روایت یک مدیر برکنار شده: ساختار ورزش ایران، بیمار است
سجادی گفت: «وزیر میگوید مهرعلی یاغی است». بعدازظهر شنبه به من گفتند: «از فدراسیون برو». یکشنبه هم برای فدراسیون سرپرست گذاشتند. خیلی از این آقایان که الان سر کارند، در دولت احمدینژاد هم پست داشتند. من سیاسیکاری نکردم، کاملا دنبال کار اجرائی بودم.
کد خبر :
۴۶۴۹۰
بازدید :
۱۱۰۶
حمیدرضا مهرعلی بیستونهم فروردین ١٣٩٤ در یک تصمیم بحثبرانگیز از ریاست فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری برکنار شد. از حضور این مدیر ورزشی- اقتصادی در رأس فدراسیون تنها دو سال و دو ماه میگذشت. مهرعلی در گفتوگویی درباره دلیل برکناریاش و مشکلات ورزش ایران توضیح داده است.
شما در فروردین ٩٤ چند روز پس از دادن حکم به محمد رویانیان از ریاست فدراسیون برکنار شدید. وزارت ورزش عنوان کرد شما در فدراسیون سیاسیکاری کردهاید. واقعا اینطور بود؟
آنموقع این فضا ایجاد شد که کار سیاسی صورت گرفته است. آقای نصرالله سجادی {معاون وقت وزارت ورزش} میهمان آقای شفیع در برنامه «ورزش و مردم» بود. آقای شفیع پرسید در این فدراسیون کارهای جدیدی انجام شده بود، دلیل برکناری چه بود؟
آقای سجادی گفت: «ما اجازه نمیدهیم در فدراسیونها کار سیاسی انجام شود». من معتقدم اصلا کار سیاسی نکردهام. اتفاقا آن زمان خود آقای سجادی مشغول کار سیاسی بود؛ ایشان برای وزارت مطرح شد که رأی نیاورد. وزارت یک کار با سطح سیاسی است.
دلیل استفاده از آقای رویانیان از سوی شما چه بود؟
اصلا به خط سیاسی ایشان ربط نداشت. یادم هست در مجمعی که من نامزد بودم، خود آقای سجادی رئیس مجمع بود. آنجا من برنامه چهارسالهام را ارائه دادم. نقاط قوت و ضعف، محدودیتها و فرصتها را دیده بودیم.
طرح عملیاتی داده بودیم که هر سال در حوزه اقتصادی، دیپلماسی ورزشی قهرمانی، همگانی و... چه کاری میخواهیم بکنیم و چگونه میخواهیم به اهداف برسیم. از ٣٧ عضو مجمع، من ٣٦ رأی آوردم. بعدازظهر آقای سجادی یک مجمعی در کمیته ملی المپیک داشت.
شب یکی از دوستان رئیس فدراسیون به من زنگ زد گفت: کنار آقای سجادی نشسته بودم، آقای سجادی برگشت گفت: من این چندروزه چند تا مجمع داشتم، بالاخره یک برنامه علمی از یک کاندیدا دیدیم.
در برنامه ما یکی از پایههای درآمدزایی دیپلماسی ورزشی بود. نگاه ما فقط به فرصتهای داخلی نبود. وقتی به فدراسیون آمدم، چندین سال بود که رتبه فدراسیون اتومبیلرانی از نظر عملکردی بین ٥٢ فدراسیون ٥٠ تا ٥٢ بود.
بودجه فدراسیون ٣٥٠ میلیون تومان در سال بود. علاوه بر اینکه نمیتوانستی به هیئتها پولی بدهی، پول پرسنل و هزینههای جاری و قند و چای را هم نمیشد پرداخت کرد.
یکی از مسئولیتهایی که هر فدراسیون ملی اتومبیلرانی بر عهده دارد، بحث ایمنی جادهای است. فدراسیون جهانی اتومبیلرانی برای کاهش مرگومیر ناشی از تصادفات جادهای، قراردادی با سازمان ملل دارد.
به همین دلیل فدراسیون جهانی اتومبیلرانی همکاری مختلفی با فدراسیونهای عضو برای بالابردن مهارت رانندگی در راستای حفظ جان شهروندان انجام میدهد. تحقیقاتی که فدراسیون جهانی انجام داده، نشان میدهد رابطه مستقیمی بین اعضای فدراسیون اتومبیلرانی و کاهش سوانح جادهای وجود دارد.
موقعی که ما آمدیم، در مجموع ١١، ١٢ هزار نفر تا آن روز عضو فدراسیون اتومبیلرانی بودند که نسبت به جمعیت ٨٠ میلیونی ایران و ٣٦ میلیون نفری که گواهینامه دارند، خیلی کم بود. مثال برعکس آلمان است. در آلمان حدود ٤٠ میلیون نفر عضو فدراسیوناند و بروید ببینید حوادث جادهای آنها چند درصد ایران است.
فدراسیون جهانی اتومبیلرانی برای هر کشوری که طرحی برای کاهش حوادث جادهای ارائه دهد؛ پاداشی گذاشته است. ما در آن مقطع برای ایمنی جادهای طرحی نوشتیم و ارائه کردیم.
سنای فدراسیون جهانی طرح ما را تصویب کرد. ژان تات، رئیس فدراسیون جهانی، تماس گرفت و گفت: شما برنده پاداش ٤٥٠ هزاریورویی فدراسیون جهانی شدهاید. یکی از شاخصهایی که آنها برای ما در نظر گرفته بودند، این بود که حتما باید یکی از فرماندههای پلیس، مشاور فنی طرح باشد.
ما رزومه آقای رویانیان را برایشان فرستادیم، بررسی کردند گفتند ایشان خوب است. برایشان یک حکم صادر کردیم؛ مشاور رئیس فدراسیون در امور ایمنی جادهای؛ فقط همین.
خود آقای رویانیان هم پیشنهاد داد به دلیل اینکه مسئلهای پیش نیاید، استعلامهای لازم را از نهادهای امنیتی بگیریم. آنموقع درباره حضورش در پرسپولیس حرفوحدیثهایی پیش آمده بود.
ما کتبی از حراست وزارت ورزش برای مشاورشدن ایشان استعلام کردیم. به ما اعلام کردند ایشان مشکلی ندارند. مسئول پرسنلی وزارت ورزش به من زنگ زد و گفت: «آقای رویانیان مشکلی ندارد، حکمش را بزنید. منتها گویا آقای وزیر از ایشان خوشش نمیآید به آقای رویانیان بگویید مصاحبه نکند».
من هم عنوان کردم ایشان تنها مشاور است و حتی اتاق هم در فدراسیون ندارد چه برسد به اینکه بخواهد مصاحبه کند.
ما دنبال ٤٥٠ هزار یورو در آن وضعیت تحریم بودیم. به آقای رویانیان هم منتقل کردیم که مصاحبه نکند. چهارشنبه ٢٦ فروردین حکم آقای رویانیان را زدم. پنجشنبه آقای گرشاسبی که الان سرپرست باشگاه پرسپولیس است، به من زنگ زد. ایشان آنموقع مدیر حوزه وزارتی وزارت ورزش بود.
به من گفت: «آقای وزیر ناراحت شده. این را چرا گذاشتید؟». گفتم: «مشاور است سمتی ندارد». گفت: «چه کسی ایشان را تأیید کرده؟» گفتم: «حراست وزارت ورزش، استعلامش را گرفتم».
نیم ساعت بعد دوباره زنگ زد و گفت: «وزیر میگوید حراست بیخود کرده که این را تأیید کرده. این را برش دار».
شنبه با آقای رویانیان صحبت کردم و ماجرا را برایش گفتم. ایشان هم اعلام کرد، چون گرفتاری دارد، نمیتواند به فدراسیون کمک کند و استعفا داد.
بعد آقای سجادی به من زنگ زد و گفت: «چه شده؟». گفتم: «پنجشنبه برای آقای گرشاسبی توضیح دادم ضمن اینکه آقای رویانیان رفت». گفت: «وزیر میگوید برش دارید».
گفتم: «وقتی خودش استعفا داده من چطور برش دارم. بعد هم اگر این کار را بکنم، خودم را از نظر مدیریتی به چالش میکشم. دیگر در فدراسیون سنگ روی سنگ بند نمیشود».
سجادی گفت: «وزیر میگوید مهرعلی یاغی است». بعدازظهر شنبه به من گفتند: «از فدراسیون برو». یکشنبه هم برای فدراسیون سرپرست گذاشتند. خیلی از این آقایان که الان سر کارند، در دولت احمدینژاد هم پست داشتند. من سیاسیکاری نکردم، کاملا دنبال کار اجرائی بودم.
شاید تصور شده شما سیاسی هستید. گرایش سیاسی شما چیست؟
من سیاسی نبودم و نیستم و هیچوقت هم گرایش سیاسی برجستهای نداشتهایم.
آیا از نظر شما دادن حکم به رویانیان که وابسته به جریان مخالف دولت است، حساسیتبرانگیز نبوده؟
پست خاصی به ایشان ندادم. بعضی سمتها مثل وزارت و معاون وزارت حساسیتبرانگیز است. این پستها هست که مفاهیم سیاسی در آن معنی پیدا میکند؛ اما یک مشاور در فدراسیونی که همیشه پنجاهودوم است، نباید حساسیتبرانگیز میشد. ما در نظاممان این حرفها را نداریم که نگهبان و آبدارچی هم باید همخط این دولت باشند. اتفاقی که رخ داد، لجبازی بود.
ظاهرا آنموقع که شما برکنار شدید فدراسیون جهانی هم واکنش نشان داد.
آقای ژان تات، آقای ناصر العطیه، معاون خود را مأمور کرد که از مسئولان ورزش ایران توضیح بخواهد، اما وزیر وقت به ایشان وقت نداد. ناصر عطیه میخواست با حضور در ایران توضیحات من را بگیرد. احتمال تعلیق ایران وجود داشت که من بهخاطر منافع ملی جلوی آن را گرفتم.
شما در مدت حضورتان به چه میزان سرمایه جذب کردید؟ با توجه به اینکه فردی اقتصادی بودید، چه روشی برای کسب درآمد داشتید؟
در یکسالونیم ١١ میلیارد سرمایهگذاری کردیم. فدراسیون اتومبیلرانی یکی از فدراسیونهایی است که پتانسیلهای نهفته بالایی برای مستقلشدن دارد. از دیپلماسی ورزشی استفاده میکردیم، چند نمونه بگویم؛ پیست ما در ورزشگاه آزادی استاندارد نبود، پس از آمدن من در افتتاح پیست، همه ورزشکاران از وزیر ورزش وقت، دکتر عباسی، خواستند پیست را آسفالت کند.
آسفالت سطحی بدون ایمنی، بدون زیرسازی و بدون اصلاح دو میلیارد هزینه داشت. دکتر عباسی به من گفت: «ما که نداریم خودت برو یک کاریش بکن». من از روابطم با سازمان عمران شهرداری تهران استفاده کردم.
طرحی نوشتیم که اینجا میخواهیم رانندگی یاد بدهیم، باعث میشود ترافیک و تصادفات تهران کم شود. هدفمان را با اهداف شهرداری گره زدیم. نزدیک به ٥، ٥ میلیارد هزینه شد و پیست با زیرسازی مطلوب و ایمنیسازی آسفالت شد. برایافتتاحیهاش نایبرئیس فدراسیون جهانی، میهمانان خارجی و رؤسای فدراسیونها آمدند. البته از وزارت ورزش دوره قبل هیچکس نیامد.
ناصر عطیه، نایبرئیس فدراسیون جهانی اتومبیلرانی، پس از دیدن پیست، خیلی ما را تشویق کرد. رابطهمان قوی شد. برای مسابقات اتومبیلرانی دو تا وایلدکارت دادند و تمامی هزینههایمان را داد.
آن سفر حدود ٨٠ هزار دلار هزینه داشت. ایشان میخواست نایبرئیس فدراسیون جهانی موتورسواری هم بشود، من برایش لابی کردم و ١٠، ١٢ رأی جمع کردم، در نهایت هم برنده شد.
در انتخابات آسیا با هم توافق کردیم که به نفع چین کنار بروم، ولی گفتم با شروطی کنار میروم؛ شرط اول این بود که در مسابقات رالی خاورمیانه در قطر دو تیم ما رایگان شرکت کنند که یک تیم ما نایبقهرمان شد.
همین میشد ٢٥٠ هزار دلار. گفتم که ایران باید در کمیتههای فدراسیون جهانی نماینده داشته باشد که چهار نفر از ما به کمیتهها رفتند. یکی از این پستها برای معاونت بانوان ما بود.
با دیپلماسی چهار پست بینالمللی کسب کردیم. البته بعد از رفتن من همه پستها از بین رفت. رالی خاورمیانه را برای اولینبار در ایران در پرسپولیس برگزار کردیم، بدون گرفتن حتی یک ریال از وزارت ورزش.
برگزاری آن مسابقه در بیابان با آن همه میهمان خارجی، پرسنل، بیمارستان صحرایی، اینترت، فیلمبرداری هوایی و... کار سادهای نبود. از روابطمان استفاده کردیم؛ سپاه، استاندار و شهردار همه را آوردیم وسط.
برای اولینبار اسم ایران رفت در تقویم فدراسیون جهانی. سایر کشورها به من میگفتند ایرانیها با ما مخلوط نمیشوند، زبان نمیدانند و با ما گرم نمیگیرند. در این قاتیشدنها یک اتفاقاتی رخ میدهد.
من با رؤسای فدراسیون ترکیه و یونان دوست شدم، قرار شد رالی تمدنها را راه بیندازیم. شروعش پرسپولیس باشد، پایانش آکروپلیس با عبور از یک منطقه تاریخی در ترکیه. من رفتم، این طرح هم رفت. این سیستم درآمدزایی از پیامک را هم ابتدا من وارد ورزش کردم.
در عید ٩٤ دو برنامه تلویزیونی درباره اتومبیلرانی تهیه کردیم، پخش میشد؛ «صفر تا صدونیم کلاج». برای پخشش هم پول نمیدادیم، در زیرنویس برنامه هم تبلیغ میکردیم که عضو باشگاه اتومبیلرانی بشوید.
در محتوای پیامک اطلاعات رانندگی صحیح میدادیم. هم درآمدزایی داشت، هم جلوی تصادفات را میگرفت. این سیستم بعدا به والیبال و فوتبال هم راه یافت.
در ١٣ روز عید ٩٤، ٤٥٠ هزار نفر عضو شدند. ما میخواستیم به یکمیلیون برسیم که چند روز بعد برکنار شدم. اگر یکمیلیون عضو میگرفتیم درآمدش میشد سالی ٧٠ میلیارد تومان که حدود ٦٠ درصد آن به فدراسیون میرسید.
ارزیابی مدیران ورزش از شما چه بود؟
بعد از همان عید برای عید مبارکی به دفتر آقای کیومرث هاشمی، رئیس کمیته ملی المپیک رفتم. هاشمی در حضور شش، هفت رئیس فدراسیون به من گفت: «مهرعلی چه کار کردی؟ ترکاندی.هر جا که میزنیم اتومبیلرانی نشان میدهد»، ایشان عنوان کرد فدراسیون اتومبیلرانی همیشه آخرها بوده و در شاخصهای سال ٩٣ که کمیته ملی المپیک بررسی کرده جزء پنج فدراسیون برتر کشور است. قبل از نوروز ٩٤ در یک همایش، وزارت ورزش به ما بهعنوان یکی از فدراسیونهای برتر تقدیرنامه داد. اما یک ماه بعد برکنار شدم. در بهمن ٩٣ خواستند که بودجهمان را مشخص کنند.
به من گفتند بودجهات ٨٥٠ میلیون تومان تصویب شده است یک بخشیاش را ما میدهیم، حدود ٣٠٠ میلیون را هم باید خودت دربیاوری. گفتم شما از ٩٥ به بعد هیچی به من پول ندهید، من سالی ١٠ میلیارد تومان هم به سایر فدراسیونها کمک میکنم.
این را نوشتم. آن ٨٥٠ میلیون تومان را یکمیلیارد تومان کردند. اسنادش هست. میخواستم در استادیوم آزادی پیست اتومبیلرانی بسازم چهار تا سرمایهگذار هم داشتم که یکی از آنها خارجی بود. آقای گودرزی پاراف کرد برای شرکت تجهیز. طرح در بدنه کند شرکت تجهیز و قوانین دستوپا گیر آنها ماند که ماند.
این طرحها و برنامههایی مثل برگزاری موتورکراس جهانی در کیش، میزبانی اجلاس فدراسیون جهانی و میزبانی مسابقات فرمول یک خودروی برقی همه با رفتن ما کنسل شد.
ای کاش آقای سلطانیفر در همان دوره اول رأی میآورد. با رأینیاوردن ایشان ورزش چند سال ضرر کرد. آقای گودرزی آدم خوبی بود، ولی جنبههای مدیریتی فرق دارد. صبر و شکیبایی آقای سلطانیفر را نداشت.
سالهاست که میبینیم فدراسیونهای ورزشی ما مشکل درآمدزایی دارند، حتی فدراسیونی مثل فوتبال، مشکل کجاست؟
تمام سازمانها باید سرمایه داشته باشند؛ سرمایه فیزیکی، اجتماعی و انسانی. تحقیقاتی که در حوزه مدیریت انجام شده نشان داده است که در ١٠ سال اخیر، تأثیرگذاری سرمایه انسانی در کسب مقبولیت و مزیتهای اقتصادی نسبتبه سایر سرمایهها ٧٠ به ٣٠ یا ٧٥ به ٢٥ است.
من سالها در خودورسازی مدیر بودم. ما هم همان سوله، روبات، ماشینآلات، خط تولید و نرمافزار را داریم. چرا استانداردها فروشمان، احساس رضایت مشتری با محصولات خارجی فرق میکند؛ فرق کار در نیروی انسانی است، بههمیندلیل ما ضرر میدهیم و آنها سود میکنند.
مهمترین مشکلی که سازمان ورزش ما دارد مدیرانی است که در حوزه ورزش کار میکنند، اطلاعات، نگرش به موفقیت اقتصادی و تخصص لازم در کسب درآمد اقتصادی را ندارند. اکثرا در گوشه وزارت ورزش، حقوقبگیر دولت یا کارمند دستگاه دیگری بودند.
نگاهشان به سر برج و یک آبباریکه است. اگر آنها افرادی بودند که بتوانند یک سازمان را به موفقیت برسانند که نمیرفتند در یک گوشه وزارت ورزش کارمند بشوند. در سازمان ورزش نگرش یک مدیر نگرش کسب ارزشافزوده اقتصادی نیست.
نگرش درآمد- هزینه نیست، نگرش بودجه-هزینه است. نگرش وقتی بودجه-هزینه باشد چشم به دولت است و هیچوقت هم درست نمیشود. چون هیچ فکر خلاقی پشتش نیست.
دومین اشکال ورزش برای درآمدزایی ساختار مریض است. ساختار ورزش ساختار سبک، پویا و خلاقی نیست. برای هر چیزی باید اجازه بگیرید.
رئیس فدراسیون نمیتواند یک مشاور بیاورد. همه فدراسیونها اساسنامهشان یکی است، همین بزرگترین مشکل است. شما برای روشها و سلیقههای مختلف تنها یک راه گذاشتی. مراجع جهانی میگویند باید هر فدراسیون مستقل باشد. آییننامه مالی- معاملاتی یکی است.
در اتومبیلرانی اجاره یک ماشین و تیم مکانیکیاش روزی صدهزار دلار است؛ یعنی چهارصدمیلیون تومان، بودجه یک سال فدراسیون اتومبیلرانی. بعد آییننامه مالی ما با فدراسیون کبدی که میروند در یک سالن زو میکشند، یکی است.
در هر دو آییننامه اختیار مالی رئیس فدراسیون ٥٠ میلیون تومان است. اساسنامه هر فدراسیون باید براساس نیاز خودش تدوین شود؛ باید به آدمهایی که رشتهشان را میشناسند و دنیا دیدهاند، اعتماد کنیم.
اعتماد نمیکنیم و میآییم به یک کارشناس وزارت ورزش که همه رشتهها را ندیده، میگوییم اساسنامه همه فدراسیونها را بنویس. برای کوچکترین مورد باید به وزارت ورزش رفت و اجازه گرفت این قواعد دستوپاگیر باید برداشته شود.
برنامهای برای بازگشت به ورزش ندارید؟
با این شرایط که ساختار مریض است، نه. در این ساختار نمیشود کار کرد. در سیستمهای مدیریتی شما باید چرخش و غنای شغلی داشته باشی. غنای شغلی یعنی اینکه اختیارات داشتی باشی.
از طرفی چرخش شغلی هم ایجاد نمیکنند. یک نفر ١٦ سال است که رئیس فدراسیون است. اگر این درست بود ریاستجمهوری را چهار ساله نمیکردند، آن هم با محدودیت دو دوره. میانگین سنی رؤسای فدراسیونها را دربیاورید. ببینید آیا آنها جایی کار خارقالعادهای انجام دادهاند؟ ارزیابیها درست نیست.
فدراسیونی که کار میکند با فدراسیونی که کار نمیکند، یکی است. در ورزش ما دوغ و دوشاب یکی است. وزرای ورزش هم نمیتوانند کار خاصی انجام دهند. چون ساختار زیرمجموعهاش ایراد دارد. حتما باید اصلاحات ساختاری انجام شود.
۰