در افغانستان چه خبر است؟
سال گذشته ۳۴۹۸ نفر غیر نظامی در این کشور کشته شدند که بیشتر آنها بر اثر بمب بوده است. اگر به این آمار، تلفات حدودا ۷۰۰۰ نفری نیروهای امنیتی و نظامی افغان را نیز اضافه کنیم، به میانگین ۳۰ کشته در روز برای سال گذشته میرسیم که حقیقتا وحشتناک است.
کد خبر :
۴۰۸۳۰
بازدید :
۱۱۵۳۷
فرادید | در حالی در خانه اش نشسته است که دو درب فلزی حائل خانه او و خیابان هستند. شهرزاد اکبر برای ما از فائق آمدن بر نفرت صحبت میکند. این دختر ۲۹ ساله که فارغ التحصیل از دانشگاه آکسفورد، در رشته مطالعات توسعه در مقطع کارشناسی ارشد است، یک لباس محلی گلدوزی شده بر روی یک شلوار جین تنگ پوشیده است.
شمسی و اکبر، بنیانگذاران جنبشی تحت عنوان "افغانستان ۱۴۰۰ " بودند؛ جنبشی متشکل از جوانانی تحصیل کرده که سعی در پایان دادن به جنگ داخلی در افغانستان دارند. یک روز پس از کشته شدن اکبر، یکی از سخنگویان جوان طالبان با اعضای این جنبش در یک کارگاه دیدار کرد.
او در این باره گفت: "در آن لحظه، من از اعماق قلبم از آن مرد متنفر بودم، چرا که آنها (طالبان) دوست صمیمی من اکبر را کشته بودند. اما نکته اصلی داستان دقیقا همین جا است: ما بایستی که به نفرت پراکنی پایان دهیم. " او در ادامه میگوید که بعد از ۱۶ سال جنگ داخلی، بسیاری از اعضای طالبان نیز خواهان برقراری صلح هستند.
چگونه کسی که مادر و پدرش، برادر یا خواهرش، فرزندش و یا بهترین دوستانش به وسیله یک بمب گذار انتحاری کشته شده است، کماکان در جستجوی صلح است؟ چگونه میتوان قساوت افسار گسیختهای که روز به روز در افغانستان در حال گسترش است را تحمل نمود؟
سال گذشته ۳۴۹۸ نفر غیر نظامی در این کشور کشته شدند که بیشتر آنها بر اثر بمب بوده است. اگر به این آمار، تلفات حدودا ۷۰۰۰ نفری نیروهای امنیتی و نظامی افغان را نیز اضافه کنیم، به میانگین ۳۰ کشته در روز برای سال گذشته میرسیم که حقیقتا وحشتناک است.
کابل به عنوان پایتخت کشور، در حال بازسازی قدرت دفاعی خود است. این شهر در حال حاضر، خونین بارترین دوره خود از زمان حمله آمریکا را تجربه میکند. انفجار بمب در این شهر به یک رویه عادی تبدیل شده است. یکی از مرگبارترین آنها، حمله به سفارت آلمان در ۳۱ ماه مه بود. انفجار بمبی ۱. ۵ تنی، باعث کشته شدن بیش از ۱۵۰ نفر و زخمی شدن ۴۶۰ تن شد. ساختمان سفارت تقریبا خالی بود، اما تروریستها بیشتر کارمندان شرکت تلفن روشن را کشتند، شرکتی که دقیقا در آن سوی خیابان، مقابل سفارت قرار دارد. تقربیا تمامی کشته شدگان افراد جوان تحصیلکردهای بودند که میتوانستند در ساختن آیندهای خوب برای افغانستان مفید واقع شوند.
شهرزاد اکبر میگوید: "به این جنون مرگبار بایستی که پایان داد". در یک ابتکار هنری در ماه فوریه، او و دیگر فعالان گروه افغانستان ۱۴۰۰، رودخانه کابل را به مدت ۱ ساعت به رنگ قرمز در آوردند، با این هدف که جاری شدن خون در قلب پایتخت را به رخ همگان بکشند. البته شهرزاد بی درنگ میگوید که "رنگ قرمز استفاده شده کاملا طبیعی بود و به محیط زیست آسیبی وارد نمیکرد". آنها میخواستند شهروندان کابلی را متوجه این نکته سازند که جنگ خواست خداوند نیست، بلکه به خواست بنده اوست. بسیاری از رهگذران با ایستادن بر روی پل رودخانه و تماشای این منظره، بر سر مفهموم آن با یکدیگر به بحث میپرداختند. این رخداد در رسانهها نیز بازتاب پیدا کرد.
در پانزده سال گذشته، جامعه جهانی در حل مسائل سیاسی افغانستان ناکام بوده است، اما با همه این احوال، افغانستان در بسیاری از موارد شاهد رشد نیز بوده است. امروزه، در سرتاسر افغانستان، و حتی مناطق صعب العبور جاده کشی انجام شده است. مراقبتهای بهداشتی، بهبودی چشم گیر داشته اند. حتی نامهها نیز با ضریب اطمینان بالایی به دست گیرندگان خود میرسند.
کشور در حال پرورش زنان برای مشاغلی است که تا پیش از این حتی تصورش را هم نمیکردند؛ مشاغلی از قبیل: رهبری ارکستر، خلبانی، چترباز نظامی، و کارآفرینی. تقریبا در هر ولایت، زنانی وجود دارند که گرداننده شبکههای رادیویی هستند یا در روزنامههای محلی قلم میزنند. دهها شبکه تلویزیونی به طور مرتب مناظرههای سیاسی را پخش میکنند و اخبار روز جهان را زیر پوشش قرار میدهند. ۸۰ درصد مردم دارای تلفن موبایل هستند و هر ساله دانشگاههای کشور دهها هزار فارغ التحصیل را به جامعه تحویل میدهند. هزاران جوان افغانی نیز در خارج از کشور تحصیل کرده اند.
شاید نیاز مبرم کشور به یک نسل جوان تحصیلکرده، عامل اصلی این توسعه یافتگی در سالهای اخیر بوده است. به عقیده بسیاری، بذرهایی که غرب در افغانستان کاشته بود، اکنون جوانه زده اند، از این روست که نسل جوان امروز افغانستان را میتوان فرزندان جامعه جهانی نامید. آنها دارای نقطه نظرات مشترک بسیاری با هم نسلان خود در اروپا و آمریکا هستند.
مقابله با خشونت
با وجود رشد اجتماعی افغانستان، برقراری صلح در این کشور از هر زمان دیگری - از زمان حمله آمریکا در ۱۶ سال پیش - به واقعیت دورتر است. یکی از قوانین نانوشتهای که دانستن آن برای زنده ماندن در کابل لازم است، این است که ترجیح بمب گذاران انتحاری برای انجام عملیات در روزهای شنبه و چهارشنبه - به عنوان اولین و آخرین روز کاری هفته - در ساعت ۸ صبح است. این دقیقا مقارن زمانی است که بیشترین افراد در خیابانها حضور دارند. متعاقب این موضوع، بسیاری از شهروندان کابل، نیم ساعت زودتر یا دیرتر از خانههای خود خارج میشوند، از نزدیک شدن به میدان احمد شاه مسعود که سفارت آمریکا در اطراف آن قرار دارد، یا خیابان هایی که به فرودگاه ختم میشوند، و به طور کلی مکان هایی که پیش از این هدف بمب گذاران انتحاری قرار گرفته بودند، خودداری میکنند.
مسلم شیرزاد، رئیس دانشگاه جهان نور
اخیرا، نمایشگاه عمومی باغ وحش کابل نیز به این لیست اضافه شده است، زیرا به عنوان محلی برای پاتوق عشاق شناخته شده است. همچنین مساجدی که افراد مشهور دولتی در آنها نماز میخوانند نیز جزو اماکن خطرناک محسوب میشوند. به همه این ها، باید رستورانهای شیک و مدرن را نیز اضافه کرد؛ مانند رستورانی که در چند کیلومتری کابل و در کنار دریاچه غرقا قرار دارد.استراتژی طالبان بر این است که تا جای ممکن عملیات تروریستی را گسترده کند. اخیرا سرویس امنیتی افغانستان، یک مدرسه قرآنی در شهر چمن را که در مرز پاکستان قرار دارد، پیدا کرده است که به پرورش بمب گذاران انتحاری جهت حمله به افغانستان میپردازد. به عقیده مقامات افغانی، هدف آنها این است که افراد بیشتر و بیشتری را بکشند، تا مردم بر علیه حاکمیت کابل به دلیل ناتوانی در کنترل شهر، شورش کنند.
نخبگان جوان افغانی، به مقابله با این فرهنگ خشونت طلبی برخاسته اند و خواستار تغییرات اساسی در کشور هستند. در دانشگاه خصوصی جهان نور در مرکز کابل، دختران و پسران در کنار یکدیگر در کلاسهای درس حاضر میشوند. این دانشگاه در حال حاضر تنها در رشته خبرنگاری دانشجو میپذیرد، ولی به زودی دپارتمانهای علوم سیاسی و اقتصادی نیز به آن افزوده میشوند. محمد شعیب دانشجوی ۲۳ ساله اهل بغلان میگوید: "ما به یک دولت پویا نیازمندیم، دولتی که فرصتها و عدالت اجتماعی را برایمان به ارمغان بیاورد. در حال حاضر، بزرگترین مشکل ما جامعه سنتی افغان هستند. افراد مسنی که هیچ نمیدانند، اما میخواهند برای هر چیزی، خود تصمیم نهایی را بگیرند ".
اختلاف نسلی
رئیس دانشگاه جهان نور تنها ۲۷ سال دارد. حضور ۶ ساله او در شبکه طلوع، به عنوان مجری در برنامه گفت و گو با افراد مطرح سیاسی، از مسلم شیرزاد یک ستاره رسانهای ساخته است. شیرزاد معمولا در برنامه اش از افراد پر قدرت در صحنه سیاسی اففانستان دعوت میکند، افرادی مانند رشید دوستم، معاون فعلی رئیس جمهور که به جنایات جنگی نیز متهم شده است. شیرزاد از او درباره منبع ثروتش پرسیده و اینکه چگونه توانسته است این همه سلاح جنگی خریداری کند. پانزده سال پیش، برای یک پسر جوان باورنکردنی میرسید که بتواند یک رهبر نظامی پرقدرت را در منظر عموم به چالش بکشاند.
شیرزاد میگوید: "من به ۵۰ کشور سفر کرده ام، ولی در نهایت اینجا را برای زندگی انتخاب کردم". او در حالیکه یک کت و شلوار مرتب به همراه یک کروات خردلی رنگ پوشیده و موهایش را به کناری زده است، ادامه میدهد: "اروپا مناسب اروپاییها است، استرالیا مناسب استرالیایی ها، و افغانستان مناسب ماست. ما آینده خوبی در پیش رو داریم. ".
اما در رابطه با فساد، بیکاری، و انفجار بمبها چطور؟ در اینجا شیرزاد برای ما از یک ضرب المثل افغانی میگوید که "تا زمانیکه دل شیر نداشته باشی، بهتر است که عاشق نشوی". به بیانی دیگر، او بیان میکند آنهایی که عشقی به افغانستان ندارند، بهتر است که مهاجرت کنند. او در دانشگاه نیز پیرو همین اصل تدریس میکند: "اعتماد به نفس داشته باشید. شما میتوانید، چون یک قهرمانید".
نسل جوان و تحصیلکرده افغانستان، دیگر دنباله روی اهداف جنگجویان پیشین کشور نیستند. آنها دیگر حاضر به ادامه دادن خشونتهای قومی و قبیلهای نمیباشند، خشونت هایی که کشور را به ویرانی کشانده بود. آنها دیگر به کهنه فرماندهان گروههای مسلح که حتی قادر به خواندن و نوشتن نیز نیستند، گوش فرا نمیدهند. بر همین اساس است که بسیاری از افراد مسن افغان با به سخره گرفتن جنبش افغانستان ۱۴۰۰، آنها را افرادی خیالباف و ساده لوح میپندارند.
فعالان این جنبش، هفتهای یکبار در یک دفتر کوچک در کولولا پوشتا دور هم جمع میشوند. آنها در این جلسات درباره چگونگی فعالیت هایشان، نحوه پیشبرد اهدافشان و مسائلی از این قبیل بحث میکنند. بر روی دیوار این دفتر این جمله نقش بسته است: "به صلح، یک شانس بدهید".
اما به واقع، اعتقاد به صلح در کشوری که با خشونت اداره میشود خیلی آسان به نظر نمیرسد. شهرزاد اکبر، بعد از کشته شدن دوستش، برای فریاد خشم درون خود، راهی بهتر از سرودن شعر پیدا نکرد. او در یکی از شعرهایش میگوید: "تو بوی فلز اسلحه ات را گرفته ای، تو بوی خون گرفته ای، تو بوی تریاک گرفته ای. بیا مرا ببوس و تمام اینها را به فراموشی بسپار". او هر روز صبح زود با رفتن به کوههای اطراف کابل، این اشعار را با خود زمزمه میکند. او هدف خود را از این کار این گونه بیان میدارد: "زیبایی طبیعت به من کمک میکند تا استرس و افسردگی را از خود دور کنم".
شهرزاد کماکان به دنبال فعالیتهای اجتماعی است. اخیرا، او و دیگر اعضای جنبش افغانستان ۱۴۰۰، ۳۴۹۸ اصله درخت را در مناطق روستایی افغانستان کاشته اند. این درختان، به یادبود کشته شدگان غیر نظامی در سال گذشته کاشته شدند. او میگوید: "اینها فقط درخت نیستند، اینها نمادی از مردم هستند، و همینطور نمادی از ما".
۰