چگونه کتاب بنویسیم؟

چگونه کتاب بنویسیم؟

هرکسی داستانی برای گفتن دارد و می‌تواند کتاب خود را بنویسد که همه آن را ببینند یا بخوانند لذت ببرند. اگر خود شما هم دائما درحال روایت خلاقیتتان قرار دارید، ممکن است نوشتن یک کتاب برای شما هم جذاب باشد. شروع کار در ابتدا دلهره آور به نظر می‌رسد، اما هنگامی که شما شروع کنید، متوقف شدن کاری سخت خواهد بود. برای راهنمایی گرفتن در نوشتن یک کتاب، این مقاله را مطالعه کنید.

کد خبر : ۴۴۵۹۲
بازدید : ۷۸۲۵
چگونه کتاب بنویسیم؟

فرادید | هرکسی داستانی برای گفتن دارد و می‌تواند کتاب خود را بنویسد که همه آن را ببینند یا بخوانند لذت ببرند. اگر خود شما هم دائما درحال روایت خلاقیتتان قرار دارید، ممکن است نوشتن یک کتاب برای شما هم جذاب باشد. شروع کار در ابتدا دلهره آور به نظر می‌رسد، اما هنگامی که شروع کنید، متوقف شدن کاری سخت خواهد بود. برای راهنمایی گرفتن در نوشتن یک کتاب، این مقاله را مطالعه کنید.

روش اول
۱ - بیاید با کتاب شما شروع کنیم.
یک دفتر بخرید. بعدا هم می‌توانید آن را تزئین کنید، شاید شما تمایل داشته باشید از یک کامپیوتر برای شروع کار استفاده کنید و از همان ابتدا رمان خود را تایپ کنید، اما کامپیوتر همیشه در دسترس نیست به خصوص زمان‌های که ایده‌های جدید به ذهنتان خطور می‌کنند. بدین ترتیب بهتر است که مداد و کاغذ را همیشه همراه خود داشته باشید و هیچ فرقی هم نمی‌کند که شما کجا هستید. علاوه بر این، بسیاری از نویسندگان قسم می‌خورند که ارتباط بین ذهن و دست به وسیله کاغذ و قلم انجام می‌پذیرد، بنابراین حداقل قبل از یکبار تجربه کردن بهتر است آن را رد نکنید.

• داشتن یک دفتر چرمی سنگین آن هم در کوله پشتی یا کیف دستی می‌تواند فضای زیادی را اشغال کند، در حالی که یک دفترسیمی، ممکن است به اندازه کافی مقاوم نباشد، اما به راحتی می‌توان از آن نگهداری کرد. تا هر زمان که تصمیم گرفتید آن را به زباله بیاندازید، به راحتی پاره اش کنید!

چگونه کتاب بنویسیم؟

• از کاغذ گراف استفاده کنید، نه از کاغذهایی که خط‌دار هستند. ممکن است در حین نوشتن برای برجسته کردن پاراگراف‌ها، نقاشی و یا اسکچی هم در دفتر ایجاد کنید.

چگونه کتاب بنویسیم؟






چگونه کتاب بنویسیم؟

۲ - حال زمان تفکر است. اکنون دفتر دارید، وقت آن رسیده است که غولی که همه نویسندگان آن را له کردند، شما نیز بشکنید: صفحات اول دفتر خالی است. از صفحات اول برای نوشتن ایده‌ها استفاده کنید. هنگامی که احساس کردید به اندازه کافی ایده هایتان را نوشته اید، دوباره شروع کنید آن‌ها را بخوانید. سپس، برای دریافت بازخورد، دفتر خود را به فرد دیگری بدهید تا آن‌ها را بخواند. تصمیم بگیرید کدام ایده را دنبال کنید و اطمینان حاصل کنید که مانند آن، اخیرا چیزی منتشر نشده باشد. سپس چند روز صبر کنید، برای اطمینان دوباره ایده‌ها را بخوانید، سپس به مرحله بعد بروید.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۳ - نمای کلی داستان را ایجاد کنید؛ شامل، یک طرح کلی و یادداشت‌ها در مورد شخصیت‌های داستان (اسم‌های احتمالی، توصیف‌ها و ...)، مکان‌ها - همه چیزهایی که به یک داستان بزرگتر می‌رسند. مزایای متعددی برای این روش کلی وجود دارند، از جمله:
  • این روش به شما ایده‌های جدیدی برای نوشتن بخش‌های مختلف داستان می‌دهد. (آن‌ها را در پایین بنویسید!)
  • هیچ چیزی به هدر نمی‌رود، ممکن است یک شخصیت جدید را توضیح دهید که به عنوان مثال هرگز در داستان‌های دیگر انقدر واقعی ظاهر نشده باشد، اما شخص دیگری را تحت تاثیر قرار دهد.
چگونه کتاب بنویسیم؟

۴ - تنظیم یک جدول یا نمودار و نوشتن تمام شخصیت‌هایی که معنای ویژه‌ای در داستان دارند. از دفتر خود برای نوشتن در مورد آن‌ها زیاد استفاده کنید - حتی برای تعدادی از آن‌ها پیشینه‌ای ایجاد کنید. این به شما کمک می‌کند تا بتوانید آن‌ها را بهتر تجسم کنید و در موردشان بیشتر فکر کنید، حتی کمک می‌کند تا شخصیت خود را بیشتر بشناسید.
  • همیشه برای رجوع به ایده‌هایی که سریع از ذهنتان می‌گذرند، یک دفتر دارید.
چگونه کتاب بنویسیم؟

۵ - طرح خود را بنویسید. یک طرح کلی به شما کمک می‌کند تا قلب روایت خود را تعریف کنید --- در ابتدا، گسترش دادن طرح کمک می‌کند تا شخصیت‌ها و رویداد هایی که منجر به درگیری بزرگی می‌شوند را به درستی تنظیم کنید، و در پایان به حل وفصل آن بپردازید.
  • شروع داستان اغلب سخت‌ترین قسمت است بسته به اینکه شما چه کسی هستید. به عنوان مثال، قصد دارید یک داستان پر رمز و راز بنویسید، و یا اینکه طرفدار جنگ جهانی دوم هستید. آن‌ها را بنویسید: رمز و راز، جنگ جهانی دوم. زیبایی قضیه این است که هر دو بسیار وسیع هستند، اما با قرار دادن آن‌ها کنار هم به سادگی فرصت‌ها را محدود می‌کنید. در حال حاضر، دارای تمرکز و زمان هستید. در طول جنگ جهانی دوم، اتفاقی مرموز رخ داده است، سعی کنید کمی بیشتر تمرکز کنید.

  • آیا این مسئله شخصی است یا عمومی؟ جنگ جهانی دوم قطعا هر دو را دارا بود. به عنوان مثال برای مسئله شخصی، داستان زندگی یک سرباز را بازگو می‌کنند.

  • چه زمانی اتفاق افتاده است؟ جنگ جهانی دوم، مشخص است که درباره داستان یک سرباز در جنگ جهانی دوم است. این یکی از نکات است که شما به زودی در خواهید یافت. در واقع به گونه‌ای بگویید که گویی در حال حاضر اتفاق می‌افتد، و منجر به سوال بعدی شود، " چگونه الان؟ ". برای ادامه، سناریوی اولیه را بنویسید: شخصیت اصلی داستان شما از یک مجله پیدا می‌شود --- مجله‌ای که متعلق به پدربزرگ نویسنده در جنگ جهانی دوم بوده است. این یک الهام است، زیرا پدر بزرگ آن مجله را هرگز از زمان جنگ در خانه جا نگذاشته است، اما کسس نمی‌داند که چه اتفاقی افتاده است. شاید در این مجله قهرمان شما جواب را پیدا کند.

  • در حال حاضر به چند سوال کلیدی شما پاسخ داده شده است، درست در همین جا، چه کسی: قهرمان؛ چه زمانی: حالا و بعدا؛ چه چیزی: مجله، رمزو راز زندگی یک شخص از دست رفته. شما هنوز " چرا " آن را نمی‌دانید. این یکی از مواردی است که باید آن را کشف کنید. چطور: و باز هم جواب این را باید از طریق سوالات خودتان کشف کنید.

  • کاراکترهای خود را بسازید. واضح شروع کنید. در این مورد، قبلا دو شخصیت ایجاد کرده بودید - یک مرد جوان و پدربزگش. الان شما می‌توانید ویژگی‌های هر دو را به سادگی تنظیم کنید و شخصیت‌های خود را در روند داستان بسط دهید. پدربزرگ احتمالا ازدواج کرده بوده، بنابراین تصویر مادربزرگ وجود دارد. یک نسل بین پدربزرگ و مرد جوان فاصله وجود دارد. بنابراین پدر یا مادرش نیز وجود داشته اند. ببینید چقدر آسان است؟

  • به همین ترتیب ادامه دهید، از یک شخصیت داستان به دیگر کاراکتر‌های ممکن می‌رسید. ممکن است شخصیت‌ها، تعاملات زیادی با یکدیگر داشته باشند، قبل از اینکه خیلی طولانی شود. این خوب است، به خصوص در داستان‌های پر رمز و راز.

  • در فرآیند توسعه شخصیت‌ها، به احتمال زیاد سوالات زیادی را برای مخاطب خود مطرح می‌کنید، که از خودشان می‌پرسند، چه اتفاقی می‌افتد؟ برای گسترده کردن داستان خود از این سوالات استفاده کنید. این را در داستان می‌دانید که مرد جوان در پی یافتن حقایقی است که برای پدر بزرگش پیش آمده بودند.

  • به کش وقوس‌های داستان ادامه دهید، اما در پایان ممکن است یک پایان پوچ و بی معنا آن را به خطر بیندازد. همه چیز هایی که باید انجام دهید این است که همه اتفاقات را دروسط رمان بنویسید!

  • جدول زمانی طرح شما، حالا که داستان اصلی را ایجاد کرده اید، خطوط جدول زمانی خود را طراحی کنید، به همراه رویداد‌ها و نقش هر شخصیت که هر کدام در جای خود قرار گرفته اند.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۶ - بی رحمانه ویرایش کنید. چنانچه متوجه شدید که داستان (نوشتار)تان در حال بیراهه رفتن است و هیچ کاری در این زمینه نمی‌توانید انجام دهید، به آخرین قسمتی که مطابق با ایده شما بوده است، باز گردید. نیازی نیست که داستانتان حتما همان چیزی باشد که در طرح اصلی آن را بیان کردید. گاهی اوقات، داستان نیازمند بیان ایده‌های دیگری است که همزمان می‌خواهد به آن سمت و سو برود. به هر حال شما در هر قسمت از کار که باشید، تفکر شما ممکن است شما را به جای دیگری ببرد. دنبالش کنید --- این بخشی از نوشتن است.

روش دوم

چگونه کتاب بنویسیم؟

نوشتن یک رمان
۱ -نام هر فصل را برای کتاب خود بنویسید و تصمیم بگیرید چه چیزهایی را در آن می‌خواهید قرار بدهید، به این ترتیب همیشه می‌دانید در کدام قسمت داستان هستید. در ابتدا نوشتن در مورد شخصیت‌های داستان می‌تواند راه را برایتان ساده کند.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۲ - عناصر اصلی یک رمان را به خوبی بشناسید. اگر می‌خواهید یک نویسنده موفق باشید، برای نوشتن یک داستان خلاق باید با آن مانند یک درس دانشگاهی برخورد کنید و درباره اش تفکر کنید. قبل از اینکه چیزی بنویسید، باید در خواندن داستان مانند منتقدان ریزبین و دقیق باشید. اگر می‌دانید که چگونه قبل از نوشتن به طور انتقادی مطالعه کنید، پس باید بدانید که تمایز شخصیت‌ها، شخصیت کاراکتر‌ها و توسعه ساختار جمله همگی باید در جای خود قرار گیرند.

• تنظیمات. تنظیمات یک کتاب، زمان، مکان و شرایطی است که در آن یک داستان اتفاق می‌افتد. همانند یک نقاش عمل می‌کند که ممکن است در ذهن خواننده موضوعی را مانند یک عکس یا نقاشی ایجاد کند.

چگونه کتاب بنویسیم؟
  • به عنوان مثال: ماریا در حال عبور از دامنه‌های شیب دار اطراف قلعه بود. قبل از اینکه او خیلی دور شود، یکی از خدمه‌های پدرش او را صدا زد و گفت: " شاه فردیناند می‌خواهد شما را ملاقات کند. " این نشان می‌دهد که ماریا، احتمالا یک دختر جوانی است که در قلعه زندگی می‌کند. در این جملات خواننده کاملا متوجه می‌شود که داستان این کتاب ممکن است در دوران قرون وسطی اتفاق افتاده باشد. همچنین ماریا یک نام لاتین است که می‌تواند متعلق به مکانی باشد که زندگی می‌کند، و" شاه فردیناند " یک سرنخ عظیم! در حقیقت، پادشاه فردیناند در سال ۱۴۹۲ بعد از میلاد مسیح تمامی مایحتاج کریستف کلمب را برای سفر به دنیای جدید تامین کرد، بنابراین این داستان احتمالا در آن زمان اتفاق افتاده است.

• کاراکتر‌ها. هر داستان دارای شخصیت‌های بزرگ و کوچک است. این مهم است که نظر شما را جلب کند و آن‌ها نیز به درستی معرفی شوند. معرفی تنظیمات و حتی شخصیت‌های داستان، شرح آن نام دارد.

چگونه کتاب بنویسیم؟
  • هر کتاب ممکن است چندین کاراکتر داشته باشد. شصیت اصلی داستان معمولا کاراکتر اصلی کتاب است. برای کاراکتر اصلی، معمولا یک دشمن وجود دارد، شخصیتی که در داستان حساسیت ایجاد می‌کند.
  • این را به خاطر بسپارید: اغلب اوقات، شخصیت تبهکار یک داستان، قهرمان فرد دیگری است. صرف نظر از نقشی که دارد، این نوع شخصیت‌ها مهم هستند و داستان شما را موفق می‌کنند.

• درگیری. درگیری مشکل بزرگی است که یک شخصیت با آن مواجه می‌شود، معمولا اولین دلیلی است که داستان وجود دارد.
شاید از ماریا، دختر پادشاه، خواسته شده بود که تصمیم بگیرد و به کلمب اجازه دهد که از کشتی‌های و ملوانان اسپانیایی برای ماجراجویی خود استفاده کند.

چگونه کتاب بنویسیم؟

• نقطه اوج. نقطه اوج داستان بالاترین نقطه تنش در کتاب است، نقطه‌ای که برای خواننده نفس گیر است.

چگونه کتاب بنویسیم؟
  • شاید از ماریا فقط خواسته شده باشد که تصمیم بگیرد، که کلمب برای کشف دنیای جدید از پول اسپانیا استفاده کند یا نه، یا از او اجازه بخواهند که اجازه ترک آنجا را به او بدهد. این نقطه‌ای است که ماریا باید انتخاب بزرگی کند، چیزی که نتیجه کلی داستان را می‌سازد.
• شفاف سازی. اوج داستان تمام شده است، مشکل نیز حل شده است، و با دو نوع پایان متفاوت گره خورده است. نکته: اگر قصد دارید یک عملی را دنبال کنید، حداقل یک یا دو پایان را از دست ندهید.

چگونه کتاب بنویسیم؟
  • به عنوان مثال در اینجا، ماریا تصمیم می‌گیرد به خواسته‌های کلمب احترام بگذارد، و به او اجازه می‌دهد که برود و پدرش را نیز متقاعد می‌کند که با کلمب سفر کند. معمولا برای خواننده جالب است که پایان داستان را نتواند پیش بینی کند، بنابراین هیچ وقت پایان داستان را قابل پیش بینی نکنید.

• جزئیات مهم‌ترین چیزهایی هستند که در یک کتاب وجود دارند. به جای گفتن فقط " آسمان آبی بود "، می‌گویند چه نوع سایه‌ای داشت آن آسمان آّبی، مانند " آسمان به رنگ نیلی بود. " این موضوع به طور قطع می‌تواند جذابیت داستان شما را افزایش دهد. حال یک مثال بد می‌تواند اینگونه باشد: "آسمان به رنگ نیلی سیر در آمده بود، به گونه‌ای که ماسه‌های ساحل را به مانند عقیق قرمز نشان می‌داد، و با کف موج‌های ساحلی که بر روی سنگ‌های زمرد کبود ساحل در حال رقصیدن بودند، در آمیخته شده بود. "

چگونه کتاب بنویسیم؟
  • دادن چاشنی بیش از حد به داستان می‌تواند باعث شود که فکر کنید کارتان بیش از حد سخت شده است. همچنین به یاد داشته باشید یک توصیف زیبا و شاید یک متن شاعرانه می‌تواند داستان شما را زیبا کند.
چگونه کتاب بنویسیم؟

۳ - طرح خود را بنویسید. طرح، یک نقطه شروع برای داستان می‌دهد. هیچ چیز تجملی وجود ندارد، فقط یک ایده کلی از آنچه که در جریان است. در نهایت هنگامی که نصف یک کتاب را نوشتید، به طرح اصلی یک نگاهی بیندازید. این شگفت انگیز است که درک شما تغییر کرده است. می‌توانید کتاب را با طرح اصلی مطابقت دهید و تغییرش دهید و یا حتی طرح را تکه تکه کنید. حتی می‌توانید هر دو را ادغام کنید --- هر آنچه که شما می‌خواهید. به یاد داشته باشید که این کتاب شماست!

چگونه کتاب بنویسیم؟

۴ - شروع به نوشتن کنید! این بهترین قسمت است، اگر در شروع مشکل دارید، از کشمکش‌های داستان بگذرید. هنگامی که در نوشتن احساس راحتی کردید، می‌توانید تنظیمات را به آن اضافه کنید. احتمالا مطالب زیادی از داستان را تغییر می‌دهید، زیرا چیز عالی که در مورد نوشتن یک کتاب وجود دارد این است که می‌تواند به سادگی تخیل خود را در آن دخیل کنید. تنها چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که در حین نوشتن کتاب، لذت ببرید.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۵ - به یاد داشته باشید که دفتر شما فقط برای برنامه ریزی استفاده شود! بهتر است رمان خود را تایپ کنید تا بتوانید چندین نسخه از آن را ایجاد کنید، اشتباهات را به راحتی حذف کنید و سپس آن را به ناشران بدهید.

روش سوم

چگونه کتاب بنویسیم؟

نوشتن کتاب غیر تخیلی
۱ - چیزی را که می‌خواهید بدانید و یا می‌شناسید را انتخاب کنید. کتاب‌های رئال در مورد مکان، اطلاعات درستی را به خواننده می‌دهند، و یا اطلاعات جامعی از مکان را بیان می‌کنند. این می‌تواند درباره جامعه امروزی، معاصر یا تاریخی و شخصی که علاقه‌مند است باشد. تنها نکته داستان‌های غیر واقعی این است که حقیقت دارند.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۲ - پژوهش. هر چقدر هم که یک متخصص، اطلاعات جامع و کاملی داشته باشد، باز هم نکته جدیدی وجود دارد که او نیاز به یادگیری آن است! هیچ گاه نمی‌توان که درباره یک موضوع، اطلاعاتی ۱۰۰ درصد داشت. چنانچه مشکلی دارید یا در قسمتی گیر کرده اید، این کار‌ها را انجام دهید:

• آنلاین شوید. گاهی اوقات باید جستجو کنید. موتور‌های جستجو آماده و در تلاش هستند تا به دانش شما بیفزایند. نه تنها مقالات مرجع، بلکه تمامی مقالات مرتبط را دنبال کنید. سوالات را در انجمن‌ها و مکان‌های گوناگون بیان کنید، در این صورت، ممکن است کسی بتواند به شما کمک کند.

• یک کتاب غیر تخیلی که مرتبط با موضوع شما است، بخوانید. آن نویسنده ممکن است موضوعات را از دیدگاه‌های مختلف ببیند و ممکن است شما را از برخی اطلاعاتی که از آن‌ها آگاه نبودید، مطلع کند. در این صورت شما در کتاب خود باید منبع مستقل آن را ذکر کنید، قبل از اینکه داستان شما را در بر بگیرد، درست است!

• از یک متخصص بپرسید. معمولا یک متخصص که در زمینه خاصی تخصص دارد و در طول زندگی‌اش در رابطه با آن کار کرده است و با موضوعی که شما درباره آن می‌نویسید مرتبط است می‌تواند کمک بسیاری کند. آن‌ها را بیابید، به وقتشان احترام بگذارید و از آن‌ها درباره موضوع خودتان بپرسید که آیا خوب است، ممکن است منحصر به فرد و جالب باشد.

• دایره المعارف بخوانید. بله، این یک کار خسته کننده است، اما کسی باید آن‌ها را بخواند. این کار می‌تواند به شما در جمع آوری اطلاعات برای کتاب، کمک بسیاری کند.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۳ - قالب کتاب‌ها را مشخص کنید. کتاب هایی که ضعیف سازمان یافته اند، منتشر نمی‌شوند. به عنوان نمونه، در یک فصل تن‌ها درمورد مکان‌های خوب ماهیگیری و یا سواحل خوب اروپا صحبت نکنید.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۴ - جزئیات گسترده توصیفی را اضافه کنید. هیچ کس دلش نمی‌خواهد یک کتاب خسته کننده، بخواند! کتاب‌های خوب با جزئیات رنگ و غنی شده اند.

روش چهارم

چگونه کتاب بنویسیم؟

به یاد داشته باشید
۱ - مقاوم باشید. یک مرد جوان در منهتن ایستاد و از شخصی پرسید، " چطور می‌توانم به تالار کارنگی بروم؟ " فرد پاسخ داد، " تمرین. " تمرین همه چیز را کامل می‌کند. دائما بنویسید فرقی نمی‌کند نوشته‌ها داستان باشند، تفکر و یا مشاهدات شما. هرچه بیشتر بنویسید، بهتر می‌نویسید. لازم نیست که حتما عالی باشد، مهمترین چیز این است بنویسید. زمان زیادی برای بررسی رویکرد‌ها وجود دارد.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۲ - از شخصیت‌ها، انگیزه‌ها، و داستان خود سوال بپرسید. برای وجود هرکسی و هرچیزی در داستان شما باید دلیلی وجود داشته باشد --- وجود برگ‌های سبز در داستان، به خواننده فصل بهار یا تابستان را نشان می‌دهد. به گفته‌ی یک شخصیت (بازیگر هالیوود)، داشتن ریش سه روزه نشان دهنده‌ی این است که فرد تحت فشار بوده است. هر کاراکتری انگیزه‌ای برای انجام کاری دارد، بنابراین از"آنها" سوال کنید.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۳ - آن‌ها را بافاصله بنویسید تا بهتر بتوانید آن‌ها را ببینید. با فاصله نوشتن بهتر است. در بازگشت به آن‌ها، اغلب به راحتی متوجه شوید که چه چیزی کاری انجام می‌دهد و چه چیزی کاری انجام نمی‌دهد. اگرچه تلاش برای درک آن، می‌تواند شما را گیر بیاندازد و کار را سخت‌تر کند. برای یک هفته یک فصل را کنار بگذارید و با چشمی باز دوباره به آن رجوع کنید.
اگر به عنوان یک نویسنده با بلوک ذهنی مواجه شدید، به یک موزیک آرام گوش دهید تا ذهنتان پاک شود.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۴ - نظر دیگران را درباره خودتان بیابید. اجازه دهید دیگران دست نوشته‌های شما را بخوانند. آن‌ها می‌توانند بازخورد ارزشمندی را به شما ارائه بدهند و یا حتی به شما در ادامه نوشتن نیز کمک کنند.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۵ - طرح یا هر چیز دیگری که در کتاب شما وجود دارد، ولی کاری انجام نمی‌دهد از پاک کردن آن‌ها ترسی نداشته باشید. به همین ترتیب نگران عناصر و شخصیت‌های جدیدی که درشکاف‌های نوشته وجود دارند و به داستان اضافه می‌شوند، نباشید. در داستان‌های غیر تخیلی، هرگز از اضافه کردن فاکتور‌های بیشتر برای پشتیبانی از اظهارات خود نهراسید!

چگونه کتاب بنویسیم؟

۶ - به یاد داشته باشید که نویسندگان قبل از اینکه ایده مناسبی را پیدا کنند، در بیشتر پیش‌نویس‌های خود با شکست مواجه می‌شوند. به عنوان مثال، ورونیکا راث، نویسنده کتاب‌های Divergent trilogy را ببینید. او در وبلاگ خود بیان می‌کند که برای پیدا کردن ایده مناسب خود حداقل ۴۸ بار تلاش کرده است.

چگونه کتاب بنویسیم؟

۷ - آنچه را که می‌دانید بنویسید. این گفته‌ی قدیمی هم می‌تواند به شما کمک کند هم نه. این خوب است که نیازی نیست کلی تحقیق و جستجو کنید، اما کمی تحقیق که آسیبی نمی‌زند. همچنین این یک تمرین خوب است: نوشتن چیزهای جدید می‌تواند به از بین بردن ایده‌های پوچ کمک کند!

چگونه کتاب بنویسیم؟

۸ - نگهش دارید. لازم نیست که همه چیز را به داستان خود اضافه کنید، فقط به اندازه‌ای که خواننده راضی باشد. اگر از نوشتن مریض می‌شوید، و یا متوقف می‌شوید، استراحت کنید و دوباره شروع کنید و با جهان اطراف ارتباط برقرار کنید، جایی که در آن ایده‌های فراوانی را می‌یابید. یا به صورت آزاد بنویسید، ویرایش نکنید، پاک نکنید " برای اینکه به نظر بد می‌رسد " تن‌ها بنویسید، بنویسید و بنویسید، حتی اگر ریتمی پراکنده دارد.

منبع: wikihow
ترجمه: وب‌سایت فرادید
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید