بشنوید/ تسخیر سفارت آمریکا در ایران از گذشته تا امروز

کد خبر : ۴۵۱۸۹
بازدید : ۲۷۰۲
(تصاویر)
بشنوید:
", r = i.$el.prepend(n).find("iframe-trigger"); e(r).click(function (s) { s.preventDefault(); var a = e(this), n = e("html"), r = n.hasClass("iframe-full-screen"), o = r ? i.options.openMessage : i.options.closeMessage; a.text(o), r ? (i.$el.removeClass("iframe-active"), n.removeClass("iframe-full-screen"), setTimeout(function () { e(window).scrollTop(a.data("iframe-scroll-position")) }, 1)) : (a.data("iframe-scroll-position", e(window).scrollTop()), i.$el.addClass("iframe-active"), n.addClass("iframe-full-screen")) }) }, i.init() }, e.responsiveIframes.defaultOptions = { openMessage: "Full screen", closeMessage: "Close" }, e.fn.responsiveIframes = function (s) { return this.each(function () { new e.responsiveIframes(this, s) }) } }(jQuery), document.getElementsByTagName("html")[ 0 ].className = "js";

متن:
در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران که مناسبتهای اسلامی و سیاسی مربوط به انقلاب 1357 در آن جایگاه برجسته ای دارد 13 آبان از جمله روزهای ویژه ای است که 3 رویداد مهم 57 در آن جای گرفته است. 13 آبان 43 تبعید آیت الله خمینی به ترکیه، 13 آبان 57 حمله نیروهای نظامی حکومت پهلوی به دانشجویان معترض در دانشگاه تهران و سرانجام 13 آبان 1358 تسخیر سفارت ایالات متحده امریکا توسط دانشجویان انقلابی پیرو خط امام.
هرچند که 13 آبان بیشتر با این رویداد آخر شناخته شده است.
در قوانین بین المللی ورود بی اجازه به حریم سفارت یک کشور به معنای بی احترامی و حتی حمله به خاک آن کشور محسوب می شود که این موارد می تواند منجر به بروز یک بحران عمیق میان طرفین مناقشه باشد.
سفارت امریکا در تهران در زمان مذکور اشغال شد و جهان اولین بار نام ایران اسلامی را شنید.
در پائیز 58، امریکا، محمدرضا پهلوی را به دلیل درمان بیماری پذیرا می شود، گزارش‌های موثقی وجود داشت که شاهِ خلع‌شده مبتلا به سرطان و انسداد مجاری صفراوی بود. وزارت خارجه امریکا هم تاکید داشت که «شاه دیگر فاقد عنوان برای ادعای حکومت ایران است» و اعطای اجازه اقامت به او و خانواده‌اش اقدامی انسان‌دوستانه برای جلوگیری از پیشرفت سریعِ بیماری او است. حتی روزنامه‌های ایرانی خبر می‌دادند که شاه به‌سرعت به پایان عمر خود نزدیک می‌شود. بلافاصله پس از ورود شاه به امریکا، کاردارِ سفارتِ امریکا در تهران و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده که در ایران بود، به دیدار نخست‌وزیر، مهدی بازرگان رفتند که ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه هم در این جلسه حضور داشت. یزدی بعد‌ها توضیح داد که دولت موقت در این جلسه، «قاطعانه نظر مخالف خود را به اطلاع رساند و حتی مطرح شد که در ممالک اروپایی هم مراکز طبی مجهزی هستند و اگر صرفا مساله بیماری مطرح باشد، هیچ ضرورتی ندارد که شاه به امریکا سفر کند.»
برای مردم انقلابی که تحقق ایده‌های خود را «زود» می‌خواستند، تدابیر دولت موقت، «سازش‌کارانه» و «بی‌فایده» می‌نمود. تلاطمِ انقلاب جایی برای اعتماد به عقل‌گرایانِ عاقبت‌اندیش باقی نمی‌گذاشت، جوانان «متعهد» بایست میان‌داری می‌کردند.
آیت الله خمینی به شدت موضع گیری می کند.
وی خطاب به مردم می گوید: حملات خود به منافع امریکا و اسرائیل را گسترش دهید و امریکا را مجبور به استرداد شاه بکنید.
در واقع این سخنرانی خط جدیدی را به دوستداران انقلاب معرفی می کند دانشجویان کلام او را تحلیل می کنند و آن چیزی نیست جز نشانه گرفتن امریکا.
اینجاست که عده ای از دانشجویان به فکر می افتند ابتکار عملی در این زمینه داشته باشند، در نتیجه دانشجویان تصمیم می گیرند به اعتراض به رفتار دوستانه ی امریکا با شخص محمدرضاپهلوی، سفارت امریکا را 3 روز به اشغال در آورند و با اینکار فریاد اعتراض را به جهان مخابره کنند. ابراهیم اصغر زاده کسی بود که در جلسه ای این ایده را به زبان می آورد و در این بین محمود احمدی نژاد رئیس جمهور آینده ی ایران مخالف این ایده و معتقد بود که اینکار باعث تقویت شوروی شده و اساساً مشکل اساسی ایران گروه های چپ و مارکسیست است. از طرفی دیگر تسخیر سفارت امریکا در همان روزهای پیروزی انقلاب اسلامی یک بار توسط چریک های فدایی و سازمان مجاهدین به صورت مسلحانه اتفاق افتاده بود ولی هیچ وقت مورد حمایت آیت الله خمینی قرار نگرفته بود و این ذهن دانشجویان را مخدوش می کرد. به این ترتیب آنها می بایست رضایت رهبر انقلاب اسلامی را جلب می کردند و بهترین شخص و واسطه کسی نبود جز آیت الله موسوی خوئینی ها. اما هیچ وقت او این موضوع را با آیت الله خمینی در میان نگذاشت.
سرانجام جوانانِ پیرو خط امام تنها بخشی از جمعیت انبوهی بودند که روز یکشنبه ۱۳ آبان و در جریانِ یک راهپیمایی عظیم برای ابراز انزجار از امریکا به خیابان‌ها آمدند و با رسیدن به خیابان تخت جمشید (طالقانی امروز) و سفارت امریکا به سمت آن هجوم می برند و به سرعت از دیوار بالا می روند و با تلاش های زیاد موفق می شوند اعضای داخل سفارت را دستگیر کنند.
آیت الله خمینی که از این اقدام دانشجویان به وجد آمده، ضمن تأیید، این حرکت را اقدامی بزرگتر از انقلاب 57 می داند و آن را انقلاب دوم بیان می کند.
بعد از اشغال سفارت امریکا و پی بردن و دست یافتن به اسنادی که دال بر جاسوسی سفارت داشت دانشجویان مطالبات خود را فوری تغییر می دهند و خواستار تحویل شاه در قبال گروگان ها می شوند.
کارتر بلافاصله شرایط پیشنهادی ایران را در مورد بازگرداندن شاه به ایران رد می‌کند و دستور متوقف کردن واردات نفت از ایران را صادر می‌نماید و در روزهای آتی کلیۀ دارایی‌های رسمی ایرانی‌ها را در بانک‌های آمریکا توقیف می‌کند.
اما در این بین شاید تنها مخالف معروف، مهدی بازرگان نخست وزیر وقت بود. دولت بازرگان که در آن هنگام در حال گفتگو با مقام های دولت کارتر در الجزایر بود استعفا داد و شورای انقلاب (آیت الله خامنه ای، رفسنجانی، باهنر، مهدوی کنی، بهشتی، بنی صدر، معین فر، حبیبی، عزت الله سحابی، میناچی، قدوسی) تصدی امور را در دست گرفت، صبح 15 آبان وی بعد از 9 ماه پرتلاش استعفای خودش را تقدیم به امام کرد و در برنامه ای تلویزیونی آن را با مردم در میان گذاشت.
از سوی دیگر در همان روز اول، روز اشغال سفارت آمریکا، شش کارمند سفارت، توانستند بگریزند و در سفارت‌خانه‌های سوئد و کانادا در تهران پناه بگیرند.این افراد در نهایت، روز هفتم بهمن ۱۳۵۸ با گذرنامه‌های کانادایی و مدارک جعل شده از طرف سفارت کانادا از ایران فرار کردند.
حتی دانشجویان پشیمان از گروگانگیری همچنان مدعی هستند که رفتار بسیار خوبی با گروگانها داشتند اما جان لیمبرت (دیپلمات سابق آمریکا در ایران که به زبان فارسی هم کاملا مسلط است) می گوید که به عنوان نمونه ای از آزارها آنها را به طور نمایشی اعدام کرده اند، این در حالیست که او خاطر نشان می کند که این رفتار از ایرانیان مهمان دوست باعث تعجب و به دور از انتظار بود.
باری روزن هم در مصاحبه های زیادی در این سالها از رنج هایش در دوران گروگانگیری اشاره می کند، مثلا اینکه برای مدت بسیاری طناب پیچ شده بودند و به هنگام سفر و تردد آنها را با چشم بند به پشت کامیون پرت می کردند، او عنوان می کند با اسلحه های اتوماتیک بر روی سرمان ما را مجبور به امضای برگه های گناه می کردند و به من می گفتند: اگر امضا نکنم مغزم را بیرون می پاشند.
به هر حال تا کنون هیچ مقامی از جمهوری اسلامی حتی دانشجویان پیرو خط امام هرگز ابراز پشیمانی نکرده یا عذرخواهی نکردند.
عباس عبدی، شاید تنها کسی بود که تاکنون در 1998 در پاریس و در دیدار با «باری روزن» از او و خانواده اش عذرخواهی کرد و ابراز داشت وقتی به عقب نگاه می کند گروگانگیری را اشتباه می داند و متأسف است که بخشی از آن بود.
وی در این نشست با بیان تاریخچه‌ای از اتفاقات پیش‌آمده در روابط ایران و آمریکا پیش و پس از انقلاب گفت: «آنچه را که باید در اینجا بگویم این است که با توجه به احساسات آن موقع مردم ایران علیه شاه و شناختی که از رابطه شاه و آمریکا داشتند، تصرف سفارت آمریکا، مسالمت‌آمیزترین و کم‌هزینه‌ترین اقدامی بود که علیه ایالات متحده در ایران انجام شد و اگر آن واقعه رخ نمی‌داد، دیر یا زود گروه‌های دیگری به صورت مسلحانه به آنجا حمله می‌کردند و کمترین نتیجه‌اش قتل تعداد زیادی آمریکایی بود.»
روزن در این نشست گفت: «فارغ از آنچه در رسانه‌ها مطرح می‌شود و آنچه طی این دو دهه درباره گروگان‌گیرها مطرح شده من، او (عبدی) را تنها به عنوان فردی می‌شناسم که به صدمه دیدن زندگی شخصی عده‌ای بی‌گناه کمک کرده است. نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که ما برای بخشیدن و فراموش کردن چیزی اینجا نیستیم. من شخصاً برای این به اینجا آمدم که برگ گروگان‌گیری 444 روزه را در تاریخ ورق بزنیم و برگی تازه را در روابط ایران و آمریکا بنویسیم.»
گفت‌وگوی عبدی و روزن هرچند نشان داد هنوز هم هیچ‌کدام از طرفین نمی‌خواهند به صورت کامل مسئولیت اشتباه را بپذیرند اما توانست اندکی از فضای سنگین میان گروگان‌ها و گروگان‌گیران سفارت آمریکا در تهران را فروبریزد. عبدی و روزن در پایان این نشست هر دو به آینده روابط ایران و آمریکا امیدوارتر شده بودند.
اما همچنان این سوال مطرح است که آیا دیدار عبدی و روزن آنچنان که دو طرف امیدوار بودند توانست به بهبود روابط دو ملت ایران و آمریکا کمکی کند؟


۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید