیم دیگر از آسوشیتدپرس به شهرهای مرزی ترکیه به نامهای گازیانتپ و سانلیورفا رفت تا از پناهجویان سوری که از قلمرو داعش به اینجا فرار کرده بودند، گزارش بگیرد.
تصویری که از این گزارشها به دست میآید این است که خلافت خودخواندۀ داعش به یک شبهکشور منزوی تبدیل شده که متکی بر بوروکراسی ترور است. مصاحبهشوندگان برخی اسنادِ تولید شده به دست داعش را به خبرنگاران آسوشیتدپرس نشان دادهاند، از جمله: کارتهای توبه، لیستهای سلاحهای نزد جنگجویان محلی، برگههای شرح قوانین مربوط به پوشش زبان، فرمهای مفصل برای دریافت مجوز خروج از قلمروی داعش. در سربرگ همۀ این اسناد لوگوی داعش دیده میشد: "خلیفه در مسیر پیامبر".
نیروهای داعش در حال توزیع نقاب میان زنان موصل
عدنان تغییراتی که بر شهر رقه پس از اشغال آن به دست داعش در ژانویۀ 2014، حادث شد را توضیح میدهد. در آن زمان، او گریخت ام بعد از چند ماه دلتنگی برای خانواده به آنجا بازگشت تا ببیند تحمل زندگی تحت حکومت تندروها را دارد یا نه؟ او حدود یکسال در شهر دوام آورد. جایی که در حال حاضر به پایتخت داعش بدل شده است. او هنگام مصاحبه با آسوشیتدپرس در گازیانتپ حضور داشت.
سلیم احمد، سرباز سابق، و کارت توبهای که داعش به او داده است
او میگوید که مرکز استانی که چندفرهنگی و رنگارنگ بود حالا تغییر کرده است. اکنون زنان باید یکسره از سر تا نوک انگشتان پای خود در پوشش سیاه بپوشانند، و سریع به بازار بروند و خرید کنند و فوری به خانه برگردند. خانوادهها اغلب قید بیرون رفتن را میزنند تا با کمیتههای "حسبه" رو به رو نشوند. وظیفۀ این کمیتهها اجرای احکام و قوانین بیشمار داعش است.
جنگجویان داعش یک استادیوم فوتبال را به زندان و مرکز بازجویی تبدیل کردهاند. میدان مرکزی شهر که ساکنان نام میدان "جحیم" (جهنم) دادهاند، تبدیل به محل اعدام شده است. عدنان میگوید که جسد سه مرد را برای چندین روز در آن جا آویزان رها کرده بودند، تا درس عبرتی برای سایرین باشند.
زنی در دفتر قاضی داعش
اعضای مسلح گشت حسبه، با ماشینهای شاسی بلند در خیابانها میچرخند. آنها مردم را بو میکنند تا بفهمند که آیا سیگار کشیدهاند، یا زنانی را که پوشش "نامناسب" دارند یا مردانی که لباس یا مدل موی غربی به تن دارند را حبس میکنند. عدنان میگوید یک بار به این خاطر که در خودرویش موزیک گوش میکرده، ده ضربه شلاق خورده است.
در چنین دنیایی، مسلماً خطر متوجه امثال بوتحینا ابراهیم بود. شیخ سعی کرد همسرش را نجات دهد و او را به جایی امن فرستاد. اما بوتحینا خیلی زود دلش برای سه دختر و دو پسرش تنگ شد و بازگشت. اوایل ماه اکتبر، شبه نظامیها خانه را محاصره کردند و او را بیرون کشیدند.
پلیس راهنمایی رانندگی داعش در حال نوشتن جریمه
چندی نگذشت که ابراهیم گواهی فوت او را دریافت کرد. یک برگۀ سادۀ کاغذ که از "دادگاه اسلامی" ارسال شده بود و امضای قاضی هم پایش بود. در آن تنها نوشته شده بود که مرگ بوتحینا مورد تایید است. او نمیداند که جنازۀ همسرش کجاست.
پس از آزادی اسکی موصل از چنگال داعش، به دست نیروهای کرد، بسیاری مردم از شادی رهایی، اسنادی که داعش بر جای گذاشته بود را نابود میکردند.
اما ابراهیم گواهی فوت همسرش را نگاه داشته، "چون که اسمش روی آن است."
عضوی از داعش صلیب یکی از کلیساهای موصل را سرنگون کرده، به جایش پرچم این گروه را علم میکند
سلیم احمد، از اهالی روستا که سابقاً سرباز بوده، میگوید که کارت توبهاش را همچنان نزد خود نگه داشته است. اگرچه داعش رفته، اما ترسش همچنان با اوست.
او میگوید: "ما به خط مقدم خیلی نزدیکیم. یک روز شاید برگردند و کارت را از من بخواهند."
قاضی مسائل ارث و میراث داعش
مراسم امضای کارتهای توبه
۰