نقدی بر دانکرک آخرین ساخته‌ی کریستوفر نولان

نقدی بر دانکرک آخرین ساخته‌ی کریستوفر نولان

نولان برای نمایشی قدرتمند و ماهرانه از یک فاجعه، از صحنه های رایج جنگی دوری می کند و فیلمی می سازد که داستانی برای گفتن دارد.

کد خبر : ۴۶۸۹۷
بازدید : ۲۰۶۴
پیتر برادشاو | نولان برای نمایشی قدرتمند و ماهرانه از یک فاجعه، از صحنه های رایج جنگی دوری می کند و فیلمی می سازد که داستانی برای گفتن دارد.

نقدی بر دانکرک آخرین ساخته‌ی کریستوفر نولان

کریستوفر نولان ناکامی بزرگ پر هزینه یا همان پیروزی بی صرفه بریتانیا در 1940 را با نمایشی وحشت آفرین و شوکه کننده به روی پرده آورده است. او بیننده را به لحظات تخلیه نا بسامان نیروهای بریتانیا از شمال فرانسه پس از نبرد فاجعه آمیز "Dunkirk/دانکِرک" می برد-تخلیه با کمک قایق های کوچک غیر نظامی انجام شد که امروزه به ناوگان کوچک افسانه ای معروف هستند. بخشی از فیلم به فاجعه و بخشی دیگر به حماسه فشرده جنگی می پردازد و کلیت آن با دوران برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در سال 2016) بسیار مناسبت دارد.

"Dunkirk/دانکِرک" کریستوفر نولان نوعی قطعیت درخشان را روی پرده به نمایش می گذارد که آخرین بار در "Titanic/تایتانیک" جِیمز کَمرِن یا "United 93/یونایتد 93" پال گرینگِرَس دیدم و بسیار متفاوت از در هم پیچیدگی علمی تخیلی و اغراق سر در گم فیلم قبلی او، "Interstellar/در میان ستارگان"، است.

"Dunkirk/دانکِرک" فیلمی قدرتمند و استادانه است که داستانی برای گفتن دارد، از صحنه های جنگی رایج پرهیز می کند تا چیزی فلاکت زده و آخر الزمانی را به تصویر بکشد، منظره ای از شرم به وسعت یک ساحل، آکنده از سربازانی که در اثر شکست به مردگانی متحرک تبدیل شده اند، دنیای خشن مردانه ای که تقریبا هیچ زنی در آن دیده نمی شود.

"Dunkirk/دانکِرک" بهترین فیلم کریستوفر نولان تا به امروز است.موسیقی متن این فیلم نیز بهترین اثر هانس زیمِر محسوب می شود: هم نوازی هراس آور،مویه کننده و نالان با کابوس روایت شده که سر انجام برای رهایی خود به واریاسیون های اِلگار (اِدوُرد اِلگار،آهنگ ساز بریتانیایی) مانند تغییر می یابد.

هانس زیمِر مرثیه دوازده نغمه ای بی وقفه ای خلق می کند که سوت پرتاب بمب افکن ها و گردش دلهره آور جذر و مد را به یاد می آورد و با صدای کر کننده توپ خانه و آتش تیر بار چنان ترکیب می یابد که گویی از درون شنونده به بیرون پرتاب می شود و هم صدا با رگ بار گلوله سر تا سر سالن سینما پخش می شود.

البته فیلم در مقیاسی عظیم و به سبک کریستوفر نولان پرداخت شده است. از نگاه سنتی، نبرد "Dunkirk/دانکِرک" واقعه ای در شرف شکست بود که به گونه ای معجزه آسا از فاجعه رهید. قایق های کوچک شجاع در مقابل شرایطی ایستادند که در آن استراتژی ارتش آلمان نازی باعث تضعیف ارتش بریتانیا شده بود، دولت بریتانیا نیز با این بد گمانی تحقیر شد که فقط اشتباه محاسباتی یا سیاست عملی مرموز هیتلر بود که جلوی پیشروی ارتش آلمان را گرفت و تخلیه را ممکن ساخت. گونه دیگری از فیلم "Dunkirk/دانکِرک" می توانست شامل صحنه های مقر فرماندهی در برلین باشد که ژنرال ها را در حال بحث با پیشوا درباره این موضوع نشان می دهد. احتمالا کریستوفر نولان نمی خواسته فیلمش در حد هجویات یوتیوب بازهای جعلی تنزل یابد.

تیتراژ ابتدایی مجموعه تلویزیونی طنز "Dad's Army/ارتش پدر" با فلش های روی نقشه که پیشروی نازی ها به سمت شمال را نشان می دادند و تم موسیقی فِلِنِگِن (مارک فِلِنِگِن، آهنگ ساز بریتانیایی) الهام گرفته از فیلم "Dunkirk/دانکِرک" لِزلی نورمِن 1985، باعث شدند واقعه "Dunkirk/دانکِرک" پس از جنگ وارد جریان فرهنگ عامه بریتانیا شود. اما کریستوفر نولان خیال ندارد با خنده یا شادی روحیه ها را بالا ببرد.

او فاجعه بزرگی را به تصویر می کشد که در آن چوبه های مرگ برپا شده اند و تشویش و اضطراب خارج از تحمل است. بی درنگ وارد صحنه پر سر و صدایی می شویم.در خیابان های "Dunkirk/دانکِرک" و زیر آتش سنگین، سربازی به نام تامی (فیِن وایت هِد) نا امیدانه به سمت ساحل سینه خیز می رود و پیش روی خود دور نمایی کابوس وار می بیند: صدها هزار سرباز فرانسوی و انگلیسی رها شده که سر تا سر ساحل در انتظار به سر می برند. اجساد همین جا دفن می شوند. کشتی نجاتی در کار نیست و برای جلو گیری از یکی یکی تیر خوردن آن ها پوشش هوایی وجود ندارد.

ت امی در صدد تماس با سرباز دیگری به نام الکس است (هِری اِستایلز که در نخستین نقش آفرینی خود یک بازی کاملاً قوی ارائه می دهد). در این میان فِریِر (تام هاردی)، خلبان نیروی هوایی سلطنتی، از بالا با دشمن درگیر و با خطر نا امیدکننده سوخت مواجه می شود. افسر غر غروی نیروی دریایی با بازی کِنِت بِرانا متفکرانه افق را تماشا می کند.

در جبهه خانگی آقای داوسِن، با بازی کوتاه مارک رایِلِنس، قایق کوچک خود را برمی دارد،به ناوگان مردمی می پیوندد، با افسری زخمی (سیلیِن مورفی) مواجه می شود و در راه فدا کاری طاقت فرسایی پایداری می کند که زنده می ماند تا ببیند رسانه ها درباره اش افسانه بافی و دروغ نمایی می کنند.

از لحاظ نظامی، فیلم در بیش تر لحظات تقریباً ایستا است: پیش از شروع فیلم نبرد پایان یافته است و همانند نسخه لِزلی نورمِن زمینه روایی وجود ندارد. کریستوفر نولان از همان آغاز بیننده را با آشوب و وحشت، تصاویر بهت آور و صحنه های خیره کننده محاصره می کند که روی پرده ی عریض 70 میلی متری به نمایش در می آیند، به خصوص پل شناوری که سربازان در آن چپیده اند و در مواجهه با هواپیمای دشمن در دریای متلاطم پخش و پلا می شود.

این صحنه بیانی معمار گونه از اشتیاق زوال یافته برای باز گشت به میهن است. در صحنه ای چشم گیر تعدادی از سربازان را می بینیم که تقلا می کنند سوار یک ناو شکن شوند، از آن ها با چایی استقبال می شود، حالا تهدید بر طرف شده، تصویری از نان و مربا، مستطیل هایی کوچک به صورت لکه های سوررئال قرمز بر زمینه خاکستری و خاکی. در صحنه ای که سربازان در کنار امواج خروشان منتظر هستند وحشت مجاب کننده ای وجود دارد،امواج کف آلود چنان سر ریز می شوند گویی باز ماندگان حادثه ای طبیعی و وحشتناک هستند.


شاید کریستوفر نولان از صحنه ای در فیلم "Atonement/تاوان" اندکی الهام گرفته باشد (امری که بخشی غریزی در فیلم سازی محسوب می شود.) اما به جز این مورد اعتماد به نفس خارق العاده و بسیار متمایز خود را وارد داستان کرده است.

منبع: نقد فارسی
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید