فرادید | زمانی که خلبان ویکتور بلنکو، 40 سال پیش پناهنده شد، این کار را در یک هواپیمای مرموز شوروی MiG-25 انجام داد. BBC Future یکی از جذابترین رویدادهای جنگ سرد را بررسی میکند.
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی، در 6 سپتامبر 1976 یک هواپیما در آسمان شهر هاکوداته در ژاپن و در شمال هوکایدا نمایان میشود. یک جت دو موتوره است، اما نه از آن جتهای مسافت کوتاهی که معمولاً در آسمان هاکوداته دیده میشود. این جت عظیم خاکستری، ستارههای قرمز اتحاد جماهیر شوروی را روی خود دارد.
جت در باند بتنی و آسفالت هاکوداته فرود میآید. معلوم میشود باند بهاندازه کافی بلند نیست. جت صدها فوت را طی میکند تا بالاخره در انتهای فرودگاه متوقف میشود.
خلبان از کابین بیرون میآید و دو تیر هشدار با تفنگش شلیک میکند. رانندگان کنار فرودگاه از این حادثه عجیب عکس میگیرند. چند دقیقه بعد مقامات فرودگاه از ترمینال به او میرسند. در اینجاست که خلبان 29 ساله شوروی ستوان ویکتور ایوانویچ بلنکو اعلام میکند قصد دارد پناهنده شود.
این پناهندگی طبیعی نیست. بلنکو به هیچ سفارتی نرفته یا در یک بندر خارجی از کشتی پیاده نشده است. هواپیمایی که او با آن 400 مایل پرواز کرده و اکنون در انتهای باند شهری در ژاپن قرار دارد، جنگنده میکویان گورویچ Mig-25 است. این مرموزترین هواپیمایی است که شوروی ساخت.
البته تا زمان فرود بلنکو در ژاپن.
بمب افکن XB-70 که سه برابر سرعت صوت پرواز می کرد
اولین بار غرب حدود سال 1970 با جنگندههای MiG-25 آشنا شد. ماهوارههای جاسوسی متوجه آزمایش مخفی هواپیمای جدیدی توسط شوروی شده بودند. شبیه جنگندههای عظیم بودند و ارتش غرب نگران یک ویژگی خاص این هواپیماها بود: بالهای بسیار بزرگ.
بالهای بزرگ در هواپیماهای جنگنده بسیار مفیدند. به بلند شدن و اوج گرفتن کمک میکند و مقدار وزن توزیعشده در سراسر بال را کاهش میدهد که چرخش هواپیما را آسانتر و چابکتر میکند. شوروی این قابلیت را به دو موتور بزرگ تلفیق کرده بود. با چه سرعتی میتواند پرواز کند؟ آیا چیزی در نیروی هوایی آمریکا وجود دارد که با آن رقابت کند؟
در خاورمیانه نیز خبرهایی بود. در ماه مارس 1971، اسرائیل هواپیمایی جدید و عجیب داشت که سرعت 3.2 داشت ( بیش از سه برابر سرعت صوت) و تا ارتفاع 63 هزار فوت ( نزدیک به 20 کیلومتر) ارتفاع میگرفت. اسرائیلیها و مشاوران اطلاعاتی آمریکا هرگز چنین چیزی ندیده بودند. چند روز بعد پس از رؤیت مجدد هواپیما، جنگندههای اسرائیلی سعی کردند آن را دنبال کنند اما حتی نزدیکش هم نشدند.
در ماه نوامبر، اسرائیل در کمین یکی از این مزاحمان مرموز نشست و موشکی را از فاصله 30 هزار فوتی شلیک کرد. کار بیهودهای بود. هدف ناشناس با سرعت سه برابر صوت گریخت؛ آنقدر سریع که زمانی که موشک منفجر شد، جت از منطقه خطر خارجشده بود.
پنتاگون دو دو تا چهارتا کرد و فهمید با یک بحران جنگ سرد مواجه است. آنها معتقد بودند این جت یکی از همان تصاویری است که در ماهواره جاسوسی دیده شد. ناگهان با یک جنگنده شوروی روبرو بودند که میتوانست از هر چیزی در نیروی هوایی ایالت متحده پیشی بگیرد.
آمریکا فکر می کرد با یک جنگنده شوروی طرف است که از هر چیزی پیشی می گیرد
استفان تریمبل سردبیر Flightglobal میگوید اینیک سوءتعبیر قدیمی و نظامی بود: " انگار تواناییهای این جت را تنها از روی ظاهر وبالهای بزرگش دست بالاگرفته بودند."
" میدانستند این جت بسیار سریع است و فکر میکردند بسیار مانور پذیر است. درباره مورد اول درست میگفتند اما مورد دوم زیاد درست نبود."
آنچه ماهواره جاسوسی آمریکا دیده بود و رادارهای اسرائیلی ردیابی کرده بودند یکی از انواع همان جنگنده MiG-25 بود. این جت در تقابل با جنگندههای آمریکا ساخته شد که در دهه 1960 آنها را برای ورود به نیروهای هوایی آماده میکرد- از جنگنده F-108 گرفته تا هواپیمای جاسوسی SR-71 و بمبافکن عظیم B-70 . تمام این هواپیماها در یکچیز مشترک بودند: پرواز سه برابر سرعت صوت.
در دهه 1950، شوروی پیشرفتهای چشمگیری در هوانوردی کرده بود. بمبافکنهایی داشتند که تقریباً بهسرعت و در ارتفاع B-52 آمریکایی پرواز میکرد. اما جهش تکنولوژیای که هواپیما را از ماخ 2 به ماخ 3 تبدیل میکرد، چالش عظیمی محسوب میشد. و این چیزی بود که طراحان شوروی باید با بیشترین سرعت ممکن انجام میدادند.
تیم طراحی آغاز به کارکرد. برای پرواز بسیار سریع، جنگنده جدید به موتورهایی نیاز داشت که مقدار عظیمی از فشار را خارج کند. تومانسکی طراح برتر موتور USSR، قبلاً موتوری ساخته بود که عقیده داشت برای این هواپیما مناسب است. یک توربوجت R-15 برای یک پروژه موشک کروز در ارتفاع بالا ساختهشده بود. MiG جدید به دو تا از این موتورها نیاز داشت که هرکدام قدرت رانش 11 تن داشتند.
Mig-25 تقریبا هم اندازه بمب افکن لانکاستر بود
در پرواز خیلی سریع با ایجاد فشار هواپیما برخلاف مولکولهای هوا،اصطکاک گرمایی بسیار زیادی ایجاد میشود. زمانی که لاکهید SR-71 Blackbird را ساخت، جنس آن را تیتانیوم انتخاب کرد که میتواند در برابر حرارت بسیار زیاد مقاومت کند. اما تیتانیوم گران و کار کردن با آن بسیار مشکل بود. در عوض، MiG فولاد را انتخاب کرد. مقدار زیادی فولاد. قطعات MiG-25 با دست جوشکاری و متصل شد.
دلیل بالهای بزرگ MiG-25 بدنه فلزی سنگینش بود. نه برای مبارزه با جنگندههای آمریکایی، تنها برای ماندن در هوا. MiGها برای پرواز و رسیدن بهسرعت ماخ 2.5 طراحیشده بودند. زمانی که در فاصله 50 مایلی (80 کیلومتر) هدف قرار میگرفتند، رادارهایشان فعال میشدند و موشک شلیک میکردند.
اما در اوایل دهه 1970، رؤسای دفاع در ایالاتمتحده چیزی درباره MiG نمیدانستند. تنها عکسهای ماهوره ای تار و اکوهای صفحه رادار در فراز دریای مدیترانه را از آن دیده و شنیده بودند. این جنگنده برایشان تهدید و خطری مرموز به نظر میرسید.
البته تا وقتیکه خلبان سرخورده شوروی نقشه خود را عملی کرد.
ویکتور بلنکو یک شهروند مدل شوروی بود. او پس از پایان جنگ جهانی دوم در دامنه کوههای قفقاز به دنیا آمد. او وارد خدمت نظامی شد و برای خلبان جنگندههای هوایی واجد شرایط شد؛ نقشی که در مقایسه با دیگر شهروندان شوروی مزایای خاصی به ارمغان میآورد.
کارت شناسایی بلنکو در موزه سیا در واشنگتن
اما بلنکو سرخورده بود. او که یک فرزند داشت در حال طلاق گرفتن بود. او ماهیت جامعه شوروی را زیر سؤال برده بود و شک داشت که آمریکا به همان شرارتی باشد که رژیم کمونیستی میگوید. بلنکو در سال 1996 به مجله Full Context گفت: " در آن زمان تبلیغات شوروی آمریکا را جامعهای فاسد و غیر متحد نشان میداد. اما در ذهنم سؤالهایی بود."
بلنکو متوجه شد که جنگنده جدیدی که با آن تمرین میکرد بهترین وسیله فرار است. او در پایگاه هوایی چوگویوکا در پریمورسکی نزدیک شهرستان ولادی وستک قرار داشت. ژاپن تنها 400 مایل با آنجا فاصله داشت. MiG میتوانست سریع و در ارتفاع بالا پرواز کند. اما به دلیل مصرف بلای سوخت نمیتوانست مسافت زیادی برود. مطمئناً نه اینقدر که به پایگاه هوایی آمریکا برسد.
در 6 سپتامبر بلنکو با همکار خلبانش برای یک مأموریت آموزشی پرواز کرد. هیچیک از MiG ها مسلح نبودند. او مسیر را بررسی کرده بود و مخزنش پر بود.
او برنامه را تغییر داد و در عرض چند دقیقه در مسیر ژاپن قرار گرفت.
برای فرار از رادارهای شوروی و ژاپن، بلنکو در ارتفاع بسیار پایین پرواز میکرد؛ حدود 30 متر از سطح دریا. زمانی که به کافی در حریم هوایی ژاپن پیشروی کرد، جت را به ارتفاع 6 هزار متری بود تا توسط رادارهای ژاپن تشخیص داده شود. ژاپنیهای شگفتزده سعی کردند هوای ناشناس را خطاب قرار دهند، اما رادیوی بلنکو در فرکانسهای اشتباهی تنظیم بود. بلنکو دوباره زیرپوششی از ابر ضخیم پنهان شد و از رادار ژاپنیها خارج شد.
تمام این مدت، او با حدس و گمان پرواز میکرد. او میخواست جت را به پایگاه هوایی چیتوسه برساند؛ اما سوختش رو به اتمام بود و مجبور شد در نزدیکترین فرودگاه فرود آید.
ژاپن تنها میدانست که با MiG طرف است.
ژاپنیها ناگهان با خلبانی پناهنده و جت جنگندهای مواجه شدند که مدتها ذهن سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را به خود مشغول کرده بود. فرودگاه هاکوداته به مرکز فعالیت های اطلاعاتی تبدیل شد. سازمان سیا نمیتوانست باور کند همچنین شانسی آورده.