مسحورکنندهترین کتاب خیام در اعماق اقیانوس
کتاب موردنظر یک نسخه خطی از رباعیات خیام شاعر ایرانی قرن 11 میلادی بود. تنها یک نسخه از این کتاب وجود داشت و به همین دلیل بسیار باارزش بود. در واقع نسخههای زیادی از اشعار خیام وجود داشت، اما زمانی که تایتانیک سفر شوم خود را آغاز کرد، این نسخه از دیگر کتابها سرآمد بود. نهتنها به دلیل آنچه درونش نوشتهشده بود، بلکه به خاطر ظاهر و تصاویر اخروی. این نسخه خطی بود که الهام بخش رمان تحسینشده معلوف شد. او در مقدمه کتابش نوشته: "در اعماق اقیانوس اطلس یک کتاب نهفته است. میخواهم داستان آن را برایتان بگویم."
فرادید | در سال 1909دو صحاف کتاب اهل لندن کتابی خلق کردند که به یکی از مسحورکنندهترینهای جهان تبدیل شد. "جوبین بیکراد" شرح میدهد که چگونه این کتاب در اعماق اقیانوس اطلس دفن شد و چگونه حتی تا به امروز همچنان کتابی مهم و تأثیرگذار است.
"امین معلوف" نویسنده فرانسوی- لبنانی در رمان تاریخی خود با عنوان "سمرقند" نوشت: "وقتی کشتی تایتانیک در 14 آوریل 1912 غرق شد، برجستهترین قربانیاش یک کتاب بود..."
کتاب موردنظر یک نسخه خطی از رباعیات خیام شاعر ایرانی قرن 11 میلادی بود. تنها یک نسخه از این کتاب وجود داشت و به همین دلیل بسیار باارزش بود. در واقع نسخههای زیادی از اشعار خیام وجود داشت، اما زمانی که تایتانیک سفر شوم خود را آغاز کرد، این نسخه از دیگر کتابها سرآمد بود. نهتنها به دلیل آنچه درونش نوشتهشده بود، بلکه به خاطر ظاهر و تصاویر اخروی. این نسخه خطی بود که الهام بخش رمان تحسینشده معلوف شد. او در مقدمه کتابش نوشته: "در اعماق اقیانوس اطلس یک کتاب نهفته است. میخواهم داستان آن را برایتان بگویم."
"اسکار وایلد" رباعیات خیام را "شاهکار هنر" توصیف کرد و آن را همتراز با غزلهای شکسپیر دانست.
یک ضربالمثل معروف پارسی میگوید: "هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد." درحالیکه این ضربالمثل به غارتهای پادشاه ایران نادرشاه افشار در دهلی در قرن 18 میلادی و به غنیمت گرفتن "تخت طاووس" اشاره دارد، اما این احتمال نیز وجود دارد که چندین قرن بعد در لندن درستشده باشد. در اوایل دهه 1900 "جورج ساتکلیف" و "فرانسیس سنگورسکی" که عاشقِ احیای سنت قرونوسطایی در طلاکوبی کتابها بودند، در لندن به طراحیهای شگفتانگیز و گرانقیمت معروف بودند. به همین دلیل "هنری ساترن" برای سفارش یک کتاب بینظیر نزد آنها رفت.
قیمت کتاب اصلاً برای ساترن مهم نبود. به صحافان یک چک سفید داده بود تا هیچچیز مانع تخیلشان نشود و مسحورکنندهترین کتابی که جهان به خود دیده را خلق کنند. پس از دو سال تلاش و کار سخت، کتاب در سال 1911 به اتمام رسید: تفسیر "ادوار فیتزجرالد" از رباعیات عمر خیام با تصویرپردازی "الایهو ودر". این کتاب به عناوینی چون "عمر بزرگ" و "کتاب شگفتانگیز" نیز معروف شد که به دلیل زرقوبرق خیرهکنندهاش بود.
بر جلد کتاب سه طاووس با دمهایی از جواهر نقش بسته بود که در باغی ازگلهای ایرانی قرار داشتند. در پشت آنها یک بوزوکی یونانی نیز دیده میشد. بیش از هزار سنگ قیمتی و نیمه قیمتی مانند یاقوت، فیروزه و زمرد و نزدیک به پنج هزار تکه چرم، نقره، عاج و 600 ورق طلای 22 عیار در آن بکار رفته بود.
عمر بزرگ
گرچه قرار بود توسط ساترن به نیویورک منتقل شود، اما حاضر نشد هزینه عوارض سنگین گمرک آمریکا را پرداخت کند. به همین دلیل به انگلیس برگردانده شد و در حراج ساترن به قیمت 450 یورو (نصف قیمت اصلیاش که هزار یورو تعیینشده بود) به "گابریل ولز" فروخته شد. ولز نیز همانند ساترن میخواست این شاهکار را به آمریکا منتقل کند. اما متأسفانه نتوانست آن را وارد کشتیای کند که برای حمل این شاهکار در نظر گرفتهشده بود.
