رفت و آمد تلغرافها به لندن و تهران
می خواهیم برایتان از شرح آغاز روابط «جولیوس بارون دورویتر» با دولت قاجار و چگونگی طرح احداث راهآهن سراسری در ایران بگوییم.
کد خبر :
۱۵۸۷۵
بازدید :
۲۳۱۷
می خواهیم برایتان از شرح آغاز روابط «جولیوس بارون دورویتر» با دولت قاجار و چگونگی طرح احداث راهآهن سراسری در ایران بگوییم.
ناصرالدینشاه در دستخطی کوتاه تمام اختیارات مذاکرات درباره چگونگی احداث راهآهن- که از آرزوهای او به شمار میآمد- را به میرزاحسین خان سپهسالار یا همان مشیرالدوله سپرد اما قبل از هر چیز لازم است شما بدانید که مشیرالدوله که بود و از کجا آمد که توانست چنین اختیارات و عنان گستردهای در دربار ناصرالدینشاه به دست بگیرد.
مشیرالدوله همان میرزا حسین سپهسالار دربار ناصرالدین شاه پسر میرزا نبی خان مازندرانیالاصل مشهور به «قزوینی» امیر دیوان محمدشاه قاجار بود که پس از انجام تحصیلات ابتدایی با استعداد خاصی که داشت زبان فرانسه و علوم متداول عصر قاجار را در مدت بسیار کمی در دست گرفت و سپس برای تکمیل تحصیلات خود عازم اروپا شد و پس از مراجعت به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال 1267- امیرکبیر او را به عنوان «کارپرداز ایران» در هند روانه بمبئی کرد و در سال 1271 به عنوان سرکنسول ایران در شهر تفلیس و در سال 1279 به سمت وزیر مختاری ایران در شهر استانبول منصوب شد.
در کتاب اندیشه ترقی مرحوم فریدون آدمیت (از انتشارات خوارزمی در بهمن سال 1351) نیز درباره او آمده است که: خدمات او نظر ناصرالدینشاه را به خود جلب کرد و از سال 1285 به بعد لقب «مشیرالدوله» را به او داد و چون در ماموریتهای خارج از کشور گزارشهای مفیدی ارسال میکرد، مورد توجه اولیای دولت واقع شد و هنگام خدمت در استانبول نیز رضایت پادشاه عثمانی را برای عزیمت ناصرالدینشاه به عتبات عالیات جلب کرد و مورد عنایت ناصرالدینشاه قرار گرفت.
شاه پس از مراجعت از سفر و ورود به تهران در 29 رمضان 1287 به موجب دستخطی او را به وزارت عدلیه و وظایف و موقوفات منصوب کرد و یک جبه شمسهدار و یک حلقه انگشتری الماس نیز به وی اعطا کرد و سال بعد نیز با لقب «سپهسالار اعظم» به وزارت عسکری منصوب شد و خدمات شایان توجه او باعث شد که یک ماه بعد در همان سال یعنی در 29 شعبان 1288 فرمان صدراعظمی سپهسالار برای او صادر شود. میرزاحسین سپهسالار بعد از اعطای امتیاز رویتر به اتفاق ناصرالدینشاه عازم سفر اروپا شد.
جا ماندن سپهسالار در انزلی
دادن امتیازنامه احداث راهآهن سراسری توسط سپهسالار به رویتر در ایران و در غیاب شاه و سپهسالار موجب بروز برخی تشنجات داخلی و مخالفت خیلیها شد که همین موجب عزل سپهسالار از مقام صدارت شد و هنگامی که اخبار به گوش ناصرالدینشاه رسید آنقدر عصبانی شد که هنگام بازگشت از اروپا در 14 رجب 1290 هجری قمری ناچار شد سپهسالار را در بندر انزلی جا بگذارد و بدون او به تهران برگردد ولی این کنارهگیری چندان طول نکشید و مدتی بعد «مشیرالدوله» سابق دوباره به تهران آمد و ابتدا در بیستم شوال 1290 به مقامی در وزارت امور خارجه ایران رسید و سپس دوباره به صدارت و سپهسالاری سابق دست یافت، اما عاقبت به دلیل سوءظنهایی که ناصرالدینشاه به او داشت در اوایل شوال سال 1297 نیز از صدارت دوباره عزل و به حکومت خراسان و نیابت تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد و در 21 ذیحجه 1298 در سن 57 سالگی در مشهد از دنیا رفت. تا اینجای گزارش شما با زندگی و شخصیت دو طرف معامله احداث خط آهن سراسری ایران یعنی رویتر و سپهسالار آشنا شدید و در ادامه به شرح وقایعی که هنگام بررسی، مذاکرات و انعقاد قرارداد با رویتر رخ داد، میآید:
بر پدر خائن لعنت
میگویند عبارت «بر پدر خائن لعنت» از عبارات رایج ناصرالدینشاه بوده که هنگام واگذاری مسوولیتی سنگین در پایان احکام و نامههای او- بعضا- میآمده است و این عبارت در پایان نامهای که ناصرالدینشاه هنگام نوشتن قرارداد واگذاری احداث راهآهن به سپهسالار آمده است. او با دقت مذاکرات «کوت» نماینده رویتر در ایران و سپهسالار را که مدتی ادامه داشت، تعقیب میکرد و بیم داشت که دیگران در این کار مداخله کنند و مانع از انعقاد قرارداد شوند و به این جهت در نامهای به او نوشت:
«... انشاءالله تعالی این کار را خوب انجام بدهید، خدماتی به دین و دولت کردهاید که مافوق ندارد، اما همان اشخاصی که تعجب از قبول کمپانی این کار را به این آسانی کردهاند، بسیار میترسم که ته دل «کوت» را از خارجه و داخله خودمان خالی بکنند که اشکالات بیاورد و این کار نگذرد. این مردم را خوب شناختم و در این چند روز مراقب «کوت» باشید که با مردم ایرانی و فرنگی کمتر مراجعه کند، تلغرافات رئیس «کوت» (منظورش رویتر است)- هر وقت برسد زودتر به عرض برسانید، خیلی مراقب باشید که «کوت» را نترسانند و به واهمه بیندازند- بر پدر خائن لعنت....» بعد از این سفارشهای موکد ناصرالدینشاه به سپهسالار، نخستین طرح پیشنهادی «رویتر» از لندن رسید، ولی پذیرفته نشد.
«ادوارد کوت» نماینده رویتر چندی بعد با دومین طرح به تهران آمد و کمیسیونی برای بررسی طرح دوم زیر نظر میرزاحسین خان سپهسالار با حضور تنی چند از وزیران و میرزاملکم خان مستشار صدارت تشکیل شد. در اوایل سال 1289 گفتوگو پیرامون طرح دوم با آقای «کوت» آغاز شد و سپس چند نفر دیگر از وزرا به کمیسیون پیوستند که در کتاب «اندیشه ترقی» اسامی آنها به ترتیب شامل نظامالدوله، قوامالدوله، یا شاخان امینالملک و دبیرالملک آمده است زیرا شرایط قرارداد سنگین بود.
در این هنگام ناصرالدین شاه نوشت: «... این طرح فصول و آرتیکلهای بدی داشت که به هیچ وجه نمیتوان قبول کرد روی هم رفته قرارنامه بدی است که عیوب آن هزار مرتبه بر منافع راهآهن برتری دارد، ابدا نمیتوان قبول کرد باز قرارنامه گذشته هزار مرتبه بهتر از این بود.»
در مورد مساله ضمانت دولتی و اجازه گمرک به این طرح ایراد گرفته شده بود و در آن دو ماده تجدیدنظر شد و همان گونه که گفتیم شاه به صدراعظم نوشت: انشاءالله تعالی این کار را خوب انجام بدهید، خدماتی به دین و دولت کردهاید که مافوق ندارد... در هر حال پس از انجام اصلاحات موردنظر شاه در قرارداد، کمیسیون به بررسی نهایی امتیاز نامه پرداخت و نتیجه طی گزارشی به ناصرالدین شاه ارائه شد.
نتایج مذاکرات با نماینده «رویتر»
قربان خاکپای جواهرآسای اقدس همایونت گردم...ما جاننثاران به قدری که در قوه علل و اطلاعات شخص خود بود در باب راهآهن مذاکره و گفتوگو نمودیم، هرگاه بخواهیم معظمات نتایج آن کار و کثرت غبن و ضررهای تاخیر این عمل را شرح بدهیم، در خاکپای همایون کمال جسارت و منتهای بیادبی خواهد بود، در این عصر کدام ذیشعور است که فواید راهآهن را مثل آفتاب معترف و بر اعجاز آن مُقِر نباشد، بنابراین از لزوم و منافع این عمل هیچ عرض نخواهیم کرد و مطلبی که در پیش روی خود مجسم میبینم این است که به جهت ساختن راهآهن در ایران اقلا پنجاه کرور پول نقد لازم داریم، بدیهی است که دولت علّیه اصلا قادر نخواهد بود که چنین مخارجی را متحمل بشود و این نیز روشن است که هیچ دولت و هیچ کمپانی این پنجاه کرور را مجانا به ما نخواهد داد و اگر یک کمپانی این مبلغ را برای ما خرج بکند به این امید و به این اطمینان خواهد بود که در آخر علاوه بر مخارج خود منافع کل تحصیل نماید، الان یک کمپانی پیدا شده میخواهد پنجاه کرور را از برای ما خرج بکند آیا در مقابل این پنجاه کرور، چه باید بدهیم؟ پس لازمه تاملات و تدقیقات آنچه به عقل فدویان رسید که میتوانیم بدهیم همه را مشخص کردهایم، دور نیست که در اولین ملاحظه آنچه را دیدهایم منحصرا عبارت است از بعضی مواد عاطله تا امروز هیچ منفعتی از برای دولت نداشتهاند و اگر در دست ما بمانند بعد از این هم فایده نخواهد بخشید، در هر صورت عوض پنجاه کرور پول چیزی که باید بدهیم و میتوانیم بدهیم همین فقراتی که در امتیازنامه معین شده است، ما نه از اینها کمتر میتوانیم بدهیم و نه بیعیبتر از اینها چیزی میتوانیم پیدا کنیم ملاحظه دیگری که محل کمال احتیاط بود «فقره ضمانت» است، به جهت درک این مطلب باید عرض کنم که این پنجاه کرور را هیچ کس و هیچ کمپانی حاضر نکرده است که به ما بدهد باید اصحاب امتیاز بروند و از خلق فرنگستان پنجاه کرور پول قرض کنند. تا فرنگستان از یک دولتی حمایت نبیند، به اصحاب این امتیاز یک پول[سیاه] هم نمیدهد، اصحاب این امتیاز به واسطه حسابی که کردهاند یقین دارند که با وجود منافع معادن و جنگلها و آبها و مداخل راهآهن، دیگر به هیچ وجه احتیاج به ضمانت دولت نخواهد بود.
50 کرور برای تاسیس راهآهن
بیشتر محتوای گزارش سپهسالار درباره نتایج مذاکرات با آقای «کوت» نماینده آقای رویتر درباره تامین 50 کرور یعنی مبلغ 25میلیون تومان به پول آن روز ایران بوده و در ادامه گزارش خود نیز خطاب به ناصرالدین شاه نوشته است:
«اما این حساب را فقط موسسان این کمپانی میتوانند بفهمند آن اشخاص متفرقه عامه که باید این پنجاه کرور را بدهند، از دقایق چنان حساب به کلی بری هستند تا ضمانت آشکار نبینند یک پول هم نمیدهند، در مقابل این حالت تدبیری که کردهایم این است که به خلق فرنگستان میگوییم «دولت ضامن است» و از طرف دیگر کمپانی در قرارنامه دیگر تعهد میکند که هیچ ضمانتی برعهده دولت وارد نخواهد آمد، به واسطه این تدبیر هم خلق فرنگستان به اطمینان پول میدهند و هم دولت ایران اطمینان کامل دارد که تحت هیچ ضمانت و خسارتی نخواهد بود، تفصیل این تدبیر در امتیازنامه و در آن ورقه جداگانه که جزو قرارنامه مخصوص خواهد بود خوب و آشکار روشن شده است، بندگان اقدس همایون شاهنشاه روحنا فداه به اندک ملاحظه درک خواهند فرمود که در این باب تدبیر دقیق و راه بیعیبی اخذ کردهایم، این فقره ضمانت که حقیقتا سد مهیبی بود، به این طور از بخت بلند شاهنشاهی در کمال درستی و سادگی رفع شده است، حال دیگر به نظر این جان نثاران هیچ عیب و محذوری نمیآید و یقین دارند که هرگز از برای دولت علیه مناسبتر از این شرایط به دست نخواهد آمد.» همانطور که ملاحظه میفرمایید سپهسالار در آن جلسه و مذاکرات با نماینده «رویتر» طرح یک دو دوزه بازی آورده و یک عبارت دروغین در قرارنامه را به تصویب رسانده است و از ناصرالدین شاه میخواهد که به این ترتیب به اهالی فرنگستان دروغی وانمود کنند که دولت قاجار ضمانت اجرای این پروژه را خواهد کرد و در ادامه مینویسد:
اکنون انجام این مطلب بزرگ که بلاشک اسباب احیای جمع این صفحات خواهد بود، منوط به یک اشاره شاهنشاهی است، هرگاه اسم مبارک همایون خود را بر این امتیازنامه مرقوم فرمایند به همین گردش یک قلم، بیش از جمیع خدماتی که سلاطین ایران در این چند هزار سال به ملت خود کردهاند، به این خاک و ملت مرحمت و احسان و عطای حیات حقیقی فرمودهاید و اگر خدای نخواسته از عدم مساعدت، بخت این ملک در بذل چنان مکرمت تاملی فرمایند این موقع مساعد فوت و تا بیست سال امیدهای ایران عقب خواهد ماند و خدا میداند که در این بیست سال چه نوع اسباب تاسف و حسرت باقی خواهد ماند.
تکلیف بندگی و دولتخواهی و وظیفه سلطان پرستی و جان نثاری ما این بود که عرض کردیم. حال امر و اراده با حضرت ظلالله روحنا فداه است.» در پای این گزارش و نامه سپهسالار به ناصرالدین شاه چند اسم و مهر و امضا به این ترتیب دیده میشود: ناصرالملک (میرزا محمود خان قراگوزلو)، نظام الدوله (دوستعلی خان معیرالممالک وزیر مالیه)، قوام الدوله (میرزا محمد خان وزیر محاسبات)، وزیر دول خارجه (میرزا سعیدخان)، محمدعلی بن امامقلی (شاهزاده عمادالدوله)، اعتضادالسلطنه امین الملک (پاشاخان وزیر عدلیه)، دبیرالملک (میرزا محمدحسین وزیر رسائل و وزیر داخله) .
ارسال تلغرافها به لندن
با ارائه این گزارش به ناصرالدین شاه، امضاکنندگان متن امتیازنامه تهیه شده باامضای نهایی سپهسالار آن را ضمیمه نامهای برای ناصرالدین شاه ارسال کردند. متن نامه یاد شده در اینجا به طور کامل درج میشود و سپس پاسخ ناصرالدین شاه به این نامهها را ملاحظه خواهید کرد:
«قربان خاک پای جواهر آسای اقدس همایون مبارک شوم...دیروز پس از آنکه پاکت عرایض به صحابت معتمدالملک بسته و ممهور شد و پس از آنکه قرارنامه راهآهن در مجالس متعدده با حضور اولیای دولت ساخته گردیده و با «مسیو کوت» اتفاق آرا حاصل نمودند، نوشته ومهر کرده در شرف تقدیم به خاک پای مبارک شاهنشاهی روحنا فداه بودند که تلغرافی از «بارون رویتر» به عنوان «مسیو کوت» رسید و اصرار در فقره ضمانت دولت نموده بود موجب اوقات تلخی همه گردید. فدوی خانهزاد تعطیل فرستادن لایحه را به خاک پای مبارک جایز نشمردم و گفتم اگر چنانچه فقرات مسطوره در لایحه مقبول خاطر همایون گردید و امضا فرمایند و بارون رویتر قبول نکند، کمپانی دیگر به همین شرایط به هر قسم است، فدوی به جهت انجام این مقصود حاضر خواهم کرد و همان دقیقه تلغرافی به حاجی محسن خان (وزیر مختار در لندن) زدم که با آقای بارون رویتر مذاکره نمودند و بگویند کار تمام شده بود که تلغراف اخیر شما باعث مایوسی ما گردید، اگر به همان شرایط سابق قبول دارید، بسیار خوب و الا، کمپانی دیگری هست با او قرار اتمام عمل را خواهیم داد مسیو کوت را نیز وادار نمودم، تلغرافی به همین مضامین به بارون رویتر کند و تلغراف اخیر بارون رویتر را با ترجمه معتمدالملک آورد که از لحاظ انور شاهنشاهی روحنا فداه بگذراند، هنوز جواب تلغراف فدوی از حاجی محسن خان نرسیده است، لکن الان مسیو کوت آمد و جواب بارون رویتر را که به مشارالیه نوشته است، آورد و به او اجازه داده است که قرارنامه را به طوری که الان در خاک پای مبارک است امضا نماید و اشکالاتی وارد نیاورد.»
امنیت و وفور نعمت!
در پایان خیلی از مکاتباتی که صدر اعظمها و وزیران با ناصرالدین شاه داشتهاند عبارتی با مضمون الحمدلله امنیت و وفور نعمت در همه جا هست، آورده میشده است، در پایان این نامه سپهسالار به ناصرالدین شاه نیز همین عبارت آمده است، در ادامه نامه که عینا آمده است، چنین میخوانیم:
اصل تلغراف وارده از بارون رویتر که مسیو کوت به زبان فرانسه به خط خودش ترجمه نموده و نوشته است نزد معتمدالملک فرستادم که به فارسی ترجمه کرده، از لحاظ انور اقدس اعلی روحنا فداه گذراند، بعد از آنکه ذات اقدس ملوکانه به نفس نفیس مبارک خودشان تفکر و تعمق در اطراف کار و مضامین مندرجه در لایحه فرمودند و با آن بصیرتی که خداوند در وجود مسعود همایون عطیه ازلیه قرار داده است، مطالبه نمودند تا هر چه قدر قدرت همایونی شرف وقوع یابد، بر ما بندگان اطاعت فوری لازم است.اخباری تازه نرسیده است که جسارت به عرض[باشد]، الحمدلله امنیت و وفور نعمت در همه جا هست، تلغرافی از مویدالدوله و روزنامه مدرسه دارالفنون رسیده بود تقدیم خاک پای شد. الامر الاقدس الاعلی مطاع، مطاع مطاع ...
امضای مبارک ما
با ارائه نامه، ناصرالدین شاه پس از تاملی کوتاه پاسخی در حاشیه نامه سپهسالار به این مضمون نوشت: «جناب صدراعظم معتمد الملک وارد شد، عرایض را کاملا رساند، جواب از قراری که نوشته شد، ملاحظه خواهید کرد، قرارنامه راهآهن را که به مهر شما و سایر وزرا ممهور بود ملاحظه شد بسیار خوب و به قاعده بود، در دو فصل که 18 و 24 باشد تعرض کردهام، ملاحظه و فرانسه- فارسی هر دو را بر طبق آن بنویسید، به طور وضوح دیگر هیچ عیب و نقصی ندارد، بلکه همه محسنات است و قرارنامه به مبارکی به امضای ما رسید و ممهور شد و صحابت محمد آقا فرستادم نگرانی که بود از تلغراف سابق رویتر بود که آن هم به رسیدن تلغراف شما الحمدلله رفع شد، اما گویا فراموش شده تلغراف رویتر در جوف نوشته جات معتمدالملک و عرایضی که به ما نوشته بودید، نبود. دوباره بفرستید، ملاحظه شود، انشاءالله طوری بکنید که این کار بشود و نتیجه به هم برساند، مثل کمپانیها و قرار سابق نباشد انشاءالله.»
ابراهیم تیموری مولف کتاب «عصر بیخبری» متن کامل امتیازنامه دولت قاجار به رویتر را از روی نسخه اصلی آن به نقل از بایگانی وزارت امور خارجه آورده است و البته در پا نوشت آن خاطرنشان کرده که اصل نسخه امتیازنامه رویتر که به فارسی و فرانسه نوشته شده در بایگانی وزارت امور خارجه موجود است و به طوری که ملاحظه میشود و بارو نوشت امتیازنامه مزبور که در بعضی کتب اخیر منتشر شده، تفاوت زیادی دارد. در شماره آینده متن کامل اعطای امتیازات حقوق احداث راهآهن سراسری به رویتر عینا آورده میشود، اما با امضای این قرارنامه هیچ اتفاق جالبی نیفتاد وایران بیست سال بعد از آن هم نتوانست صاحب راهآهن شود.
تهیه و تنظیم: حسن فرازمند
منبع: دنیای اقتصاد
۰