تایتانیک گزینه بعدی بود و ادامه ماجرا نیز نیازی به توضیح ندارد. اما داستان با غرق شدن تایتانیک یا مرگ عجیبوغریب سنگورسکی (که چند هفته بعد از فاجعه تایتانیک غرق شد!) پایان نیافت. "استنلی بری" خواهرزاده ساتکلیف مصمم بود که نهتنها یاد و خاطره عمر خیام را زنده نگاه دارد، بلکه خود کتاب را نیز بازسازی کند. با استفاده از طرحهای اصلی سنگورسکی توانست پس از شش سال تلاش و مشقت کتاب را بازسازی کرد و آن را در یک غرفه بانکی محافظتشده قرار داد.
صدها نسخه مختلف از رباعیات خیام منتشرشده است که یکی از آنها توسط تصویرساز معروف "ادمون دولاک" طراحی شده است.
اما انگار شانس با عمر خیام و طرفدارانش یار نبود. زیرا آن نسخه از کتاب نیز در ویرانیهای ناشی از جنگ جهانی دوم از بین رفت. بری از این اتفاق شوکه شد، اما مأیوس نشد؛ باری دیگر آستین بالا زد و نسخه دیگری از "نغمه قوی" داییاش را درست کرد. اما این بار درست کردنش چند سال طول نکشید، چند دهه طول کشید. پس از چهل سال کار نا مستمر، حاصل رنجهای بری کتاب خیرهکننده دیگری بود که به کتابخانه بریتانیا قرض داده شد و پس از مرگش نیز یکی از اموال کتابخانه شد و تابه امروز در آنجا باقیمانده است. بری اندکی قبل از مرگش گفت: "من بههیچوجه خرافاتی نیستم، بااینکه میگویند طاووس نماد فاجعه است."
فیتزعمر
اما رباعیات خیام چه بود و این شخصیت مبهم که بود که ساترن و هزاران نفر دیگر را مجذوب کرده بود؟ خیام دانشمند قرن 11 میلادی از شرق ایران بود. او به دلیل پیشگامی در مطالعات نجوم و ریاضیات مورداحترام مردم و دیگر دانشمندان بود. خیام همانند دیگر دانشمندان ایران همانند ابنسینا، شاعر هم بود. اما شعرهایش با اشعار پیشیان تفاوت داشت و قرنهاست که در ادبیات کلاسیک فارسی جایگاه ویژهای دارد.
در سالهای منتهی به جنگ جهانی اول، فرقهای پیرو عمر خیام وجود داشت.
او خیلی زود به خاطر آشفتگیهای دورانی که در آن زندگی میکرد (ایران در آن زمان تحت اشغال ترکیه بود و مورد تجاوز اعراب قرارگرفته بود و مغولها کشورش را ویران کرده بودند) متوجه گذار زندگی، اجتنابناپذیری مرگ و اهمیت لذت از زندگی کوتاه دنیوی شد.
"جی کی چسترون" رماننویس بریتانیایی رباعیات خیام را توراتِ فلسفه "دم غنیمت شماری" میداند.
اگر "گوته" عاشق حافظ و "والتر" متأثر از سعدی بود، "ادوارد فیتزجرالد" شاعر دوره ویکتوریا شیفته روحیه پارسی خیام شد. او قبل از آشنایی با خیام آثاری جامی و عطار را ترجمه کرده بود. اما رباعیات خیام بود که او را تحت تأثیر قرار داد. گرچه فیتزجرالد اشعار خیام را دقیقاً ترجمه نکرد، اما با تفسیرهایش درک خود از روحیات و جهانبینی خیام را منتقل میکند، و ازاینرو نویسنده کتاب را "فیتزعمر" معرفی میکند.
این کتاب در ابتدا از محبوبیت زیادی برخوردار نبود، اما طولی نکشید که این کتاب باریک اما عمیق به شهرتی رسید که فیتزجرالد هرگز تصورش را هم نمیکرد. در اواخر قرن نوزدهم، یک سالن ادبی برجسته در لندن به نام خیام نامگذاری شد. کتاب فیتزجرالد الهامبخش هنرمندان "پیشارافائلی" مانند "ویلیام موریس" شد که دو نسخه خطی از آن تهیه کرد و دومین نسخه شامل تصویرسازیهای زیبای "ادوارد برن جونز" بود.
وقتی نسخهای از رباعیات خیام به نقاشان "انجمن برادری پیشارافائلی" داده شد، "جان راسکین" گفت "تا به امروز کتابی به این شکوه نخواندم."
اما چرا؟ چگونه اشعار یک دانشمند قرن یازده نهتنها در دوره ویکتوریا و قرن بیستم، بلکه حتی امروز نیز صدق میکنند؟ پاسخ در جاودانگی اشعار خیام و حقایقی است که فرهنگ، دین و فرقه نمیشناسد. در حقیقت در روزگار متزلزل و سرشار از ابهام امروز، رباعیات او بهتر از دوران خودش درک میشوند. شاعر لذتگرا ترین کتاب جهان اگر امروز زندگی میکرد از دنیای دیوانه ما چه میگفت؟ شاید:
"این قافله عمر عجب میگذرد دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب میگذرد"
منبع: BBC
ترجمه: وبسایت فرادید